معرفی کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن اثر جری زد مولر مترجم مهدی نصراله زاده

ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن

ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن

جری زد مولر و 3 نفر دیگر
4.2
9 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

33

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806272
تعداد صفحات
742
تاریخ انتشار
1399/3/20

توضیحات

کتاب ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن، نویسنده جری زد مولر.

لیست‌های مرتبط به ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن

طاعونکوریکوری عصاکش کوری دیگر

نئولیبرالیسم ، لیبرالیسم ، بازار ، سرمایه

7 کتاب

در جایی از لیست دیگه ای تو این اپلیکیشن از شناخت جامعه و زمانه خودمون گفتم . ولی ، برای نئولیبرالیسم لیست جدایی باز کردم ، به خاطر بحرانی که در جامعه ما خلق کرده . بحرانی پنهانی ، در عرصه معنا ، در عرصه اقتصاد ، در عرصه های دیگر در این لیست از کتاب طاعون آلبرکامو و کوری ژوزه ساراماگو هم اسم بردم ، اغلب مردم ما این دو کتاب رو در عهد کرونا خوندن چون ظاهر اپیدمی دارن ولی واقعیت اینه الان بزرگترین پدیده ای که در جامعه ما به شکل یک اپیدمی ، یک طاعون ، یک کوری مسری در حال گسترشه نئولیبرالیسمه نه کرونا . کتاب به ظاهر بی ربط دیگر این لیست رمانی کوچولوه به اسم کوری عصا کش کوری دیگر . اگر یک دلیل برای این انتخاب داشته باشم واسه متنیه که در صفحه پنجاه و دو و سه تو این کتاب اومده اینکه شش کور داستان در اوایل کوری وقتی میگفتن نرده ، درخت ، خورشید ، اسب ، و ... تصوری در پس هر کلمه داشتن ولی کورهای داستان تعریف میکنن که هرچه از کوریمون گذشت اون تصویر پشت هر کلمه مبهم تر شد واسمون تا جاییکه جملاتمون هی کوتاه و کوتاه تر شد و الان تقریبا مکالمه ای نداریم . این داستان خیلی شبیه دو عنصر کلمه و روایت در جامعه نئولیبرال زده فعلی ماست . روابط ، مناسبات بین فردی در این جامعه ، ارزش پول و ... از لیبرالیسم هم کتابهای ارزنده ای در این لیست گذاشتم . به این دلیل که نمیشه به ذات نئولیبرالیسم پی برد بدون آنکه از لیبرالیسم حرفی بزنیم اگر بخوایم یک محور برای نئولیبرالیسم در نظر بگیریم ، اون فردیته و قرائت خاصی که از فردیت در این نگرش هست . شاخ و برگ نئولیبرالیسم از جمله مناسبات جنسی در چنین جامعه ای برابری ، عدالت، تعریف خاصی که از پول در اینجا داریم ، ماهیت بازار ، نسبی گرایی گفتگو ستیز ( نسبی گرایی رو در یک لیست دیگه زیر ذره بین میبرم) ، مباحث حول محدودیت دستگاه دولت وووو همه بر اساس همون تعریف نئولیبرال ها از فردیت به وجود میان و ارزش ثانوی در این گفتمان دارن . در جامعه ای با مناسبات لیبرالیسم و یا ایران سنتی افراد جامعه در هم آمیختن ، فرو رفته در هم ، مثل انگشتان دو دست ، ولی در جامعه نئولیبرال هر انگشت یکه و تنها جدا از دیگر انگشتان ، جدا از دست ، جدا از منابع تغذیه ایش ، اسکلت بدن ، عروق و لنف وجود دارن . در چنان جامعه ای (لیبرال و یا سنتی) اگر کسی فقیر بشه ، شکست بخوره ، ورشکست بشه ، بقیه انگشت ها حفظش میکنن ، هر کسی استقلال و رفاه و عدالت نسبی خودش رو هم داره ولی در جامعه نئولیبرال هر کس شکست خورد دیگه رفته ، مرده ، نه برادری ، نه خواهری ، نه دوستی نه همکاری ، نه همکلاسی کسی به دادش نمیرسه چون هر کس در این جامعه با تعریفی که از فردیت در این جامعه نئولیبرال هست ، تکه . حرف آخر اینکه . من جناح گیری سیاسی ای ندارم ولی یک نصیحت از من به شما : اگر در جامعه ای حاکمیت ظالم ، بی برنامه یا فاسد باشه ، فقر هست ، تورم هست ، گرونی هست ولی تو این جامعه کسی سقوط نمیکنه چون هنوز انگشت ها به دست وصلن و در هم فرو رفتن ولی اگر دیدید در جامعه ای ۱_ کارتن خوابی ۲ _شکاف طبقاتی ۳_ افسردگی ۴_ اعتیاد ۵_ خودکشی دو مورد اول ناشی از فرد شدن اعضای جامعه و سه مشکل آخر ناشی از بی معنایی نئولیبرالیسمه اگر این پنج مورد زیاد شد بدونید اینجا ، مشکل از سخت افزار نیست ، از حاکمیت به تنهایی نیست ، نرم افزار جامعه دچار مشکل شده . فرهنگ جامعه ، همین من و تو و بقال سر کوچه . اینجا دیگه انگشتای دو دست از هم باز شدن ، فرد شدن ، این جامعه دچار فردیت افراطی ، فردیت مسموم ، فردیت نئولیبرال ، فردیتی که در اون فرد فاقد معناست فقط فرده ، جداست ، مستقله . این جامعه گرفتار چنین بلایی شده

5

پست‌های مرتبط به ذهن و بازار: جایگاه سرمایه داری در تفکر اروپای مدرن

یادداشت‌ها

          ما اینقدر به حقیقت دل بسته‌ایم که از واقعیت جا می‌مانیم. خواندن این کتاب کمی بیشتر از 4 ماه طول کشید و در این مدت یکی از مهترین کارهای من در طول هفته به حساب می‌آمد، هر فصل را مفصل خلاصه نویسی کردم و در گزارش پیشرفت‌ها منتشرشان کردم؛ پس مطمئن باشید در یادداشت پایانی آن دلم نمی‌خواهد حرف بی‌خود بزنم!
حقیقت و حق‌جویی و حق‌خواهی در ذهن من شبیه یک محدوده امن است که ما جرأت نمی‌کنیم از آن خارج شویم و دقیقاً به همین خاطر هیچ وقت به حقیقت دست پیدا نمی‌کنیم. در واقع ما قرآن را می‌خوانیم و قرآن هم چیزی جز حقیقت نیست؛ اما هیچ وقت قرآن را از آنِ خود نمی‌کنیم. قرآن بر ما نازل نمی‌شود. فکر می‌کنیم قرآن از آن ما نشده، چون ما که بالاخره مفسر و مفتی نیستیم! میرویم تفسیر می‌خوانیم. این راه‌حل درستی است؛ اما مسئله را کاملاً حل نمی‌کند؛ چون باز در اینکه تفسیر قرآن را از آنِ خود کنیم عاجز هستیم.
من این طور می‌فهمم که حقیقت یک روح است که نیاز به کالبد دارد، یک معنا ست که نیاز به کلمه دارد، یک ذهنیت است که نیاز به عینیت دارد و آن کالبد، کلمه و عینیت، واقعیت است. واقعیت، همان طور که از جهان ما معلوم است، اصلا ضرورتی ندارد که مطابق با معیارهای حقیقت پیش برود؛ چراکه انسان‌های بسیاری فارغ از حقیقت زندگی می‌کنند و این هی فاصله بین واقعیت و حقیقت را زیاد می‌کند.  انسان حقیقت خواه از دیدن و شنیدن واقعیت منجزر می‌شود، به کنجی فرار می‌کند و آرزو می‌کند تا آخر عمر دیگر هرگز حرفی جز حقیقت نشنود.
خواندن اندیشه غرب، برای من خواندن واقعیت است. واقعیتی که حقیقت لحظه به لحظه در پشت آن قایم شده و هیچ چیز لذت بخش تر از پیدا کردن باریکه‌های آن، تابش‌هایی ولو کوچک از نور آن در بین واقعیت نیست.

ذهن و بازار، پاسخ ذهن‌های بزرگ به یکی از بزرگ‌ترین پرسش‌های تاریخ جهان مدرن است: بازار چه جوری جانوری است؟ بدون تردید هیچ نهادی، به اندازه بازار در شکل‌گیری واقعیت امروز جهان تأثیرگذار نبوده. حقیقت این است که نهادِ دینِ توحیدی باید چنین نقشی را بیافریند؛ ولی ما، ما پیروان و مدعیان دین توحیدی چون از واقعیت عقب افتاده‌ایم، نمی‌توانیم جوری دین را به کار ببندیم که چنین نقشی ایفا کند.

کتاب کمی نیازمند ذهنیت در ادبیات اقتصادی و تاریخ مدرنیته است؛ اما کمی. خودش بسیاری از ملزومات را به مرور به دستتان می‌دهد. بسیار روان است. در اکثر فصل‌ها از هیچ اندیشمندی جانب‌داری نمی‌شود. محتوا در هر فصل حرکتی حلزونی دارد. یعنی از یک نقطه‌ای دور مثل خانواده و تحصیلات اندیشمند شروع می‌کند و هی دور آن میچرخد تا به ایده مرکزی اش نزدیک بشود و این بسیار جذاب و مفید است. سیر اندیشمندان مبتنی بر تاریخ است و این در فهم آنچه در حال رخ دادن است بسیار اهمیت دارد.

تذکری به خودم می‌دهم و آن هم اینکه آنچه در این کتاب می‌خوانیم، خود یک لایه بسیار بالانشین نسبت به واقعیت است. یعنی هیچ کدام از این اندیشمندان که کمپانی‌ها و هولدینگ‌های بزرگ اقتصادی امروز را نساخته اند! آنها فقط به موقعیت اجتماعی زمان خودشان فکر کرده اند و تصویری از بازار ارائه داده اند. ممکن است مثلاً هایک یک روایتی از بازار ارائه داده باشد که ارتباط زیادی با واقعیتِ بازار، با آنچه به دست تجار، دولت مردان و عامه مردم ساخته شده متفاوت باشد. پس هنوز جای کار زیاد است.

یک آورده بسیار مهم کتاب برایم این بود که فهمیدم خیلی چیزهایی که ما فکر می‌کنیم برای اولین بار به ذهن‌مان رسیده، چند قرن پیش مورد بحث بوده! یا خیلی از گزاره‌هایی که فکر می‌کنیم جز در اسلام ناب محمدی جایی پیدا نمی‌شود، اتفاقا آنقدر غربی هستند که اصلا معلوم نیست اسلام از آنها خوشش بیاید یا نه!

نیم ستاره کم شد به خاطر فصل مارکس که نویسنده مشخصا با سوگیری راویت کرده بود و نیم ستاره هم به خاطر مترجم که فکر کنم حتی انگلیسی یک اصطلاح را هم پانویس نکرده بود که بعدا بشود پِیَش را گرفت.

همان طور که گفتم برداشت خودم از هر فصل را به صورت جداگانه نوشته ام. این حاشیه‌ها را در یک فایل جمع کرده‌ام و به زودی بعد از ویرایش نهایی قابل استفاده است. هرکس علاقه‌مند است به آیدی من در بله (مشابه همین آیدی بهخوان) پیام بدهد تا این فایل را هدیه بگیرد.
        

28

          مطالعه‌ی مراحل تکوین سرمایه‌داری، اثرات فرهنگی، اخلاقی و سیاسی آن و همچنین شکل‌گیری جهان مدرن همواره در کانون توجه بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران در حوزه‌های مختلف علوم انسانی بوده‌ است. نظام "سرمایه‌داری" به عنوان شکل غالب زندگی اقتصادی انسان امروز پدیده‌ای است چند وجهی و عظیم که به آسانی در یک چارچوب مطالعاتی جای نمی‌گیرد. به همین علت جامعه‌شناسان، تاریخ‌نویسان، اقتصاددانان، فیلسوفان و .. هر کدام از منظر خود به این پدیده‌ی بین رشته‌ای نگاه کرده‌اند و تلاش داشته‌اند که پدیده‌ای را بشناسند که زندگی بشر را به زعم آن‌ها دگرگون کرده و از جهان پیشا‌مدرن و بدوی جدا کرده است. علاوه بر مناقشه بین رشته‌های مختلف علوم انسانی، این موضوع همواره تحت تاثیر منازعه‌ی چپ‌گرایان و راست‌گرایان نیز بوده است و هر کدام تلاش کرده‌اند روایت خود را از این پدیده و سیر تاریخ ارائه دهند. با این حال یکی از پیش‌فرض‌های مشترک و اساسی چنین مطالعاتی این مسئله است که شیوه‌ی زیستن انسان امروز برایندی از نیروها و جریانات تاریخی پیش از خود است. از همین نظر شناخت گذشته، سیر تکوین و نظم حاکم بر تاریخ چراغ راه آینده و راه‌گشای قدرت‌ورزی در عرصه عمومی است. گرایش عمومی برای راست‌گرایان در شرح و توصیف این پدیده آزاد شدن نیروهای ذاتی و فطری انسان و بازار آزاد از بند سنت‌ها و قوانین دست و پا گیر پیشامدرن است و در مقابل چپ‌گرایان (گرایشات مختلف مارکسیستی) بر فروپاشی یک شیوه تولید (در اینجا فئودالیسم) و بیرون آمدن و حاکم شدن موقت شیوه تولید سازگارتر با نیروها و مناسبات تولیدی جدیدتر (در این‌جا سرمایه‌داری) تاکید دارند که خود نیز موقت و همواره در حال حرکت به سمت شیوه تولید کامل‌تری (در این جا سوسیالیسم) است.
در سال‌های اخیر در ایران نیز کتاب‌های ارزشمند بسیاری به طور خاص در حوزه تاریخ و جامعه‌شناسی با محوریت این موضوع ترجمه و به چاپ رسیده است. در این‌جا باید به این نکته اشاره کرد که اساسا کتاب‌های ترجمه شده در ایران که به این موضوع می‌پردازند اکثرا در حوزه مطالعات چپ و مارکسیسم قرار می‌گیرد. از این نظر فقدان منابعی با چشم‌اندازهای متفاوت در این حوزه کاملا حس می‌شود. خوشبختانه کتاب "ذهن و بازار"، حداقل در نسبت به منابع موجود در ایران، چشم‌انداز تازه‌ای را ارائه می‌دهد.
جری مولر استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا است. <ذهن و بازار> نخستین کتابی است که از او در ایران ترجمه شده است. جری مولر در این کتاب معتقد است برای شناخت پویش‌های کنونی و آتی سرمایه‌داری، دانستن اندیشه‌هایی که در طول سالیان درباره‌ی این موضوع طرح شده است، ضروری و مفید است. کتاب بر این پیش‌فرض استوار است که نظام سرمایه‌داری موضوعی است پیچیده‌تر از آنکه تنها به اقتصاددانان واگذار شود. به این ترتیب این کتاب تاریخچه‌ای از افکار اقتصادی نیست بلکه تاریخچه‌ای است از آرا و افکار درباره‌ی اقتصاد سرمایه‌داری. به نوعی می‌توان گفت که نویسنده در این کتاب تلاش می‌کند تا اندیشه‌هایی که مهم‌ترین و هوشمندترین روشنفکران اروپایی با تعلقات ایدئولوژی متفاوت درباره‌ی پیامدهای اخلاقی، فرهنگی و سیاسی سرمایه‌داری طرح کرده بودند را یازیابی و احیا کند. نویسنده کتاب خود را از قرن دوازدهم میلادی آغاز می‌کند، جایی که کم‌کم جوانه‌های مناسبات مدرن اقتصادی از دل اقتصاد پیشامدرن، محلی و فئودالی بیرون می‌آیند. نویسنده رشد بازار و شکل‌گیری مناسبات اقتصادی جدید را فرایندی تکاملی، ناگزیر و رو به پیشرفت می‌داند. تعریف نویسنده از مناسبات اقتصادی جدید بر اساس رشد بازرگانی و تجارت، رشد مبادله‌ی کالا، شکل‌گیری بانک‌ها و بازار‌های جدید مالی است که در برابر اقتصاد محلی و متکی بر کشاورزی و مناسبات فئودالی است.
به این ترتیب نویسنده در پی آن است که نشان دهد اندیشمندان معاصر با هر کدام از این تغییرات، چگونه آن را درک و تفسیر می‌کنند. چگونه ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر مناسبات اقتصادی تغییر می‌کند و حقوق و اخلاق جدید و سازگار با جهان مدرن خلق می‌شود. نحوه‌ی اندیشیدن آن‌ها به این موضوعات (بازار، تجارت، ثروت، کار و اخلاقیات سرمایه‌دارانه) چگونه بوده است. از مهم‌ترین مضامینی که نویسنده حول محور‌ آن‌ها اندیشه‌ی روشنفکران را بررسی می‌کند به مسائل زیر می‌توان اشاره کرد:
مسئله‌ی فقر و ثروت: آیا بازار مردم را ثروتمندتر می‌کند یا فقیرتر؟ اگر غالبا آنها را ثروتمندتر می‌کند آیا این لزوما چیز خوبی است؟
نسبت سرمایه‌داری با فرهنگ چگونه است؟ آیا جامعه‌ی بازار ساخته بیش از آنکه دغدغه آن‌جهانی داشته باشد، درگیر مسائل این جهانی است؟ و این امر نقطه‌ی قوت آن است یا نقطه‌ی ضعف؟
در خصوص رابطه‌ی بازار و کثرت‌گرایی فرهنگی چه می‌توان گفت؟ آیا سرمایه‌داری به سوی یکسان‌سازی فرهنگی و از بین بردن هویت‌های فرهنگی متفاوت پیش می‌رود؟
به جز فصل اول که نویسنده به شرح نقد سنت‌های فکری مرسوم (سنت یونانی، کلیسایی، جمهوری‌خواهی مدنی) در اروپای پیشامدرن در مورد تجارت و ثروت می‌پردازد، هر فصل کتاب شامل نظرات یک روشنفکر با محوریت مسائل بالا است. نویسنده تمام این موضوعات را به طرز ماهرانه‌ای در هم می‌آمیزد تا کلیتی جامع از تفکر یک اندیشمند ارائه دهد. مولر برای این بررسی گاه بر یک متن واحد از روشنفکر تکیه می‌کند و گاه مروری بر تمام آثار او دارد. او با قراردادن افکار و نوشته‌های اندیشمند مورد بررسی در زمینه تاریخی بین افکار و این زمینه تاریخی پل می‌زند که این مسئله به خواننده کمک می‌کند تا پیوستگی تغییرات فکری و اقتصادی در اروپا را مشاهده کند. این زمینه‌ی مفید که به بهتر شدن فهم خواننده کمک می‌کند می‌تواند رویدادی سیاسی، تغییرات اجتماعی و گاه سنت‌های فکری پیشین روشنفکر مورد بررسی در آن فصل باشد.
مولر شانزده اندیشمند را در سیزده فصل بررسی می‌کند، از این نظر پرداختن به هر فصل به صورت جداگانه در این یادداشت مفید به نظر نمی‌رسد. اما با نگاهی کلی‌تر می‌توان این اندیشمندان را در دو گروه مدافعان و مخالفان بازار آزاد از هم متمایز کرد. مدافعان بازار با گرایش لیبرال مشخص می‌شوند و مخالفان بازار در دو دسته‌ی متمایز محافظه‌کار و چپ جای ‌می‌گیرند. خب باید گفت نویسنده به وضوح با لیبرال‌های مدافع بازار همدل است و شما می‌توانید این همدلی را به صورت مشخص‌تری در فصل‌هایی که نویسنده به اندیشمندان لیبرال پرداخته است ببینید.
از اندیشمندان مدافع بازار که در این کتاب نویسنده به آنها پرداخته است می‌توان به روسو، اسمیت، هگل، شومپیتر، برک و هایک اشاره کرد. با این وجود برخی از این اندیشمندان نگاهی انتقادی به بازار داشته‌اند و در نوشته‌های خود، آن‌گونه که نویسنده نیز می‌گوید، تلاش کرده‌اند بر سویه‌های تاریک شرایط جدید نیز پرتوئی افکنند.  همچنین نویسنده اندیشه‌های مارکس، مارکوزه، موزر و لوکاچ را به عنوان منتقدین بازار بررسی می‌کند. فصلی که به آدام اسمیت می‌پردازد از سایر فصل‌ها مفصل‌تر است چرا که به زعم نویسنده او علاوه بر این که اقتصاددان بود، یک فیلسوف اخلاق نیز بود و شرایط جدید را از هر دو سو می‌سنجید. متن کتاب جذاب است و به هیچ‌ عنوان یک تاریخ‌نگاری خشک اقتصادی و تخصصی نیست. بخش روسو و امورات اقتصادی شخصی او می‌تواند برای خواننده بسیار جذاب باشد. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، نویسنده پرداختن به هر اندیشمندی را با شرح زندگی و عملکرد او بررسی می‌کند. حتی این نقد را می‌توان به کتاب وارد دانست که گاها بخش زندگینامه‌ای و تاریخ‌نگاری بر بخش نظری و اقتصادی آن چیره می‌شود. خود نویسنده در مقدمه کتاب می‌گوید: "هزینه پرداختن به آرا و افکار بدون اشاره‌ی درخور به زمینه‌ی آنها مساوی است یا تخطی کردن از خود همان اندیشه‌ها. اما زمینه‌مندسازی بیش از حد نیز هزینه‌های خودش را دارد، زیرا تمرکز بیش از حد بر زمینه‌ی تاریخی، می‌تواند مربوطیت مستمر و قدرت متداوم آرا و افکار را فهم ناپذیر کند." 

این مرور را برای سایت نقد و بررسی کتاب وینش نوشته ام.
www.vinesh.ir
        

5