یادداشت‌های شانا شیخ بهایی (65)

          خوندن این گرافیک ناول.
و همزمان گوش کردن بهش چون صدای بن بارنزه!(و بله. این به شدت بهترش کرد! چون این مرد خود دارکلینگه!) 
یکی از چیزایی بود که نمیدونستم نیازش دارم!
برگشتن به دنیای گریشا ورس همیشه میتونه حالمو خوب کنه. شاید این کتاب درباره دارکلینگ بوده باشه که حقیقتا خیلی دل خوشی ازش ندارم(لیترالی کل دو جلد نیکولای درباره‌ی بدبختیایی بود که دارکلینگ سر همه اشون اورد.پس بله دل خوشی ندارم!!
        

          کریس کالفر باعث میشه تو دنیای قصه ها گم بشم
فکر میکردم این جلد اخر این مجموعه باشه ولی خب رکب خوردم
        

          فک نمیکردم از قبلی بیشتر دوسش داشته باشم ولی خب
        

          واقعا از هر کی که این کتابو نمیدونم چند سال پیش به مامانم داده تشکر میکنم.
متاسفانه نتونستم سال چاپ کتاب رو پیدا کنم 
ولی واقعا شاهکار بود 
و من اوار بیشتری از نویسنده میخوام
اینکه داستان بدون هیچ درنگی شروع شد اصلا
        

          من از کتاب لذت بردم چون تا اخرین لحظه نمی‌شد هیچ چیزی رو حدس زد و هر فصل ذهنیتت رو بهم می‌ریخت 
هر کدوم فصلاش فصل قبلیشون رو تکذیب می‌کرد(اینقدر خوب بود تا اخرش هیچی نفهمیدم)
ولی نمی‌گم گُنگیشو دوس نداشتم من اصلا گُنگیش رو دوس داشتم
ترجمه هم خیلی به نظرم خوب بود
        

          انگار داره عادت میشه چهارشنبه ها سر کلاس کتابامو تموم کنم.
        

          راستش این اولین کتابی بود مه یک مجموعه کامل رو پشت سر هم خوندم چون اصولا دوست ندارم هی یک شخصیت رو ببینم ولی این کتاب نمی‌زاشت که کتاب رو بزارم کنار چه برسه بخوای مجموعه رو ول کنی 
اما خب بازم بعد تموم کردن جلد اخر کمی از داستان خسته شدم ولی نه در حدی که از داستان زده بشم یا تا مدت ها دلم کتاب خوندن نخواد 
راستش یکی از بهترین پایان هارو داشت و خیلی این جلد رو به خصوص دوست داشتم
        

          دوسش داشتم 
داستان جالبی برام داشت کلی بالا پایین داشت و در کل دوسش داشتم 
به کسایی پیشنهاد میدم که اول فانتزی خوندنشونه
چون فانتزی نسبتا کمی داره
من خودم به شدت دلم می خواد ببینم جلد دو چی میشه
عاشقانه داشتان خیلی کمه من اینو دوس داشتم 
و کلی غافلگیری هم توی کتاب دیدم
خلاصه ارزش خوندن داره
        

          و اما بعد از مدت ها پایانی که باهاش کریه مردم 
پایانی که می دونستم میاد و باهاش گریه کردم 
خیلی خیلی خلیلییییی خوب بود 
دیالوگ های هیولا اتفاقات واقعیت ها همه چی بی نظیر بود و واقعا به همه پیشنهادش میکنم 
خیلی خیلی از ترجمه راضی بودم 
و می تونم بگم توی لیست خیلی خوبان قرار گرفت به هاطر پایان اغاز و همه چیش 
واقعا خیلی خوب بود حتما بخونید...
        

          من خب کتابو یه یه هفته ای هست تموم کردم ولی خب نمی تونستم ریویو بنویسم بگم واقعا واقعا ترجمه حرف نداشت و کاملا درست خوب بود و خب در باره خود کتاب باید بگم پایان خیلی خوبی داشت( فصلای اخر فوق العاده بودن)ولی خب بالا خره کتاب اول به نوعی مقدمس دیگه 
در کل حتما تا اخر مجموعه رو می خونم
        

          و من خیلی دوستش داشتن
        

          قبل هر چیزی این جلد بی نظیر بود 
نوع داستان خیلی خوب و صد برابر بهتر از جلد قبل پیش میرفت
        

          اولین نمایشنامه ای که خوندم؟
جالب بود:) و عمیق
        

          باردوگو و دوباره شاهکاری که قراره دلم براش تنگ‌بشه. اونم به شدت زیاد...
خیلی عجیب بعد از یک سال که شش کلاغ رو تموم کردم بالاخره تصمیم گرفتم شاه زخم هارو بخونم(کتاب ِ قشنگِ پر حجمم
        

          It takes courage to say what has to be said.
با تک تک فصل هاش گریه کردم:)
به خصوص اخری...
فکر میکردم مثل بقیه کتابایی که یهویی هایپ میشن باشه ولی نبود:)
فضای اروم،قشنگ و دلنشینش
        

          هق همین 
بهتره چیز دیگه ای نگم 
این چی بود 
جی ماس مرسی که دعاهامو براورده کردی
        

          منی که خیلی وقته ریویو ننوشتم و حتی یادم نیست چی جوری باید انجامش بدم وقتی این کتاب تموم شد احساس کردم انگار نمیشه درباره اش نگفت:)
(میشه گفت دردو دله و قربون صدقه بیشتر تا ریویو:>>>)
میدونستم قراره دوستش داشته باشم ولی اینقدر ؟ اصلا فکرشو نمیکردم...
توی کل ۳۷۰ صفحه کتاب میدیدم که این کتاب‌فروشی باهاشون چی کار میکنه
ادمایی که از سرتاسر دنیا اومده بودن؛داغون بودنا ولی اینقدر امید داشتن و با این همه بدبختی بازم هر روز لیخند میزدن
و هیچ چیز زیبا تر این نبود که داستان واقعی بود:) این دلگرم ترم میکرد
اینکه واقعی بودن انگار بهم دلگرمی میداد معجزه ممکنه.
من یک سال پیش این کتاب رو خریدم و کل مدت منتظر اون زمان مناسبش بودم و واقعا تایمی که برای خوندنش انتخاب کردم هم به زیباییش اضافه کرد...
روزای اخر سال، پر از سردرگمی و...
ولی به هر حال «زندگی اثری در حال تکمیل است» 
*جرج و سیمون دوتا شخصیتی بودن که عجیب به دلم نشستن:)