یادداشت‌های مبهم ؛ (6)

          ولی معذالک همان کسانیکه حتی از فکرکردن درباره مجازات به وحشت می‌افتادند ، شکنجه هایی که بر آن‌ها وارد میشد را قهرمانانه تحمل می‌کردند .
من به ندرت دیده ام آنها از درد بنالند و یا شکایت کنند.
ولی این را هم باید به خاطر داشت که طبقات پایین به درد عادت کرده و می‌دانند چطور تحملش کنند..
        

          مثل این بود که پیوسته ، با سیری یکنواخت از سراشیبی فرو می‌لغزم و گمان میکردم که به سوی قله صعود میکنم.
و به راستی همین طور بود ..
در انظار مردم ، در راه اعتبار و عزت بالا میرفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می‌گذشت و از من دور می‌شد 
تا امروز که مرگ بر درم می‌کوبد
        

          وقتی قانون های کوچیک رو رعایت کنی ، میتونی قانون های بزرگ رو بشکنی.
        

          درست وقتی به دست آوردی ، از دست می‌دهی.
        

          آنچه زندگی شما را غنی تر میکند ، چیز هایی نیستند که به آن اضافه میکنید ، بلکه چیزهایی هستند که از آن حذف میکنید
        

          شاید آخرین پاداش مرده این است که دیگر نمیمیرد.