راستش وقتی شروع به خواندن کتاب کردم و خشونت داستان را لمس کردم کمی توی ذوقم خورد ...من که تازه از فضای لطیف و عاشقانه " قصر آبی" مونتگومری بیرون آمده بودم حقیقتا تحمل فضای خشن عزرائیل برایم سخت بود ولی چون عادت ندارم کتابی را نیمه رها کنم ، ادامه دادم و خوشحالم بابت این عادت... داستان، من را میخکوب کرد و بهت زده داستان را دنبال کردم! در وصف کتاب همین بس که از نظر من با هیجان کتابهای آگاتا کریستی برابری میکند و چون قهرمان داستان یک ایرانیست با چنان مهارتها و تفکراتی مرا به تحسین وامیداشت و در همراهی با شخص اول داستان حس غرور میکردم... عمری باقی باشد کتاب دوم را هم مطالعه میکنم اگر خدا بخواهد.