یادداشتهای Asma Mousavi (4) Asma Mousavi 1403/10/14 چای نعنا: سفرنامه و عکس های مراکش منصور ضابطیان 4.0 65 خواندن چای نعنا تجربه ی جالب و متفاوتی بود برای منی که اولین سفرنامه ام رو می خوندم. توی دو روز تموم شد و دومین تلاشم برای خوندن کتاب بود. دوستش داشتم و خوندن نوع سفر کردن آقای نویسنده جذاب بود اما باز هم دیدن سفر در قالب فیلم رو ترجیح میدم. 3 3 Asma Mousavi 1403/9/17 خوش حالم که مامانم مرد جنت مک کوردی 4.5 1 کتاب رو بلاخره بعد از شش ماه تموم کردم:) البته کش اومدنش بخاطر این نبود که داستان جذاب نبود، من توی ریدینگ اسلامپ بودم. محتوی کتاب به اندازه ی عنوانش از نظر من جذاب بود. یه خودزندگینامه که صفحه به صفحه اش جذابه و همزمان که لبخند به لبتون میاره، غمگینتون می کنه و به فکر فرو میبره. داستان درباره ی جنت مک کوردیه که یه بازیگر کودک هالیوودی بوده و درباره ی مشکلاتی که از سر گذرونده صحبت می کنه و خب از عنوان کتاب هم مشخصه که بخش بزرگی از کتاب راجب رابطه اش با مادرشه. فصل های کتاب کوتاهن و خیلی سریع پیش میرن و همین جذابترش می کنه. * بخش بزرگی از کتاب درباره مشکلات تغذیه و مصرف الکل و موضوعات این مدلیه، پس اگه به این موضوعات حساسید و اذیت میشید، قبل از خوندن آگاه باشید:) من که از خوندنش بسی لذت بردم، امیدوارم به دل شما هم بشینه. 0 1 Asma Mousavi 1403/7/27 مهمانخانه جاماییکا دفنی دوموریه 4.3 2 دافنه دو موریه یکی از نویسنده های موردعلاقه ی منه و بعد از خوندن ربکا، دخترعموی من راشل و پرندگان، به محض اینکه از وجود این کتاب باخبر شدم رفتم سراغش:) باز هم نویسنده تونسته بود اون فضای گوتیک و جذاب رو بسازه، دقیقا همون چیزی که من رو مجذوب آثارش می کنه ولی نتونستم مثل کتابهای قبلی باهاش همراه بشم. شخصیت ها رو خیلی عمیق نتونستم بشناسم، خیلی چیزا سربسته موندن و حتی بعضی جاها متوجه شدن سیر داستان برام سخت بود که با کمی تحقیق به این نتیجه رسیدم که احتمالا بخاطر سانسور، قدیمی بود ترجمه و ویراستاری بد کتابه. ولی همچنان خوندنش به نظرم خالی از لطف نیست ولی مطمعنا به جایگاه ربکا و دختر عموی من راشل برام نمیرسه. 0 1 Asma Mousavi 1403/2/27 پستچی همیشه دو بار زنگ می زند جیمزمالاهان کین 3.2 22 خوندن کتاب رو به امید یه داستان جنایی و رمز آلود شروع کردم و با توجه به اسم کتاب توقع کاملا متفاوتی داشتم و تمام داستان منتظر بودم سر و کله یه پستچی پیدا بشه که خبری نشد. داستان من رو به یاد بیگانه کامو انداخت و جالبه که کامو از این کتاب تعریف کرده ولی با همه ی اینها اصلا برام دلنشین نبود. داستان خیلی تیکه تیکه بود که احتمالا بخاطر سانسورهاییه که شده. با اینکه سوژه ی کلی می تونست خیلی جذاب باشه ولی شخصیت پردازی ها ضعیف بود و همه چی خیلی سرسری پیش میرفت (مثلا دلیل علاقه بین فرنک و کورا رو اصلا نفهمیدم، نه شخصیت جذابی برای همدیگه داشتن نه حتی به زیبایی ظاهری اونا اشاره شده بود، فقط یهو عاشق هم شدن!) درباره ی بی ربط بودن عنوان کتاب و داستان باید بگم که کین اول میخواسته اسم داستان رو باربیکیو بزاره:| که ناشر قبول نمی کنه از بس که بی ربطه و کینم پول نیاز داشته و فقط میخواسته کتاب رو چاپ کنه و یه پولی گیرش بیاد و گفته بابا یه اسمی بزارید مثلا "پول یا عشق!" که خب مطمعنا ناشر قبول نکرده. خلاصه یه روز که کین پشت تلفن با دوستش مشغول صحبت بوده و همزمان انتظار می کشیده پستچی بیاد و یه تلگراف مهم رو به دستش برسونه، صحبت از این میشه که نکنه الان پستچی بیاد و من صدای در رو نشنوم و دوستش میگه نترس پستچی همیشه دوبار زنگ میزنه. کینم به نظرش این جمله جالب میاد و اسم کتاب رو همین میزاره بلاخره هر چی نباشه یه کتاب با اسم بد و بی ربط بهتر از یه کتاب بی اسمه. بعدها هم که ازش درباره ی بی ربط بودن عنوان کتاب و موضوعش می پرسن میگه که در واقع این یعنی شاید آدم بتونه یه بار از عاقبت کارش فرار کنه ولی دفعه دومی درکار نیست ( در واقع همون یکبار جستی ملخک دوبار جستی ملخک آخر به دستی ملخک خودمونه ) در کل کتابیه که توی یک نشست خونده میشه و نظرات درباره اش متفاوته و امتیاز ۳.۸ گودریدز نشون میده که کتاب نسبتا محبوبیه ولی خب کتابی نبود که من پیشنهادش کنم. 0 15