یادداشتهای فاطمه ترجمان (7)
1403/10/10
سفید در برابر سیاه. ادبیات کلاسیک این طوری است. ساده و با کمترین پیچیدگی، حالا یک پدر اشرافزادهی سختگیر داریم که پسر نوجوانش را به ستوه میآورد، پسرک از درخت بالا میرود... و تا آخر عمرش پایین نمیآید! اینها را برادرش در کهنسالی وقتی همه چیز تمام شده برای نوهی خود تعریف میکند. و تمام کتاب ماجرای ایام درختنشینی قهرمان کتاب است. قهرمان داستان پسر اشرافزادهای به اسم کوزیمو است، او کمکم به فیلسوفی تبدیل میشود که بالای درختها زندگی تازه برای خود میسازد و آنقدر قهرمان توانمند و فهمیدهای برای این داستان میشود که مخاطب را عاشق خودش میکند... کوزیمو بالای درخت برای خودش جای خواب میسازد، درس میخواند، حتی شمشیرزنی تمرین میکند، عاشق میشود، فارغ میشود! مردم شهرش را از حادثه نجات میدهد، و هیچ وقت چیزی نمیتواند متقاعدش کند که پایین بیاید، حتی مرگ پدر و مادرش... داستان پر از حس طبیعت است. آدم گاهی نیاز دارد یک داستان روان میان انواع درختها و علفها بخواند تا از بنبستهای پراسترس خودش فاصله بگیرد. داستان برای من رویایی بود و فکر میکنم موفقیتهای کوزیمو به مخاطب انگیره و غرور میدهد. اینجور داستانها را میشود بعداً یک شب موقع خوابِ بچهمان با یکی بود یکی نبود شروع کنیم برایش تعریف کنیم، و آخرش هم بگوییم: و کوزیمو تا پایان عمر از شاخهها پایین نیامد، قصهی ما به سر رسید، کلاغه به خونهاش نرسید... همینقدر روی خط صاف! حالا من نوشتم کلاسیک اما نویسنده که سال ۱۹۸۵ از دنیا رفته است، زمان خودش برچسب نویسندهی پست مدرن را داشته! البته که پست مدرنیسم و کلاسیک وجوه مشترک یا نزدیک به همی دارند، اما نوآوریهایی هنرمندانه در کتاب هست که قابل کتمان نیست و لذت کشفش را به خودتان میسپارم. اگر هم حوصلهی خواندن رمان مفصل ۳۲۰ صفحهای ندارید، دو نسخهی صوتی رایگان و با کیفیت از آن در سایت "ایران صدا" هست؛ یکی نمایش رادیویی ۳ ساعته، و یکی هم روخوانی اقتباسی از کتاب که ۲۰۶ دقیقه است.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/6/19
کتاب عجیبی بود. اگرچه به تازگی نوشته نشده اما از آن کارهای مدرن بود که با خواننده بیرحم است. یک آدم غیرِ کتابخوان دارد این را میگوید که: خیلی وقت بود همچین کتابی نخوانده بودم! ژانرش برای من بین جنایی و پلیسی و رئال معلق بود، همانطور که فکرهایم هم موقع خواندن کتاب در تعلیق ماند و به نتیجه نرسید. کتاب من را درون خودش، توی راهروی آپارتمان نمور و سرد خانوادهی نیکولا تا همین حالا معطل نگه داشته است، و نمیدانم باید چه کنم. انگار پایان این کتاب باز است. من که گیج شدم و رفتم نقدهای اینترنتی را خواندم، منتقدها هم انگار این سرنخهای بسیار اما نصفه نیمه را در داستان به حساب رندی آقای نويسنده گذاشته بودند! اگر دوست دارید درگیر داستان شوید، حرص بخورید، چشمهایتان از تعجب گرد شود یا قلبتان ناگهان به تاپتاپ بیفتد اردوی زمستانی برای همچین حالی بد نیست... داستان یک پسربچه است که والدین بیش از حد سختگیر دارد، آنقدر که پدرش موافق به اردو رفتن او نیست، دست آخر هم که راضی میشود، خودش با خودروی شخصی پسرک را به اردوگاه میرساند و در راه کلی او را از قاچاقچیها و دزدها و حادثههای دیگر میترساند. بعد از اینکه پسرک به اردوگاه میرسد دیگر خبری از پدر نمیشود... حالا پسر تنها و بیدوست روزهای اردو را میگذراند، مشکلات جورواجور و فکر و خیالهای نگرانکنندهای مدام در سر دارد اما همهی این چیزها با گمشدن و بعد سر به نیست شدن پسربچهی دیگری در آن حوالی پیچیده و سختتر میشود... آخرش هم که گفتم پایان باز است و نویسندهی مهربان(!) با کوهی از نگرانی و التهاب که حسابی برای به وجود آوردنش درون ما مخاطبان کلمه و توصیف و ترکیبهای عالی خرج کرده؛ تنهایمان میگذارد. اما به حرفهای من اتکا نکنید شاید شما کتاب را خواندید و از روی نشانهها نتیجهی قطعی خودتان را گرفتید و کلاف داستان را باز کردید. کتاب مستقیم از فرانسوی به فارسی ترجمه شده و لحن کلمات و ترکیب جملات کمی خاص و ویژه است... شاید هم نیست و فقط من اینطور حس کردم. گفتم که خیلی وقت بود همچین کتابی نخوانده بودم. اگر با متن خو بگیرید حجم کتاب کم است و بیوقفه آن را تا انتها میخوانید. اگرچه داستان در محیط آموزشی میگذرد، خواندنش به هیچ وجه به یک کودک یا نوجوان توصیه نمیشود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/9/4
پشمالوی عصبانی، بخشی از یک مجموعهی ۱۵ جلدی است که در هر جلد داستان مستقلی را از حیوانات "جنگل سرسبز" تعریف میکند. قهرمان داستانها که ماجرای هر کدام را در یک کتاب میخوانیم، کودک و در برخی موقعیتها با هم دوست هستند. و شاید این موضوع برای کودکی که یک شخصیت آشنا را در کتاب دیگری مییابد شیرین باشد. در این جلد از مجموعه، یک بچه فیل حین بازی به دوستانش پرخاش میکند اما روز بعد با عذرخواهی به جمع آنها برمیگردد. این ماجرا تکرار میشود تا اینکه دوستانش دیگر تمایلی به بازی با فیل کوچولو نشان نمیدهند، و حالا فیل باید برای پرخاشگری خود فکری کند... کتاب داستانی بسیار ساده و زبانی روان دارد. صفحاتش پر از رنگهای شاد است. کیفیت بالای کاغذ و صحافی در کنار تکنیکهای چشمنواز تصویرگری آن، اثری با کیفیت خلق کرده است. پایان کتاب ده تمرین و بازیِ کنترل هیجانات، برای والدین و مربیان مهد پیشنهاد شده است. اینکه یک کتاب به طور غیر مستقیم به چالشهای رفتاری بچهها بپردازد، شعار ندهد و از طرفی توسط متخصصین روانشناسی کشورمان تالیف شده باشد، میتواند اعتماد والدین را تأمين کند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.