یادداشت‌های ثنا توان (28)

        این کتاب پدری هست که در تیمارستان بستری است و از دخترش که به ملاقاتش اومده میخواد چهارتا ابمیوه پاکتی و طناب و نی بیاره
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        سه تا خواهرن که تصمیم میگیرن ارزو بازی کنن و یکهو تمام ارزوهایی که میگن یکی یکی براورده میشه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0