یادداشتهای سعیده شبرنگ (51)
1402/5/14
چقدر لطیف و ملموس بود. وقتی کتاب را باز کردم، انگار وارد خانهی شهید آقاییپور شدم و با آنها چند روزی زندگی کردم. روایت زندگی یک بابای شهید قطعا از زبان و قلم دخترش باید خواندنی تر باشد. نویسندههای کتابهای شهدا، خاطرات را میشنوند و نهایتا از بعضیهایشان، فیلم یا عکسی ببینند. اما وقتی نویسنده، با شهیدی که سوژهی کتاب است، زندگی کرده باشد، تمام آن خاطرات را بی واسطه تجربه کرده است. پس در باقی کتابهای شهدا، ما خوانندهی یک روایت دست دوم هستیم اما در سفیر ما در بهشت، مخاطب روایتهای دست اول از زندگی شهید هستیم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
13