یادداشت‌های wisteria (4)

wisteria

wisteria

1404/5/17

        راستش فکر نمی‌کردم از "بادیگارد" خوشم بیاد، ولی یه چیزی توی داستانش منو نگه داشت. نه فقط به خاطر اون رابطه‌ی بامزه بین جک و هانا، بلکه بیشتر به خاطر حس واقعی‌ای که پشت طنز و موقعیت‌های عاشقانه‌ش بود.
هانا یه کاراکتر قوی و بامزه‌ست، از اون زن‌هایی که نمی‌ذارن هیچ‌چی راحت شکستشون بده.
و این‌که نقش بادیگارد رو اون بازی می‌کرد نه مرد، یه جوری متفاوت و تازه بود.

جک هم یه گرین فلگ متحرک که هر آدمی آرزوشه داشته باشتش.  


در کل یه رمان لایت، سبک و حال‌خوب‌کن بود، ولی در عین حال یه سری حرفای عمیق هم داشت درباره‌ی تنهایی، اعتماد و این‌که گاهی قوی بودن یعنی اجازه بدی یکی نزدیکت شه.

بهش سه از پنج میدم. برای وقتی که ریدینگ اسلامپ شدین گزینه مناسبیه.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1