یادداشت‌های tartari (8)

          "دست تو یخ کرده بود و دست من سوزان بود.وای ناستنکا...تو مگر کوری که نمیبینی؟"
        

          میتونم بگم  یکی از کتاب های مورد علاقمه و واقعا غرق کتاب و ماجراش شدم.برای پروژه مدرسه هم این کتاب رو انتخاب کردم و واقعا واقعا بهم خوش گذشت و تجربه خوبی بود.
به شدت پیشنهاد میکنم.
        

          کتاب بسیار بسیار جذاب و خواندنی،من غرق در اتمسفر و دنیای کتاب شدم و با این کتاب چند شب تا صبح بیدار ماندم و این کتاب را خواندم.فقط در یک کلمه میتوانم بگویم:شاهکار
        

          من به شخصه جذب ماجرا داستان نشدم و برایم جالب نبود.کسل کننده و حوصله سر بر بود"برای من".
        

          کتاب خوبی هست در ژانر فانتزی.داستان کتاب و اتمسفر کتاب جالبه و شمارو وارد دنیای خودش میکنه.
        

          حقیقتا این کتاب یکی از اولین کتاب هایی بود که خواندم و بدشت برای من جذاب بود و من را وارد دنیای خودش کرد و این کتاب باعث شد تا من به دنبال کتاب های بیشتری بروم و کتاب بخوانم.
بسیار بسیار زیاد تونستم با این کتاب ارتباط بگیرم و یکی از خاص ترین ها است برای من.
داستان جذاب و بی نظیری داره و اتمسفر داستان بسیار رعایت شده.
        

          اول داستان کاملا احساسی بود و غمگینم کرد ولی از وسط ها به بعد داستان کسل کننده میشد و حوصله سر بر
پایان بدی داشت و خیلی نامفهوم تموم شد .
        

          کتاب خوبی بود،به من یاد داد گاهی اوقات باید با کفش های دیگران راه بروم و درکشون کنم.