یادداشتهای 𝐖𝐢𝐥𝐥𝐢𝐚𝐦 𝐆𝐫𝐚𝐡𝐚𝐦 (5)
1403/4/23
خب،واقعا هیجان انگیز و پر از استرس بود. نویسنده به خوبی تونسته بود درگیری بین قلب و ذهن دوناتلا رو به رخ بکشه و...واقعا قشنگ بود.بر خلاف جلد اول که فکر می کردم اسطوره چندان هم عوضی نیست.فهمیدم اسطوره کمی بیش از ی عوضیِ...و خب خیلی دوست دارم بدونم که ایا واقعا دوناتلا معشوقه ی واقعی شاهزاده ی قلب هاست یا نه؟؛
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/4/21
خب،با اینکه از ژانر فانتزی و عاشقانه در کنار هم چندان خوشم نمیاد. ولی از خوندن این کتاب پشیمون نشدم،داستان قشنگ و کمی پیچیده ای داشت.میشه گفت ژانر معمایی هم داشت،نویسنده به خوبی تونست جوری همه چی رو نشون بده که حتی مخاطب هم سردرگم بشه و نتونه واقعیت رو از جادو تشخیص بده. اعتراف می کنم ارباب کاراوال واقعا باهوش و غیر قابل پیش بینی بود و همچنین من اگه جای اسکارلت بودم واقعا هیجوره نمی تونستم جولیان رو ببخشم... وای خدا باور نمیشه جولیان و اسطوره باهم برادرند؛
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/4/18
خیلی معمایی تر و هیجان انگیز تر از جلد اولش(یکی از ما دروغ می گوید)بود و خب،اینبار داستان جوری پیش می رفت که من تقریبا مونده بودم که نکنه سایمون هنوز زندس و خودش بازی(جرئت و حقیقت)رو راه انداخته. بعد از مرگ دوست پسر سابق فیبی به شان و جولز شک کردم ولی خب تهش کسی از آب در اومد که من اصلا توجهی بهش نمی کردم. واقعا هوشمندانه و پر هیجان بود.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/4/8
کتاب خوبی بود. یعنی نه خیلی ضعیف و حوصله سر بر بود و خوب به نظر من خیلی هم عالی و بی نقص نبود؛ شروع کتاب پر قدرت بود اما در ادامه...خوب بعضی جا ها مخصوصا در مواقعی که کاس در رابطه با آنا فکر می کرد و... راجب عشقی که نسبت به آن داشت زیاد نوشته نشده بود، طوری که من او اوایل حس می کردم برای کاس این ی حس زود گذر هست و عکس کاس،آنا به خوبی تونسته عشقی که داره رو به تصویر بکشه.حتی بعد از اتفاقی که برای آنا و اون روح میوفته،کاس واکنشی که انتظار می رفت رو نداشت...یعنی حداقل من اینجوری برداشت کرده بودم و انگار خیلی زودتر از چیزی که باید با این موضوع کنار اومده بود. جوری که انگار عکس حرف هایی که می زد،آنا برایش چندان مهم نبود. با این حال کتاب جالبی بود؛
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.