یادداشتهای aylinn☆ (5)
3 روز پیش
بلاخره تمومش کردم کتاب خیلی قشنگی بود واقعا قلم نویسنده رو دوست داشتم و همینطور شخصیت پردازی خوبی داشت اما در طول کتاب هیجان خاصی بهم منتقل نشد و پلات توئیست خاصی نداشت تنها قسمت هیجانیش آخرش بودش که برام غیرقابل پیشبینی بود ولی درکل نمیتونم بگم کتاب جنایی خوبی بود ،داستان جالبی بود ولی هیجان نداشت وقتی به وسطای کتاب رسیدم اینجوری بودم که داره خیلی کشش میده و میتونست توی صفحات کمتری داستان رو به پایان برسونه ولی خب آخرش خوب تموم شدش و الیور واقعا حقش بود که بمیره کلا شخصیت مزخرفی داشت و حتی جون خواهرش رو هم به خطر انداخت تا خودش زنده بمونه پس خیلی خیلی خوشحالم که مرد و رد واقعا گناه داشت همیشه همه با ترحم بهش نگاه میکردند توی کل زندگیش و حقش نبود این همه بدبختی همچنین واقعا دوست داشتم ببینم بعد از اینکه رد نامه آرتور رو میخونه چه اتفاقی میوفته در کل ارزششو داشت که تا صبح بیدار بمونم و تمومش کنم و با اینکه کتابی نبود که بسه هیجان زیاد رو توش حس کرد ولی کتاب قشنگی بود و شدیداً پیشنهاد میکنمش
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5 روز پیش
کتاب نسبتاً جالبی بود و قلم نویسنده رو دوست داشتم. درکل داستان خوبی داشت و شخصیت پردازیش هم خوب بود ولی خدر طول کتاب هیجان زیادی رو احساس نمیکردم و نمیشه گفت در ژانر وحشت بود بادآورد که شخصیت اصلی داستان بود بیشتر مواقع مورد تمسخر قرار میگرفت بخاطر اسمش،اسمی که به اجبار پدربزرگش روش گذاشته بودن ،بادآورد حاضر بود هرکاری کنه تا اسمشو عوض کنه پس قبول کرد تا بره دنبال گنجی که پدربزرگش سال ها برای پیدا کردنش تلاش کرد و موفق نشد ولی از یک طرف دوستای نزدیکش مخصوصا اون دوتا برادرا بخاطر اینکه یهویی بدون اینکه به اونا اطلاع بده مقصد اردوی تابستانیشون رو عوض کرد خیلی ازش ناراحت شدن و همش اذیتش میکردن حتی دوستاش.ولی خب اون مجبور بود اینکارو کنه تا بتونه اسمشو که سال ها باعث مورد تمسخر گرفتنش شده بود رو عوض کنه... درکل برای اینکه وقتتونو کتاب خوبی بود و از خوندش لذت بردم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/9/11

سنگدل اولین کتاب فانتزی ای بود که من خوندم و خب ازش ممنونم که باعث شد من تبدیل به یه کتابخون بشم جدی جزو قشنگترین کتابهایی بود که من خوندم و کلی سرش گریه کردم جوری که نویسنده تونسته بود شخصیت ها و فضا رو توصیف کنه واقعا بینظیر بودش... و خب تنها صحنه ای که هم خیلی دردناک بود هم نوبسنده ازش سرسری گذشته بود مرگ جست بود واقعا کاترین خیلی گناه داشت چرا نمیتونست یه زندگی عادی با کسی که دوستش داره داشته باشه میتونستن با جست شیرینی پزی بزنن ولی نشد که بشه همش تقصیر مادر کاترین بودش اون ادعا میکرد که صلاحش رو میخواد درحالیکه زندگیشو نابود کرد و باعث شد کاترین تبدیل بشه به ملکه بدون قلب و سنگدل...😭😭 درهرحال شدیداً توصیه اکید میکنم که این کتابو به هیچوجه از دست ندینن
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.