یادداشتهای راضیه هوشیار (4) راضیه هوشیار 1402/6/16 مجلس قربانی سنمار [نمایشنامه] بهرام بیضایی 4.2 6 آری بهتر از این می ساختم. اگر پیش تر دانستم که پاداشِ من وی است. آن مَثَل به زیبایی؛ که بازجُستم آن آهوی گمشده را در نگاه وی! کوشکی؛ این هیچ پیشِ آن! این اگر به فن می ساختیم آن به عشق!... اگر زندگی از سر گیرم و باز بدانم مرگم از آن بالاست، که خود می سازم؛ مرگی- چهل مُردن! و در هر آجر اگر صدای استخوان های خویش می شنوم؛ باز خورنقی می سازم هرچه بلندتر! به بلندیِ روحِ آدمی! 0 1 راضیه هوشیار 1402/5/25 داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد ماتئی ویشنیک 3.9 9 عجیبه ولی اسم کتاب اینه: داستان خرسهای پاندا، به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد. یک نمایشنامه عجیب، روانشناختی، نمادین و معناگرا که خیلی ساده در شصت صفحه همه حرفش رو می زنه. البته متن ساده است، اما پیچیدگی زیاد دارد. ماتئی ویسنییک، نویسندهی رومانیاییتبار از فرانسه در مورد نگارش کتاب می گه: میخواستم کمی از موضوعات سیاسی که تمام ذهن مرا مشغول کرده بود، دور شوم. دلم میخواست به دنیای دیگری نزدیک شوم، دنیای آشنایی با عشق، عشقی که مرگ را فریب میدهد... داستان زن و مردی که ۹ شب رو باهم می گذرونند. انگار یه زندگی کامل. ساخت عشق و رویا و در نهایت شکستن مرز بین رویا و واقعیت و رسیدن به معرفت و شناخت. «اینا دیوونه ن، دیوونه ی دیوونه. اینا خیلی وضع شون خراب شده. اینا با بوی من معاشقه می کنن. با سایه م، با نفسم، با ضربان قلبم... من هیچ وقت ندیده بودم کسی این قدر حرص و ولعِ زندگی داشته باشه.» از متن کتاب 0 1 راضیه هوشیار 1402/5/24 افرا، یا، روز می گذرد [نمایشنامه] بهرام بیضایی 3.8 7 از کتاب: تقصیر شما نیست. اینطور بزرگ شدین که خیال کنین هرچی مال شما نیست باید لگدمالش کرد. افرا اگر هم تقصیری داشت در حد شما نبود که قضاوتش کنید. او اگر تقصیری داشت این بود که در خیال، امیدی برای خودش ساخته بود. هر دست بسته ای حق داره در تهِ تهِ ناامیدی به کمک رویاهاش خودشو از دست واقعیت نجات بده. تو امروز با کلمه ای که از کسی شنیدی منو هو کردی، فردا با کلمه ی دیگه ای سر می بُری! 0 12 راضیه هوشیار 1402/1/27 چگونه از تنهایی لذت ببریم سارا میتلند 2.9 4 نویسنده دو مساله را در موضوع تنهایی مد نظر دارد: یکی حد و مرز تنهایی از نظر زمانی و دوم انتخابی بودن یا اجباری بودن تنهایی. نویسنده تنهایی موقتی را توصیه می کند ولی برای زمان تنهایی موقت نیز زمان خاصی در نظر ندارد و سه یا چهار سال تنهایی نیز به نظرش طبیعی است. به نظرم دید نویسنده نسبت به اجتماع منفی نیست، اما نوع نگاه جامعه به افراد تنها را به شدت نقد می کند. نویسنده خود تنهایی را انتخاب کرده، اما این انتخاب با تاثیر از شرایط زندگی و شاید بتوان گفت در ابتدا به اجبار یا از روی فرار صورت گرفته. نویسنده می گوید اگر دلتان می خواهد زمانهایی تنها باشید و یا به طور کلی تنها زندگی کنید باید دلایل نگاه منفی اجتماع را متوجه شوید و تلاش کنید آن را جدی نگیرید و اول ترس از تنهایی را کنار بگذارید و سپس راههایی برای لذت از تنهایی پیدا کنید. راهکارهای خوبی هم ارائه شد. شاید بعضی از راهها را قبلا هم می دانستم، اما آگاهانه انتخاب کردن تنهایی و آگاهانه لذت بردن از آن را از کتاب آموختم. ضمنا در پایان کتاب، نویسنده کتابهای زیادی در مقوله تنهایی معرفی کرده است. 0 19