یادداشتهای فاطمه خداشاهی (11) فاطمه خداشاهی 1402/6/22 رویای نیمه شب مظفر سالاری 4.1 262 داستان درمورد پسر سنی که عاشق دختر شیعه شد! عشق همیشه و در هر مذهبی همراه با دردسر است .و رنج بخش اجتناب ناپذیر زندگی ست :)))) بنظرم جالب و زیبا بود و بسیار قلم روانی داشتند . 1 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/31 رئال مادرید محمد طلوعی 3.1 11 کتاب جالبی بود طنز پردازی اون رو جذاب ترهم کرده بود هرچند تا لحظه ی آخر منتظر بودم ته داستان معلوم بشه همه ی این چیزا خواب یک نفره یا اینکه حداقل ابو دروغ گفته باشه و اون تیم که باهاش بازی کردند تیم دوم رئال نبوده باشه اما در حقیقت پایان دیگه ای اتفاق افتاد 0 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/28 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 443 همه ی ما آدم ها گاهی جای نویسنده داستانیم که ذوقمان کور شده گاهی جای مرد تنبل که دیر به داد سیاره اش رسید و بائوباب ها همه جا را گرفتند ! گاهی جای شازده کوچولو که بسیار غمگین شدیم و ۴۰ بار غروب را تماشا کردیم . گاهی هم گل سرخ شازده بودیم که غرورمان عشق و امنیت را ازما گرفت و بغض گلویمان را خفه کرد ! ما گاهی شاه بودیم با شنل بلند و منتظر که یک فرمانبر از راه برسد منتظر بودیم تمام دنیا از ما پیروی کنند! گاهی متکبر شدیم و درپی توجه و تعریفی درمانده ماندیم و عمرمان رفت . ما گاهی مادام اخمری بودیم که عذاب گذشته آنچنان صعب العلاج شد که آیندمان را سوزاند ! گاهی آنقدر گرم حساب و کتاب و اندوختن مال شدیم که مثل مرد تجارت پیشه لذتی از زندگی نبردیم ! گاهی هم البته ماموری بودیم که سر وظیفه شناسی اش مدت هاست که استراحت نکرده است . ما جغرافی دانی بودیم که مدت ها منتظر کاشف ماند و وقتی کاشف آمد نیاز داشت کسی برایش درستی حرفای کاشف را ثابت کند ! ما که همیشه یا منتظر بودیم یا یک جای کارمان لنگید و یا به خودمون و دنیای کوچک مان زیادی سخت گرفتیم ! و یادمان رفت که یک روز هم روحمان را برمیداریم و می رویم . . . چون جسم مان سنگین است بسیار سنگین ! 0 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/26 لذت کار کردن: زندگی حرفه ای تان را ساماندهی کنید ماری کندو 3.2 3 خب بالاخره این کتاب تموم شد ! من سعی میکنم نکات مثبتش رو بگم و اینکه فقط به مدیران شرکت ها و کارمندان بخش اداری توصیه اش میکنم .محتوای کلی درمورد نظم و ایجاد فضای منظم در خانه یا در محل کار است . نکات کلیش هم اینکه اولا در فضای منظم کار کنید از دور ریختن وسایل اضافی نترسید فقط ادم ها وسیله ها و چیز هایی رو نگه دارید که شادی اور یا به درد بخور باشن ! از شرکت تو جلسه هایی که فقط زمان شمارو میگیرن خودداری کنید . از تغییر به سمت چیزی که میخواین نترسید 0 5 فاطمه خداشاهی 1402/5/19 چشم هایش بزرگ علوی 3.6 214 این کتاب فوق العاده بود ! من به اجباری خوندمش و اولش واقعا حوصلم سر رفت اونقدری که اگه اون اجبار نبود قطعا و حتما رهاش میکردم . ولی تو صفحه های پایانی کتاب شگفت زده شدم واقعا توقع این پایان دلنشین رو نداشتم . کتاب های این مدلی رو فقط یک بار میشه مزشون رو چشید و من چشیدم!♡ شماهم میتونید مزه ی شیرین اون رو بچشید . . . ژانر کتاب:رمان عاشقانه 0 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/16 بکی بده! جرواس فین 4.0 1 این کتاب مخصوص نوجوانان است و محتوای آن درمورد دختری به نام بکی ست که تقریبا هیچ شباهتی به دختر های هم دوره اش ندارد .کتاب کمی طنز است و نوجوان را خوب ترغیب به خواندن میکند . داستان های کتاب جالب و در خواننده ایجاد کشش میکند . 0 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/16 رژان سیدهادی هاشم زاده هاشمی 4.0 1 یک رمان ساده با بیانی شیوا در مورد دختری در دل تاریخ و در روز های پر التهاب جنگ .درگیر بلاهایی که آن زمان در جنگ دامن کرد های وطن را گرفته است می شود و مسیر زندگی اش کمی تغییر می کند. 0 3 فاطمه خداشاهی 1402/5/16 شما عظیمتر از آنی هستید که می اندیشید!: مشکلات را شکلات کنید مسعود لعلی 4.1 2 این کتاب نوشته مسعود لعلی محتوای خاصی که مربوط به خوده کتاب باشه در اون وجود نداره کتاب مجموعه ای از داستان ها جملات و اشعار آموزنده و امید بخشه خوبی این کتاب اینه که شما حتی اگه بخشی از اون رو بخونید بازم متوجه میشید و سهمتون رو از کتاب برمی دارید چون روند کلی نداره . برای آدم هایی که نیاز به امید دارند میتونه کتاب مفیدی باشه نکات کلی این کتاب اینه که همیشه یک راهی وجود داره و مشکلات اونقدر ها که ما میبینیم بزرگ نیستند:))))) 1 2 فاطمه خداشاهی 1402/4/31 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 143 کتاب زیبایی بود واقعا لحظه هایی را خندیدم شک کردم گریه کردم گیج شدم فهمیدم اشک ریختم محو شدم غرق شدم و نجات یافتم .گاهی دلم خواست در سرعلی رضا باشم و ببینم وقتی حرف میزند چندکتاب رابهم متصل می کند؟از روی کدام جزوه حرف میزند؟دلم خواست در قلب سایه باشم وقتی او بین دو عشق یکی را انتخاب میکند ! خواستم جای یونس باشم وقتی از پشت در انگشتان سایه را بوسید ! دلم خواست جای مهتاب باشم تا بدانم وقتی کسی اینقدر عاشقت میشود که گم میشود چه حسی دارد؟یا شاید هم جای محسن باشم وقتی دست های معشوقه اش را گرفته و احتمالا پرواز را بی بال تجربه می کند ! دلم میخواست بدانم راننده تاکسی صدای سوسک را شنید یا وقتی سوسک با تمام وجودش خدارا صدا زد خدا خودش دم گوش راننده نجوا کرد ...کمکش کن ... 0 23 فاطمه خداشاهی 1402/4/31 قورباغه ات را قورت بده برایان تریسی 3.3 36 من کتاب های این سبک رو دوست دارم و از خوندنشون لذت میبرم بهترین حالت اینه که مفید واقع بشه اما اگر اینطور نباشه هم لزوما مقصر نویسنده نیست !بنظرم برای اونهایی که دنبال نظم و انضباط شخصی و کاری اند میتونه مفید باشه . البته نیاز به نوت برداری داشت و یا اینکه باید دوبار کتاب رو خوند. 0 5 فاطمه خداشاهی 1402/4/31 دارم میرسم جان جان مهدی کرد فیروزجایی 4.3 9 این کتاب رو به توصیه استادمون خوندم . خلاقیت نویسنده را در یک مورد بسیار دوست داشتم !اما ترجیح میدهم کتابخوان ها خودشان کشفش کنند البته اگر زاویه دیدی شبیه به بنده داشته باشند . زمان حال روایت میشد اما ادم های قصه از آسمان نیفتاده بودند سر گذشت داشتند کینه داشتند عشق داشتند رفاقت داشتند عذاب وجدان داشتند و گاهی هم نگرانی برای یکدیگر داشتند !که بیشتر این حس ها منشا اتفاق هایی بودند که در گذشته افتاده بود و حالا یک جایی از قصه ناگهان یقه ی شخصیت را میگرفتند و مانع می شدند ... 0 11