یادداشت سیده زینب موسوی
1403/8/4
حس سمپاتی من نسبت به اندیشههای سوسیالیستی از نهرو شروع شد 😍😄 جواهر لعل نهرو اینقدر قشنگ همه چیز رو تو «نگاهی به تاریخ جهان» از دیدگاه یه سوسیالیست تفسیر میکرد و کلا اینقدر نثرش و نگاهش و شخصیتش تو این کتاب تودلبرو بود که نمیشد نسبت به این عقایدش هم حس خوبی پیدا نکنم :) دیگه بعد از اون هر جا به موارد مشابهی برمیخوردم، حس خوبی بهش داشتم، مثلا تو کتاب «آمریکایی» اثر هاوارد فاست. گذشت تا اینکه گذرم به کلاسی افتاد که بخشیش مربوط میشد به بررسی همین اندیشههای چپ. همینجا بود که دلم خواست در مورد این اندیشهها بیشتر بدونم و از بین کتابهای پیشنهادی استاد، این کتاب رو برای مطالعه انتخاب کردم. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 تو هر فصل از این کتاب آقای ایگلتون یه نقد معروف و جدی به مارکسیسم رو میندازه وسط و تلاش میکنه با بازخوانی نوشتههای مارکس و همفکرهاش به این نقدها جواب بده. این نقدها به ترتیب شامل این موارده: 🔸مارکسیسم تموم شد! در این دنیای پساصنعتی و بیطبقه دیگه جایی برای نظریات مارکس نیست (این فصل بیشتر حالت مقدمه داره). 🔸مارکسیسم شاید تو نظر خوب باشه ولی تجربه نشون داده که در عمل افتضاحه، نمونه: شوروی و استالین! 🔸نظریهٔ تاریخ مارکس، یه نظریهٔ جبریه که در اون سیر تاریخی از فئودالیسم لاجرم میرسه به کاپیتالیسم که اونم به ناچار به سوسیالیسم ختم میشه. 🔸جامعهٔ دلخواه مارکس زیادی آرمانیه و در نتیجه خواب و خیالی بیش نیست! 🔸مارکس همه چیز رو تقلیل میده به اقتصاد و به نظرش تمام این پیچیدگیهایی که تو زندگی و تاریخ بشر میبینیم چیزی نیست جز یه رویهای از بنیانهای اقتصادی. 🔸مارکس انسان رو چیزی بیش از ماده نمیدونسته و کلا زیرآب اخلاقیات و دین و این داستانها رو میزده. 🔸دیگه چیزی به اسم طبقهٔ کارگر وجود نداره و کلا چیزی منسوختر از مفهوم طبقه و جامعهٔ طبقاتی نیست! 🔸چپها اعتقادی به اصلاحات آروم و بدون خونریزی ندارن و به نظرشون تنها راه حل مشکلات، یه انقلاب براندازانهٔ خشنه. 🔸دولتی که از نظریهٔ مارکسیسم برمیآد یه دولت تمامیتخواه و دیکتاتوره. 🔸اصولا حرکتهای سیاسی جالب اخیر، مثل فمنیسم و حفظ محیط زیست و ضدیت با جهانیسازی و این موارد، ربطی به مارکسیسم نداشتن. (من در جریان خوندن کتاب، خلاصههای خودم از هر فصل رو به صورت گزارش پیشرفت تو بهخوان گذاشتم که با باز کردن بخش تاریخچهٔ مطالعهٔ کتاب از صفحهٔ من میتونید این خلاصهها رو ببینید.) 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 من بههیجوجه تو این مسائل متخصص نیستم ولی اونقدری که فهمیدم میشه گفت این کتاب آشنایی اجمالی خوبی از نظریات مارکس به خواننده میده. متن کتاب روون و برای کسی که تا به حال برخورد خاصی با این نظریات نداشته قابلفهمه (به علاوهٔ کمی تا قسمتی نمکین! کلا چندین مورد بود که کنایههای آقای ایگلتون حسابی به خندهم انداخت 😄). البته من نسخهٔ زبان اصلی رو خوندم و بعضی وقتها ترجمهٔ این نوع از کتابها میتونه از خودش سختفهمتر باشه! تا جایی که دیدم هرمس ترجمهٔ این کتاب رو با عنوان «پرسشهایی از مارکس» منتشر کرده و من چون دسترسی به این نسخهٔ ترجمه نداشتم نظری در موردش ندارم (فقط اینکه عنوانش اصلا خوب انتخاب نشده! چون از همون عنوان اصلی کتاب میشه موضع نویسنده به نظریات مارکس رو فهمید ولی این عنوان ترجمه کلا یه مفهوم دیگه رو منتقل میکنه...). در مجموع، خوندن این کتاب برام تجربهٔ جالبی بود. در واقع دلم میخواست یه مقدار دقیقتر بدونم اونهایی که تو این دوره و زمونه هنوز سوسیالیست هستن حرف حسابشون چیه؟ (با توجه به این دیدگاه مشهور که کلا اندیشههای چپ با سقوط شوروی تموم شد). این کتاب برای شروع پاسخ به همچین سوالی خوب بود. ولی الان احتمالا بیشتر از قبل این برام سواله: باشه، قبول! کاپیتالیسم و این همه اهمیت دادن به مصرف و سود و غیره بده، الان جایگزینت چیه دقیقا؟ یعنی حالا که این دنیا مطلوب نیست، به نظر تو چطور زندگی کنیم خوبه؟ جامعه و فرهنگ و اقتصاد چه ساختاری داشته باشن درسته؟ و اصلا چطور میشه به این دنیای بهتر دست پیدا کرد؟
(0/1000)
نظرات
1403/8/5
اونای که هنوز معتقدن رو من حس میکنم به امید واهی چنگ زدن، انگار نمیخوان ببینن که فلان نظریه شکست خورده یا فکر میکنن اگر در بستر متفاوتی پیادهش کنن ممکن نتیجهی مطلوب بده خلاصه که جزو ادمای بدحال محسوبمیشن بندگان خدا
2
0
1403/8/7
راستی یه سوال در این کتاب که خوندیدن درباره واقع گرایی و ماتریالیسم هم مطلبی گفته شده که جالب باشه ؟
2
1
1403/8/7
ماتریالیسم تری ایگلتون خیلی مفصل این چیزی که میخواید رو باز میکنه براتون
1
1403/8/7
تو خود این کتاب مرتبطترین چیزی که الان یادم میاد فصل ششمه، که این مادیگرا بودن رو به عنوان یه نقد به نظریات مارکس مطرح میکنه و اینکه با این کار مارکس انسان رو به ماده تقلیل داده و زیرآب اخلاق و هنر و دین رو زده.
1
1403/8/5
0