یادداشت joiboy

joiboy

joiboy

1404/5/27

📚درنایی د
        📚درنایی در میان گرگ‌ها؛ شانزدهمین کتاب امسالم📚

یه کتاب کاملاً معمولی برای وقتایی که بین خوندن کتابای سنگین گیر کردی یا نمی‌دونی چی بخونی. داستانش روند سریع و راحت‌خوانی داره. من وقتی خوندمش، بیشتر دنبال این بودم که یه کتاب ساده بخونم که ذهنمو بشوره ببره، همین.

1️⃣:داستان و روایت:

ایده‌ی داستان شاید تکراری باشه و نمونه‌های زیادی ازش دیده باشیم، ولی توی چهارچوب این کتاب برای من تازگی داشت. جذابیتش هم بیشتر به خاطر دوتا خط داستانی موازی بود؛ یکی از دید دختر داستان و یکی از دید پسر. هر فصل یکی از این دوتا رو دنبال می‌کردیم. روایت سریع بود و اتفاقا پشت سر هم می‌افتادن. پلات هم ساده بود و هدفش بیشتر نشون دادن اون دوره تاریخی کره و جنایت‌های پادشاه یونسان. نویسنده گفته داستان بر اساس واقعیته، فقط با یه‌سری تغییر کوچیک تا در قالب داستانی درش بیاره. همین آشنایی با تاریخ کره یه جذابیت دیگه به خوندنش می‌داد.
پایان کتاب هم معمولی و قابل قبول بود، هرچند حس می‌کردم نویسنده آخرش فقط می‌خواست پرونده رو ببنده. بعضی جزییات رو توضیح نداد و بیشتر از زبون شخصیت‌ها جمع‌بندی شد. ولی خب منم انتظار زیادی نداشتم، شما هم نداشته باشید.

2️⃣:شخصیت‌پردازی:

از همون اول می‌شه حدس زد که نباید دنبال شخصیت‌های شاهکار توی این کتاب باشیم. شخصیتا معمولی بودن، بعضیاشون دوست‌داشتنی. شخصیت دختر اصلی یعنی «ایسول» برام خیلی غیرمنطقی و رو اعصاب بود. دختری اشرافی که مجبور می‌شه برای نجات خواهرش سفر کنه، اما تصمیماتش عجیب‌غریب بود. خیلی وقتا فقط نویسنده و پلات آرمور نجاتش می‌دادن. نظر و احساساتش هم تو لحظه عوض می‌شد. شاید بخاطر ریتم سریع داستان بود، ولی به عنوان شخصیت اصلی اصلاً جذاب درنیومده بود. در عوض، شخصیت پسر داستان و شخصیت‌های فرعی بودن که کار رو جلو می‌بردن.
تغییرات ناگهانی بعضی شخصیت‌ها هم منطق خاصی نداشت. مخصوصا در پایان داستان که نقطه اوجش بود.
با این حال من یه شخصیت مورد علاقه داشتم: «وون شیک». دیالوگ‌هاش عالی بود و واقعا جذاب دراومده بود.

3️⃣:رومنس:

راستش انتظار یه رومنس لوس و مسخره داشتم، ولی خوشبختانه اینطوری نبود. خیلی خوب و آروم شکل گرفت، طبیعی و باورپذیر. چیزی که این عاشقانه رو خاص می‌کرد، دیدگاه آسیایی نویسنده بود. رومنس و این نگاه نسبت به عشق و نحوه شکل گرفتن عشق بین دو شخصیت. برخلاف خیلی از داستان‌های غربی که بیشتر روی کشش جنسی تمرکز دارن، اینجا رابطه عمیق‌تر و قشنگ‌تر شکل گرفت. همین باعث شد بیشتر بهم بچسبه.

🔴جمع‌بندی:🔴

در کل کتابی نیست که بشه خیلی عمیق روش بحث کرد. کوتاه، سریع و خوش‌خوانه. برای وقتایی که بین کتابای سنگین گیر کردی یا رفتی توی اسلامپ، انتخاب خوبیه.

📌 یه نکته هم اضافه کنم: بعضی وقتا همین کتابای معمولی و ساده بیشتر از کتابای سنگین تو ذهن می‌مونن، چون بدون فشار فقط لذت خوندن رو منتقل می‌کنن.


🟦🔵با نظراتم موافقی؟🔵🟦
      
297

35

(0/1000)

نظرات

mobina

mobina

1404/5/27

ایسول واقعا رو اعصاب بود. هر سری به بخش‌هاش می‌رسیدم غر می‌زدم😂
3

2

joiboy

joiboy

1404/5/27

خیلی... کلا با همه چی مخالف بود و خیلی خود سر عمل می‌کرد. تا بهش می‌گفتن با چشمت ابرو بهش بر می‌خورد. اوایل کتاب فقط به خاطر وون شیک قابل تحمل بود فصلاش، بعدم به خاطر دهیون. 

1

mobina

mobina

1404/5/27

دقیقاااا، این مدلی بود که اول کارو انجام می‌داد بعد راجع بهش فکر می‌کرد. صدبار یه اشتباهو تکرار کرد 😑
@joi_boy 

1

joiboy

joiboy

1404/5/27

واقعا اذیت کننده بود...🫠😑
@mobina.sbt 

1

Satoru

Satoru

1404/5/27

قبلا قصر سرخ رو از این نویسنده خونده بودم 
با اینکه اون قبل این نوشته شده و درمورد شخصیت‌های فرعی معلوم بود پیشرفت کرده و بیشتر گفته نسبت به اون
ولی زوج داستان که بخش مهمی از هر دو کتابش محسوب میشن ( کتابای دیگه‌ای هم داره ولی حالا ما اینا رو خوندیم ترجمه شده)
تو این کتاب واقعا مثل الاکلنگ بود انقد که من از ایسول بدم میومد یعنی ایراد از شخصیت پردازی نبود بلکه از مزخرف بودن شخصیت داستان بود
هر چقدر دهیون باعث بالا رفتن الاکلنگ میشد این ولی متعادل نمی‌کرد همون زمین چسبیده بود
4

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

وااای که چه قدر حق گفتی 

0

Satoru

Satoru

1404/5/28

الاکلنگ رو حال کردی چه مثالی زدم😂
@joi_boy 

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

بله بله عالی بود.👌🏻😂
@magic_of_words 

0

Satoru

Satoru

1404/5/27

ولی قصر سرخ واقعا زوج بهتری داشت و قشنگ‌تر بود از نظر من 
وقتی خوندمش واقعا دوست داشتم ولی این تا آخرش اصلا نتونستم با ایسول ارتباط بگیرم شخصیتش از آدمایی بود که انگار از دماغ فیل افتادن در صورتی که فقط ادعان و اصلا دنبال انتقام و نجات نبود همش ادا فقط چون خودشو مقصر میدونست میخواست عذاب وجدان خودش راحت باشه چه مهر خواهری و این حرفا آخرشم که پیشش نموند که منو مطمئن کرد با این کارش 
و منم آره وون شیک رو دوست داشتم شخصیت و دوست خوبی بود 
در کل رابطه روند خوبی رو طی کرد فقط بشخصه اون طرف رابطه رو دوست نداشتم😂
داستانم روندش اوکی بود فقط پایانش می‌تونست بهتر باشه که حالا خیلی چیز نبود که آدم‌ بخواد گیر بده انقد از ایسول بدم میومد که پایانش زیاد جالب توجه نشد برام و فقط نیم نمره از امتیازم کم کردم بخاطر پایان و یک نمره بخاطر ایسول😂
4

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

آره. البته چون بر طبق واقعیته پایانش رو نمیتونست کاری کنه ولی پایان باید چفت و بست بهتری پیدا می‌کرد. ولی خب ایسول خیلی تو مخ بود. 

0

Satoru

Satoru

1404/5/28

آره دقیقا چفت و بستش می‌تونست بهتر باشه مثل روندی که طی کرد ولی بازم خیلی بد نبود.... ( وقتی چیز دبگه‌ای برای ناراضی بودن داری😂 ) 

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

نه خب بحث ناراضی بودن نیست. واقعا کتاب ساده و معمولی بود. انتظاری نداشتم.🥲
@magic_of_words 

0

Satoru

Satoru

1404/5/27

وای خدا اندازه یادداشت کامنت نوشتم بعد هنوز یادداشتمو نذاشتم😭😂
3

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

😂😂
بذار بذار یادداشتو پس... 

0

Satoru

Satoru

1404/5/28

فردا میذارمش بالاخره ✊
@joi_boy 

1

joiboy

joiboy

1404/5/28

آفرین منتظرم.🫡
@magic_of_words 

0

یادداشت بسیار خوبی👏🏻👏🏻 و با نظرت موافقم
1

1

joiboy

joiboy

1404/5/29

خوشحالم خوشت اومده.👌🏻🙂 

0