یادداشت
1403/4/17
بسم الله الرحمن الرحیم دستهایش را دراز میکند سوی وطنِ مرده، سوی خیابانهایِ لال... آدونیس همیشه کسانی هستند که در تاریخ فراموش میشوند، جهان چنان سرگرم مسائل مهمتر است که جایی برای این افراد نمیماند. براستی کسی میداند دقیقا چه بلایی سر قربانیان هولودومور آمده؟ یا همیشه زیر سایه هولوکاست ماندهاند؟ کارگران فلسطینیِ کرانه باختری به چنین بلایی دچارند: فراموش شدن. در تمام روزهایی که جهان _به حق_ به اسرائیل و حماس میپرداخت، کسانی بوده و _شاید_ هستند که برای زنده ماندن، زجرهای غیرقابلتصوری میکشند. سعاد العامری در این کتاب سراغ کارگرهای فراموش شده میرود. کسانی که ساعتها زحمت میکشند تا از کرانه باختری به اسرائیل بروند برای روزی صد و پنجاه شِکِل*. رفت و آمدی که خطر دستگیر شدن یا مرگ را به همراه دارد. اما به پیشنهاد کاپوشنسکی، به گزارشات این کارگران اکتفا نکرده و تصمیم میگیرد در سفر هجده ساعته، همراه آنها باشد.** مهمترین نقطه قوت کتاب، توصیفات فضا و احساسات شخصیتها است. آنقدر توصیفات در انتقال توانمند بوده که خود را همراه کارگران فلسطینی مییابیم. تمام امیدها و ناامیدیهایشان را حس میکنیم و از سربازان اسرائیلی متنفر میشویم. اما دو اشکال اساسی به کتاب مطرح است: ۱_اشکال اول که مترجم هم در مقدمه اشاره کرده، عدم پردازش به تاریخ اشغال فلسطین و مسئله ندادن جواز کار به کارگران فلسطینی است. ۲_گذاشتن بعضی کلمات عربی در ترجمه. برای مثال بریده اولی که از کتاب منتشر کردم را بخوانید. وسط جمله کلمه سامحونا بدون دلیل گذاشته شده و ترجمهاش در پرانتز آمده. برخی موارد بودند که به خاطر تفاوت معنای تحتاللفظ و ترجمه، این مسئله قابل درک است. چرا که اگر میخواست خود عبارت عربی را تحتاللفظ ترجمه کند، برای خواننده فارسیزبان بیمعنی میشد و به جای آن از اصطلاح فارسی استفاده شده. در پایان باید گفت کتاب خوبی است و اشکالاتی که به آن مطرح شد آن را از ارزش خواندن ساقط نمیکنند. پیشنهاد میکنم قبل یا بعد از خواندن کتاب، آهنگ بیکلام محنتآباد از علی دارابیفر را گوش دهید. پیوند دریافت این آهنگ از تلگرام: https://t.me/Why_the_literature/16 *واحد پول فلسطین **ریشارد کاپوشنسکی: به باور من، خطاست اگر کسی دربارهی آدمها چبزی بنویسد، بیآنکه دستکم اندکی از تجربهی زیستهشان را تجربه کرده باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.