یادداشت سیده زینب موسوی

آنک نام گل
اولین مواج
        اولین مواجههٔ من با آقای اومبرتو اکو که باعث شد دو تا کتاب دیگه‌ش رو هم بذارم تو فهرست انتظارم :)


داستان کتاب تو قرون وسطی می‌گذره، در اوایل قرن ۱۴ میلادی.
راوی یه راهب پیره که در زمان رخداد وقایع کتاب نوآموز جوونی بوده که در کنار استادش، ویلیام، راهی صومعه‌ای ایتالیایی میشه.
ویلیام که در واقع برای شرکت در مذاکره‌ای بین طرفداران فرقهٔ فرانسیسیان و نمایندگان پاپ به این صومعه اومده، در بدو ورود با معمای یه قتل مواجه میشه و به درخواست دیرسالار شروع می‌کنه به کنکاش دربارهٔ وقایع عجیب رخ‌داده در صومعه...
کل این ۸۸۰ صفحه هم در واقع در هفت روز اتفاق می‌افته...

 🔅🔅🔅🔅🔅

ویلیام یه دانشمنده، آدم باهوشی که می‌تونه با به کار بردن منطق، از مشاهداتش به علل وقایع برسه و مدل برخوردش با معماها من رو یاد شرلوک هلمز می‌انداخت (این آقای ویلیام اصولا باسکرویلی هم بود که باز یادآور «درندهٔ باسکرویل» آرتور کانن دویله).
و آدسو، راوی داستان، یه پسر نوجوونه که به سلک راهبان دراومده و به درخواست خانواده‌ش ملازم ویلیام شده و همه جا اون رو استاد خطاب می‌کنه.

🔅🔅🔅🔅🔅

بخش‌های زیادی از کتاب به گفتگوهای فلسفی و الهیاتی اختصاص داده شده که احتمالا از حوصلهٔ خیلی‌ها خارج باشه :) ولی من به شخصه از این تیکه‌ها هم لذت بردم.

البته یه جاهایی بود که موقع گوش دادن بهش جدا قیافه‌م اینطوری می‌شد: 😵‍💫
😂
اومبرتو اکو اصولا خودش یه تاریخ‌دانه با تخصص قرون وسطی. اینجا هم کلی بحث‌های تاریخی داریم مثل درگیری کهتران فرقهٔ فرانسیسیان با پاپ یوآنس بیست و دوم، که جدا از نصفشم سر در نیاوردم 😄
البته اینم هر چی می‌گذره واضح‌تر میشه، یعنی اولش یهو میاد چندین صفحه تاریخ میگه که آدم می‌مونه چی به چیه ولی بعد که پیش می‌ره کم‌کم می‌فهمه هر کی کجای این دعوا ایستاده و اصلا درگیری سر چیه 😅
دلم می‌خواست الان که کتاب رو تموم کردم برگردم یه دور از اول اون بخش‌های تاریخی رو بخونم، و کلا یه مقدار بیشتر در موردشون جستجو کنم...

🔅🔅🔅🔅🔅

وسط بحث‌های فلسفی/الهیاتی و تاریخی خط معمایی داستان هم ادامه داره و با اضافه شدن قتل‌ها گره‌های بیشتری ایجاد میشه.

من این بخش‌های معمایی رو هم خیلی دوست داشتم، مخصوصا به خاطر نوع حل مسئلهٔ ویلیام.
البته که اینجا هم یه سری چیزا رو نفهمیدم، مثلا تصور نقشهٔ  هزارتوی کتابخونه جدا از توانایی اندک من در تجسم فضایی برنمی‌اومد 😵‍💫😄
ولی اینقدر بخش‌های دیگه‌ش جالب بود که خیلی غصهٔ این قسمت‌ها رو نخورم :)

🔅🔅🔅🔅🔅

یکی از نکات مهم جذابیت داستان هم برای من شخص ویلیام بود.
آدمی که در عین دینداری، عقل‌گرا و علم‌گراست.
صادقانه بگم که در تصور عامیانه‌م از قرون وسطی این دیدگاه‌های علمی جایی نداشت.
اینجا با رویکردهایی طرفیم که باز در نظر غیر تخصصی من چندان تفاوتی با رویکردهای علم جدید ندارن (از دوستان فلسفه علمی و دیگر متخصصان تقاضا دارم که این اظهارنظر غیر تخصصی رو بر من ببخشایند 😂). ویلیام در موارد متعددی از استادش راجر بیکن نام می‌بره، یه شخصیت واقعی که در نوع خودش خیلی جالب به نظر می‌رسه و توصیفاتش به نظرم قشنگ به یه ساینتیست می‌خوره 😄

من از شخصیت ویلیام خیلی خوشم اومد و جدا دلم می‌خواست می‌تونستم مدتی مثل آدسو ملازمش باشم 😅

تو بحث‌های فلسفی/الهیاتی کتاب هم می‌شد موضوعاتی رو پیدا کرد که هنوز که هنوزه بین دینداران ادیان مختلف، حداقل ادیان ابراهیمی، در جریانه.
عجیب هم نیست. ما هنوز دین داریم و دنیا و با پرسش‌هایی که در مورد نسبت این دو تا وجود دارن درگیریم...
در واقع، کتاب خیلی جاها اشارات مسیحی داره که ممکنه برای ما غیر مسیحی‌ها ملموس نباشه ولی هستهٔ اصلی بحث‌ها به نظرم محدود به نسخهٔ خاصی از ادیان الهی نیست.

کلا هم به نظرم رویکرد نویسنده در قبال دین و قرون وسطی منصفانه بود...

🔅🔅🔅🔅🔅

من نسخهٔ صوتی کتاب رو با صدای آقای رضا عمرانی (با برنامهٔ نوار) گوش دادم و از اجرای ایشون جدا راضی بودم. 
البته نسخهٔ متنی کتاب رو هم خریدم و تو خیلی از موارد بعد از گوش دادن به صوت، یه مروری هم از روی متن می‌کردم :)
زبان اصلی کتاب هم ایتالیاییه و تا جایی که می‌دونم این نسخهٔ فارسی از روی همین نسخهٔ اصلی ایتالیایی ترجمه شده.
اینجا من دیگه امکان مقایسهٔ متن اصلی با ترجمه رو نداشتم ولی در همون حد فارسی که می‌دیدم ترجمهٔ آقای علیزاده خیلی خوب بود.
البته ترجمهٔ انگلیسی کتاب رو هم گرفتم ولی اینقدر سنگین بود و پر از جملات لاتین ترجمه‌نشده که کلا بی‌خیالش شدم 😄 (آقای اکو اعتقاد داشته باید لاتین بلد باشی اگه نیستی همون بهتر که نصف متن کتاب رو نفهمی 😅).

🔅🔅🔅🔅🔅

در نهایت اینکه کتاب واقعا سخت‌خوانه و اگه صرفا می‌خواستم متنی بخونم تموم کردنش بیشتر از اینها طول می‌کشید. با این حال ولی خیلی دوستش داشتم و دو تا کتاب دیگهٔ نویسنده، یعنی آونگ فوکو و گورستان پراگ، رو هم گذاشتم که بعدا گوش بدم. البته آتئیست بودن یا در واقع شدن جناب اومبرتو یه مقدار زد تو ذوقم ولی خب اصولا تو دنیای کتابخونی و درسی من از این چیزا زیاد پیدا میشه و اینا باعث نمیشه از کسی دست بکشم 😂
      
9

38

(0/1000)

نظرات

علی

1403/2/2

فیلمی هم از روی این کتاب ساختن به نام the name of the rose. قدیم دیدم قشنگ بود.

1

من یک‌بار کتاب را نصفه رها کردم.شاید بهتره صوتی اش را امتحان کنم.

1

اسمش به چه معنیه حالا؟
هر بار که توی کتابفروشیا می‌دیدمش کنجکاو بودم ببینم به چیز خاصی ربط داره یا نه
2

1

دقیقا تو خط آخر کتاب می‌فهمی منظورش از این اسم چیه :) 

0

این یعنی باید بخونمش😂
@szm_books 

1

اصولاً برای پیدا کردن سرنخ دور شدن اروپا از دین و کنار زدن کلیسا باید تاریخ قرون وسطی و حکومت کلیسا با دقت نگاه کرد. نگاهی که شاید امروزه برای ادامه کار حکومت دینی باید دیده شود و جاهایی توجه شود، چرا که الان به جهت نزدیک شدن فرهنگ ها و تاثیر گذاری آن ها بر یکدیگر شاهد موضوعاتی هستیم که بدون توجه به این عقبه به امروز ما نیز نسبت داده می شود

1

آونگ فوکو رو دارم ازش
اونموقع باز بهم بگو یه امتحان مجددی بکنم😁
2

0

که باز دوباره وسطش تنهام بذاری؟ 😂 

0

تنها که نموندی😁
ولی نه این سری امیدوارم بخونم دیگه
@szm_books 

1