یادداشت
1403/6/18
نامش چرخ بخت است اما انگار بخت ماست که هی می چرخد و قرار نیست نظم و قاعده ای داشته باشد گاهی پارویی میخواهد برای جمع کردن خوشبختی و ثروت و شهرت به سمت خود گاهی جارویی میخواهد که گرد و خاک نقش بسته بر سنگفرش را جارو کنی و دو دستت را بهم بزنی و به هم بکشی و بگویی پاکِ پاک عین کف دست🫲🏻 کتاب قمارباز هم همینطور غیرقابل پیشبینی است مثل بازی چرخ بخت شخصیت های داستان اصلا در رفتار قابل پیش بینی نیستند پول و پله شان هم از این قاعده مستثنی نیست یا خیلی دارند یا خیلی ندارند حتی سلام و احوال پرسی ها گرم و سرد، بسته به موقعیت و منفعت است اگر پولدار باشند پس شایسته تعظیم ، احترام و معشوق بودن هستند اگر بی پول باشند شایسته... نه ...اصلا و ابدا شایسته نیستند اولین کتابی بود که از این نویسنده نامدار خوندم و واقعا برام جذاب بود مشتاق و مفتخرم که کتاب بعدی رو به پیشنهاد دوستان عزیز و کتابخوانم انتخاب کنم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.