یادداشت

قمارباز (از یادداشت های یک جوان)
        نامش چرخ بخت است 
اما انگار بخت ماست که هی می چرخد و قرار نیست نظم و قاعده ای داشته باشد
گاهی پارویی میخواهد برای جمع کردن خوشبختی و  ثروت و شهرت به سمت خود
گاهی جارویی می‌خواهد که گرد و خاک نقش بسته بر سنگفرش  را جارو کنی و  دو دستت  را بهم بزنی و به هم بکشی  و بگویی پاکِ پاک عین کف دست🫲🏻 

کتاب قمارباز  هم همینطور غیرقابل پیش‌بینی است
مثل بازی چرخ بخت
شخصیت های داستان اصلا در رفتار قابل پیش بینی نیستند 
پول و پله شان هم از این قاعده مستثنی نیست
یا خیلی دارند یا خیلی ندارند
 حتی سلام و احوال پرسی ها گرم و سرد، بسته به موقعیت و منفعت است
اگر پولدار باشند پس شایسته تعظیم ، احترام و معشوق بودن هستند
اگر بی پول  باشند شایسته... نه ...اصلا و ابدا شایسته نیستند
 

اولین کتابی بود که از این نویسنده نامدار خوندم و واقعا برام جذاب بود 

  
مشتاق و مفتخرم که کتاب بعدی  رو به پیشنهاد دوستان عزیز و کتابخوانم انتخاب کنم
      
374

28

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.