یادداشت نعیمه خانی
1403/4/7
کتاب درارتباط با نقد تلاش انسان برای بی کران بودن است. به شما گوشزد میکند که چگونه کرانمند باشید و در تله کارایی که برامون محیا شده نیوفتید. در مورد این صحبت میکنه که چگونه محدودیتِ انسان بودن رو بپذیریم و باهاش زندگی کنیم : 'رستگاری از مشکلات در گرو پذیرش محدودیتها است نه در انکارشان' زمانی که انسان دیگه به دنیای آخرت باور نداشت و فکر میکرد که *این زندگی* تمام آن چیزی است که خواهد داشت و حالا که دیگه فرصتی بعد از اون نیست؛ احساس اجبار به این را پیدا کرد که به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنه. (هرچند که کاملا شکست خورده) وقتی به این موضوع پی ببرید که قطعاً هر تجربهای را که در دنیا ارائه میشود را از دست خواهید داد، دیگر تجربیاتی که هنوز تجربه نکردهاید به چشم شما مشکل نخواهد بود. در عوض میتوانید تمرکز خود را روی لذت بردن از همین تجربه اندکی که در زندگی دارید بگذارید و آزادانه انتخاب کنید که در لحظه چه چیزی از همه مهمتر است. مهم این است که یاد بگیریم آگاهانه تصمیم بگیریم که روی چه تمرکز کنیم و از چه چشم پوشی کنیم. در نهایت باید یادمون باشه که 'یک برنامه صرفاً یک فکر است ما برنامههایمان را کمندی میبینیم که از زمان حال به سمت آینده پرت کردهایم و انتظار داریم چیزی را که میخواهیم برایمان بیاورد؛ اما برنامه فقط و فقط اعلام نیت و قصدی است که در لحظه اکنون داریم. برنامهریزی بیان افکار کنونی شما درباره نحوه اثرگذاری در آینده است البته که آینده هیچ تعهدی ندارد که به حرف شما گوش کند و از آن اثر پذیر باشد '. شاید در پاسخ به کمالگرایی و ترس از شکست و اهمالکاری هامون میشه اینو گفت که: والاترین هدف انسانی شبیه خدا شدن نبود بلکه کاملاً انسان بودن است!!!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.