یادداشت
1403/6/1
4.1
25
این نمایشنامه روایت سالهای آخر زندگی مرد میانسالی به نام ویلی لومان است که درواقع بازاریابی است که باوجود اینکه در سن بازنشستگی است ولی همچنان کار میکند و وضعیت شغلی و خانودگیاش را نابسامان و شکست خورده میبیند،رفتار ویلی مملو از ناهماهنگی وسردرگمی است وبه خاطر انکار زندگی حال خود غرق در زندگی گذشته است،مدام درحال تلاش برای نظم به زندگی ومقابله با اشتباهات گذشته اش است.حافظهاش آنچنان دچار اختلال شده که خط زمانی از دستش دررفته و مدام خود را در موقعیت سالهای گذشته تصور میکند. حرکت و گسترش موضوع نمايشنامه بر پايه ي رابطه بين ويلي لومن و پسر بزرگترش، بيف، استوار است. حس متناقضي پدر و پسر را به يكديگر پيوند ميدهد. از سويي آنها همديگر را سخت دوست ميدارند. هنگامي كه دور از هم هستند براي ديدار بيتابي نشان ميدهند. از يكديگر متنفر نيز هستند. زيرا هر يك ديگري را عامل شكست خود مي پندارد. پس اين دو عضو خانواده نميتوانند روي در روي به بيان احساسات خويش بپردازند. رابطه ي عشق و نفرت بين پدر و پسر، رفتار ديگر شخصيتها را نيز تعيين ميكند. ليندا، همسر ويلي لومن، او را دوست ميدارد، اما نميتواند كمكي براي ايجاد تعادل رواني در زندگي ويلي طرح و اجرا كند. به سخني، ليندا آرامبخشي است كه با سكوت خويش در برابر ويلي بااو همراهی میکند. بیشتر زمان نمایشنامه با خیالپردازیهای ویلی، در گذشته میگذرد. ویلی که در زندگی امروزش درمانده شده و اختیاری بر اوضاع ندارد، به گذشته چنگ میزند، به زمانهایی که روزنهای از امید برای بهبود اوضاع وجود داشت. نام نمایشنامه را اولین بار در فیلم «فروشنده» اصغرفرهادی شنیدم ولی تا به امروز موفق به خواندن نشده بودم تا به مدد باشگاه هامارتیا موفق به خواندن این اثر جذاب وزیبا شدم چیزی که از خواندن نمایشنامه برآورد کردم اینکه ویلی یک بازاریاب یک شرکت است وبه شهرهای مختلف میرود ومشتری جذب میکند ولی نمیدانم چرا به فروشنده ترجمه شده است!!!!! آرتور میلر در مرگ فروشنده به روشنی فریاد میزنذ "مرگ بر نظام سرمایهداری" روش آرتور میلر در پرداخت موقعيتها، به كنش نمايشي و نيز به شخصيتها اجازه داده است كه به راحتي از حال به گذشته و از گذشته به حال و آينده سير كنند. در اين نمايشنامه فوق العاده که فضاسازی بسیارخوبی دارد ، بنيادهاي اساسي يك جامعه ي سرمايه داري يعني خانواده، دفتر كار يك وكيل، دفتر كار يك بازرگان، رستوران، محل بازي بچه ها، ساختمانهاي بلند فراسوي خانه ي حقير لومن، باغ زيباي ويران شده ي قرن نوزده و مرگ يك انسان را در يك صحنه گرد آورده میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.