یادداشت فرشته سجادی فر
1403/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم میخوام یه طوری بنویسم که به نظر نرسه خیلی شیفته قلم سندرسون و چینش صحنهها و خصوصیات دیگهش به عنوان یک نویسندهام اما خب اونقدر گزارش پیشرفتهام رو صادقانه نوشتم که نمیشه دوز و کلکی اینجا زد. اگر مثل من سه گانه مهزاد رو خونده باشید قطعا از اینکه باید با همچین داستان، فضاسازی و شخصیتهایی(چه دوست داشتنی چه نداشتنی) خداحافظی کنید غمگین شدید اما سندرسون ما رو تنها نمیذاره( خدا خیرش بده) قانون الیاژ شروع خیره کننده ای داشت، هنوزم جای سیلی که سندرسون زد درد میکنه و تا اخر کتاب هم بدون اغراق همراهم بود. ضربه کمی نبود بهرحال. شاید برگشتن یه بچه پولدار به خانواده و دست گرفتن اداره امور اونم بعد از بیست سال! چیز چندان جالبی به نظر نیاد. اما نه وقتی اون بچهپولدار یه مجری قانون توی یه شهر بی در و پیکر مثل رافزه. و حالا این بچه که توی اون شهر وحشی یه مرد اتو کشیده بود، وسط الندل که شهری پیشرفته و مدرنه یه وحشی بی تمدن به نظر میرسه و چه چیز کلافه کنندهتر ز اینکه باید ازدواجکنه؟ اوه به حق هارمونی این دیگه چه داستانیه. اره صد صفحه اولش همینه اما بعد همه چیز با یه تقه به در عوض میشه و چنان سیر تندی به خودش میگیره که امکان هیچگونه ترمز گرفتنی وجود نداره. پن¹: فضای داستان خیلی با سهگانه اول متفاوته، خبری از اسمون گرفته، خورشید قرمز و بارون خاکستر نیست. اما به اون صورت هم بهش پرداخته نشده ، در عوض یک شهر کلاسیک رو به نظر بیارید که کم کمک داره پیشرفت میکنه. طوری که هم برق دارن هم قطار. پن²: شخصیت ها و امان از اونها.محبوب ترین شخصیتهای من( انگار نمیدونید) واین ،وکس،رانت و استریس.( از ماراسی خوشم نیومد با وجود اینکه زیبا، باهوش جوون و با مزه بود) حضور واین باعث میشه یک لحظه هم لبخند از کنار لبتون کنار نره و دم به دقیقه قهقه بزنید، وکس با وجود اینکه سعی میکنه یه مرد محتاط باشه در کنار یار غارش تبدیل به یه دلقک بلفطره میشه😂 استریس زن خیلی خشک و چارچوب مداری به نظر رسید، حدود دویست صفحه هم نبود اما اونجاهای که بود رو من خیلی پسندیدم و بسیار مشتاقم ببینم جلدای بعد چیکار میکنه. پن³:قاعدتا من باید بابت ارادتی که به سندرسون دارم یه امتیاز کامل بی چون و چرا بهش بدم، اما راستش نیم ستاره کمتر دادم چون یه چیزی توی ذوقم زد. شرور داستان یک جفتساز بود اشتباه نکنم، و یعنی یکی در سطح لرد فرمانروا در نامیرایی. من توقع یک مبارزه و اتفاق شگفت انگیز تر رو داشتم و خب پایانی که براش در نظر گرفته شده بود رو نپسندیدم. پن⁴:عمده شعف من در این جلد بابت تکرار چهار باره یک اسم بود. خداشاهده چنان از خود بیخود شدم برای اون اسم که فقط داشتم قربون صدقهش می رفتم و اشک شوقم رو پاک میکردم. پن⁵: قسمهای کتاب خیلیییی باحال بودن، اونقدر که چند روزه دارم ازشون استفاده میکنم توی خونه و فعلا که خانواده بدشون نیومده😂 شما هم بخونید امتحان کنید. پن⁷: توصیه میکنم بخونید؟ چطور میتونید خوندن همچین کتاب خوبی رو از خودتون محروم کنید آخه؟
(0/1000)
نظرات
1403/11/27
عه...تا این حد😁. وقتی بخونم حتما در خصوص واکنش هام اطلاع رسانی میکنم...🤣 @FereshtehSAJJADIFAR
1
1403/12/11
برای خوندنش باید سه جلد اول مجموعه مهزاد رو بخونی که من خوشحال میشمدباهات همخوانب کنم
1
فرشته سجادی فر
1403/11/27
1