یادداشت فرفری موی غزلساز
1403/9/28
خیلی وقت بود توی دنیای جادویی جدیدی غرق نشده بودم. باید بگم بعد از هری پاتر، اولین باری بود که یه داستان فانتزی منو انقدر به خودش جذب کرد. اوایل داستان کمی کُند پیش میره و اسامی زیادی وجود داره که چون مکانها و موقعیتهای تخیلی هستن، میتونه کمی گیجکننده باشه. اما هر چی جلوتر میرین، ریتم داستان تندتر میشه و با چیزایی روبرو میشین که قبلا توی کتاب دیگهای نخوندین. برای من خوندنش خیلی لذتبخش بود. یه نکتهی مثبت دیگه این بود که شخصیت اصلی داستان، بیعیب و نقص نبود. در واقع، به خاطر مشکلاتی که در بدو تولد براش پیش اومده بود، اندام نحیف و استخونبندی شکننده و آسیبپذیری داشت. ولی این ضعفها رو پذیرفته بود و با وجود تموم اونا، موفق شد مسکلاتش رو حل کنه و زنده بمونه. خلاصهای از کتاب بدون اسپویل: توی این دنیای فانتزی، چهار دسته وجود داره: درمانگرها که به درمان و بهبود بقیه مشغولن؛ کاتبان که همه چیز رو ثبت و بایگانی میکنن؛ پیادهنظامها که سربازانی معمولی هستن و سوارهنظامها که همون اژدها سوارانن. شخصیت اصلی داستان، وایولت، طبق آرزوی دیرینهی خودش دوست داره مثل پدرش کاتب بشه. ولی با تهدید مادرش که فرمانده ارشده، مجبور میشه به عضویت سوارهنظامها دربیاد. از اونجایی که نسبت به بقیه آسیبپذیرتره و مادرش هم دشمنان زیادی داره، خیلیها تلاش میکنن اونو بکشن. حالا باید دید وایولت موفق میشه جون سالم به در ببره و با اژدهایی پیوند برقرار کنه یا نه.... 📌 امتیاز در گودریدز: ۴.۵۷
(0/1000)
نظرات
1403/9/29
جناح چهارم؟ یکی از بهترین فانتزی هایی که توی عمرم خوندم:))) دنیایی با وایب اژدها و نبرد برای زنده موندن توی بسگایث معلوم نیست که آیا تو فردا هم زنده ای یا امروز آخرین روز زندگیته؟ به شدت پیشنهادش میکنم🥲 بی صبرانه منتظر جلد های بعدی مجموعه هستم.
1
0
فرفری موی غزلساز
1403/9/29
1