یادداشت 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸

        چه تبحری در نوشتن داستان کوتاه دارن آقای جلال آل احمد، اولین کتابیه که از ایشون می‌خونم. اینکه در شش صفحه باعث بشی خواننده حرص بخوره و عصبی بشه و لعنت‌ بفرسته به شخصیت مورد نظر، واقعا خیلی عجیبه.
خلاصه اینه که من فکر نمی‌کنم بشه روی شخصیت اصلی این داستان، روی این موجود اسم مادر رو گذاشت. مادر یه عنوان مقدسه و با نسبت دادنش به همچین آدمی، به این عنوان توهین کردیم.
      
191

44

(0/1000)

نظرات

samin⋆

samin⋆

1403/10/21

و جمله‌ی انتهای کتاب و ماجرای نگرانی پول تاکسی تیر آخرو کوبوند...
1

2

به نظرم این داستان بیشتر یه نقد به فضای کلی جامعه هست تا شخصیت مادر. 
3

1

بله موافقم . توی جامعه خیلی‌ها شبیه همین مادر‌ داستان وجود دارن. انگار این داستان یه نماد از اون‌هاست. 

0

منظورم از فضای کلی جامعه، مادران شبیه به این زن نیست. فضائیه که زن باید بین ازدواج مجدد و بچه‌هاش، یکی رو انتخاب کنه. حالا در داستان به صورت اغراق آمیز بیان شده، در متن جامعه ممکنه طور دیگه ای باشه. مثلا ناچاره قید ازدواج رو بزنه. یا بچه هاش رو بسپره به مادربزرگ یا در حالت های بدتر، بسپره به پرورشگاه و اقوام دورتر. 
@zahragohari 

1

آهان، من منظورتون رو اشتباه فهمیدم. 
بله خب ... این هم درسته. 
@z.m.masoudi 

1