یادداشت فرشته سجادی فر

بسم الله ا
        بسم الله الرحمن الرحیم

کتابهای مدرسه ای کلا یه چیز دیگه ان، و این یه کتاب مدرسه ای کاملا امریکاییه. تاکیدم روی امریکای بودنش جنبه تحقیر یا تمسخر نداره، نه. صرفا دارم به اون روند نمایشی این فرهنگ تاکید میکنم تا یک پیش فرض ذهنی مناسب به مخاطب ارائه بدم.
****

کلر کلاس هشتمی زندگی آسونی نداره،داشتن یه برادر همه چی تموم که همه‌ی چشم ها به روی اون قفل شدن خیلی سخته، مخصوصا اگه بقیه مدام ازت میخوان مثل اون باشی!
از اون بدتر جدا شدن از دوستای جون جونیت توی کلاسه باله و درجا زدن توی باله کودکانه!
زندگی از این بدتر نمیشه، این چیزی بود که کلر کلاس هشتمی بهش فکر میکرد اما زندگی قرار بود بیشتر از اینا به کلر سخت بگذره و سال هشتمش رو به کلی کن فیکون کنه.
( دیگه خودتون بخونید عزیزانم، داستانش تر و تمیزه ولی به نکاتی که این پایین میگم دقت کنید)

پ ن1:کتاب پیچش یا گره داستانی خیلی سخت و پیچیده ای نداره که بگیم اگه بدیم دست نوجوون حوصله اش سر بره یا بندازه کنار. برعکس، روند و لحن داستان ساده و حتی تا جاهای پیش پا افتاده به نظر می رسه( من مخاطب کتاب نبودم پس طبیعیه اینطور فکر کنم، اما فکر میکنم اگه به دانش آموزام بدم بخونن برداشت دیگه ای داشته باشن) اما با وجود این سادگی داستان به خوبی پرداخت و روایت شده. 
پ ن2:نویسنده شخصیت های متفاوتی خلق کرد و همه اونا رو توی یه اتفاق بزرگ شریک کرد و اجازه داد هر کدومشون واکنش مخصوص به خودشون رو نشون بدن. مثلا مادر خانواده اصرار عجیبی داشت که واقعیت رو نپذیره یا به تعویقش بندازه اما وقتی پذیرفت بیشتر از بقیه درگیرش شد و شروع کرد جهت دهی دادن به زندگی خودش و بچه هاش. شخصا انتظار داشتم ول کنه بره اما حمایت خوبی از خودش نشون داد که باعث شه بخوام این کتاب رو پیشنهاد بدم بچه ها بخونن.
کلا حمایت کردن از همدیگه یکی از پررنگ ترین نکات این کتاب بود، هر کس به سبک خودش. تنها کسی که انگار تو هپروت سیر میکرد خود کلر بود! در حالی که همه در حال حمایت کردن از اون بودن، کلر ترسیده از اتفاقی که افتاده بود از پدرش که نیازمند حمایتش بود هی فاصله می گرفت، بعد پیشمون میشد باز نزدیک میشد. کلا خیلی روند پاندولی در قبال پدرش داشت اما تهش که یکم شخصیتش رشد کرد اونقدری پاپیچ پدرش شد تا وضعش بهتر شد.
پ ن3: بچه ها خیلی دل رحم تر از این حرفان که فکر میکنیم.یکی از چالش های بزرگ تقابل دانش اموزان با معلم علومشون که یه زن عصبی-پرخاشگر بود. رفتارهای انفجاری که از خودشون نشون دادن، تاسف و گذشت از همدیگه رو من خیلی دوست داشتم( گفتم خیلی امریکایی طوره) خودم اگه بودم صدسال دیگه ام تو صورت اون معلمه نگاه نمی کردم که هیچ! زیرپا هم می گرفتم براش.
پ ن4: قبول کردن دید صفر و صدی دانش آموزان باعث میشه بتونیم باهاشون ملایم تر رفتار کنیم. راستش تک تک دیدن شخصیت های منحص به فرد دانش آموز جماعت خیلی سخته اما تلاش کردن براش نتیجه خوبی میده و این توی سیر داستان به خوبی نشون داده شد.
پ ن5: من نمیدونم نویسنده یهودیه یا خیلی با یهودی جماعت نشست و برخواست میکنه، اما توی این دوتا کتابی که ازش خوندم شخصیت های اصلی داستان یهودی بودن. پدر کلر یه یهودی خیلی خوش اخلاقِ شوخ طبعِ خلاقه خانواده دوست بود. نمیگم یهودیا ادم نیستن و همچین صفاتی ندارن ولی خب من ترجیح میدم عینک بدبینیم به چشمم باشه.

کتاب رو به نوجوون های که دارن با مسائل بغرنج دست و پنجه نرم میکنن پیشنهاد میکنم، اگر همخوانی کلاسی هم داشته باشن فکر میکنم خوب باشه ولی یه تسهیلگر حتما نیازه که به سوالات بچه ها جواب بده.
      
848

47

(0/1000)

نظرات

👏🏻👏🏻👏🏻
1

0

فرشته سجادی فر

فرشته سجادی فر

12 ساعت پیش

🫶🏻🫶🏻 

0

بنظر میاد خوراک خودمه😁🫱🏻‍🫲🏼
اما متاسفانه در فصل خزانِ کتابی خودم هستم
2

0

فرشته سجادی فر

فرشته سجادی فر

12 ساعت پیش

ای بابا، خدا بد نده!
خزان وسط تابستون خیلی بدتر از خزان وسط پاییزه😭💔 

1

فهیمه حدیدی

فهیمه حدیدی

8 ساعت پیش

اوهوم🥲😂😂
برگ و بارم ریختهههه دختر :>
@FereshtehSAJJADIFAR 

0

𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮

𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮

18 ساعت پیش

وای خیلی بده که صهیونیست ها میگن ما یهودی هستیم. اینطوری دید همه مثل من و شما نسبت به یهودیت انقدر بد شده. جالبه که بیشترشان خدا رو قبول ندارند، اما همه شون هم عقیده هستند که خدا فلسطین رو بهشون وعده داده🙄😳
1

0

فرشته سجادی فر

فرشته سجادی فر

12 ساعت پیش

ببین هیچ بدی نداشت این ادم، یه پدر معمولی و خوب بود. یه یار بیشترم گفته نشد که یهودیه
اما چنان شاخکام فعال شدن که همه‌ش دنبال یه چیزی می‌گشتم برای گیر دادن 

2