یادداشت
1402/1/30
باید بهش چهار بدهم به خاطر این که خانم گودرزنیا داستان تمیزی نوشته که خیال و واقعیت را به طور موفقیتآمیزی در هم آمیخته. ولی هم «ستاره» را بیشتر دوست داشتم و هم یکی- دو جا داستان دچار «عقبافتادگی از زمانه» است (حتی با در نظر گرفتن سال انتشار اثر که هزاروسیصدونودوچهار است) علاوه بر این، تحوّل رابطهٔ هانیه و مادرش جای پرداخت بیشتری داشت و به نظرم الان کمی باورناپذیر است (یا لااقل دارای جاهای خالی و مسکوت گذاردهٔ بسیار) با همهٔ اینها از خانم گودرزنیا ممنونم. که یک محلّهٔ معمولی، یک مادر سرپرست خانوار معمولی، یک مادربزرگ معمولی و یک دختر کلاس پنجمی معمولی آفریده است. به انضمام یک شاهزادهخانوم غیرمعمولی که در این داستان معمولی خوش نشسته است! و همچنین ممنونم از خانم نویسنده به خاطر نثر پاکیزهٔ کتاب و گفتگوهایی که برای باورپذیر درآمدن، غیرعادی و شبیه گفتگوهای «هیچکسان در ناکجاآباد» نوشته نشدهاند!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.