یادداشت زهرا عالی حسینی
1403/4/12
هدایت را معمولاً به کافکا و دازایی تشبیه میکنند. ولی به نظر من اصلاً به قوت کافکا نبود. بیشتر فضای "نه آدمی" دازایی را داشت. به همان بیمزگی هم بود. از آنجایی که معمولاً با فضا های سیاه و تاریک ارتباط میگیرم خیال میکردم از این هدایت خوشم بیاید! ولی حتی سیاهیاش هم نگرفتم، نگرفتم چون سیاهیاش را باور نکردم! راوی خودش هم نمیدانست دردش چیست. بهتر بگویم به جز یک مشت شعار و توصیفات خاص و جملاتی که ازش بریده کتاب خوبی در میآمد، رنج مشخص و باورپذیر خاصی نداشت. اصلاً شایسته تعریف هایی که ازش میشود نیست. چقدر هم کثیف و کثیف و کثیف... حیف که نباید داستان را لو بدهم. ولی زندگی واقعی این نیست. حرف امید و این حرف ها نیست. حرف واقع بینی و باورپذیری است. برای همین هم هست که میگویم زندگی واقعی این نیست. همهاش کثافت نیست. حتی سیاهیاش هم استدلالی نبود. آن قوت استدلالی کامو و کافکا را نداشت. به همان بیمزگی دازایی بود. دنیا بیمعنی است دیگر! همین! دلیلی ندارد. من با همه فرق دارم! من شبیه رجاله ها نیستم! خب که چه؟ این شعار ها فقط به درد فاز گرفتن میخورد. چه چرت و پرت آقای هدایت! چه چرت و پرت! و چقدر این کتاب ملال آور بود! اصلاً شایسته این همه تعریف نبود. شاهکار هم نبود. پ.ن: این چی بود آخه؟ هی چشم های سیاه نمیفهمم چی! چشم های درشت سیاه نمیفهمم چی! چشم های کوفت نمیفهمم چی! جونم در اومد تا تموم شد! زیاد دربارش شنیده بودم که تو چند تا کشور ممنوع شده و خیلیا بعد خوندنش خودکشی کردن! ولی آخه چرا بعد خوندن اییین؟ چی داشت آخه؟ چه حرفی برای گفتن داشت؟ این همه کتاب خوب برای اینکه آدم بعد خوندنشون خودکشی کنه! چرا این؟
(0/1000)
نظرات
1403/4/12
این همه کتاب خوب برای اینکه آدم بعد خوندنشون خودکشی کنه! چرا این؟ 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
1
4
1403/4/13
واقعا دیدگاه شما نسبت به کتاب جالب بود دقیقا درست است هرچند که سعی نویسنده بر این بوده که کتاب سخت جلوه کند و همین امر موجب شد که من کتاب را به نوعی تقلید ببینم تا عمق درونی بیشتر کتاب یک جلوه بود تا یک نظر
1
1
1403/4/13
از اکثر کسایی که خوندن پرسیدم نمیدونم مشکل از منه یا چی ولی هر چی میخونم نمی فهمم دقیقا چی داره میگه شما فهمیدید؟... و این مشترک بود بین عمده خواننده ها که فضای کتاب رو گیج و مبهم و بی مقصد دونستن
1
1
1403/4/13
بله متوجه شدم.😅 این بیشتر به خاطر سبک ادبیشه. از قصد اینطوریه. اسپویل⚠️: نیمه اول خیالیه و نیمه دوم واقعیه. ولی خب نیمه اول هم یه جورایی با نیمه دوم داستان همخوانی داره. تو نیمه دوم اگر دقت کرده باشید شخصیت اصلی زنش رو میکشه چون حاضره با همه رابطه داشته باشه حتی با پیرمرد خنزرپنزری اما با شخصیت اصلی نه. که تو نیمه اول به این شکل درش اورده بود که زن سیاه پوش به یه پیرمرد چندش آوری گل میده و شخصیت اصلی با شراب مسموم به قتل میرسونتش...
1
1403/4/13
جلال یه مقاله داره با عنوان رمزگشایی از بوف کور. اونو بخونید شاید باعث همدلی بیشتر با اثر بشه. منم اولش خوشم نیومد ولی بعداً همدل تر شدم.
3
2
1403/4/13
ممنون از پیشنهادتون.🙏🏻 نمیدونم. آخه مشکل خیلی ها اینه که داستان رو نفهمیدن. من فهمیدم. ولی خب دوسش نداشتم. این ناکامی شخصیت اصلی برام در نیومد. شاید هم سلیقه شخصیم باشه... ولی مقاله ای که گفتید رو میخونم. ممنون🙏🏻
1
1403/4/13
ناکامی شخصیت اصلی ناکامی خود هدایته. برای همینم نتونست تحمل کنه و خودکشی کرد. یعنی اگه بوف کور رو اون موقع کسی پیدا میشد که روانکاوی کنه میشد فهمید احوالات هدایت رو. نویسنده خودش رو تو اثر متجلی میکنه. @zahra_alihosseini
2
زهرا عالی حسینی
1403/4/12
0