بریدههای کتاب آرام آرام دیروز یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 42 بچه در فرهنگ بارداری نقش عجیبی ایفا میکند. هم قربانی است و هم یک فرمانروای مستبد. تقدیر این موجود این است که فقط در لحظهٔ کمال که همان تولدش باشد زندگی کند و پس از آن تباه و فاسد میشود، انسان و گناهکار میشود، گریه میکند و فریاد میزند و به وادی واقعیت بازمیگردد. اما در دوران بارداری بچه اعجوبه است، معجزه است، کفاره است. 1 13 آرام 4 روز پیش یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 20 آدم در جایگاه مادر در مییابد که در آن واحد هم شهید و هم شیطان بودن یعنی چه. با مادری به این نتیجه رسیدم که با فضیلتتر و در عین حال شرورترم و البته بیشتر درگیر فضایل و شرارتهای جهان شدهام، آنقدر که وقتی فرزند و به تبعش شاخصه و نام و نشان خاصی نداشتم، فکرش را هم نمیکردم. 1 3 آرام 4 روز پیش یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 15 ادرین ریچ، شاعر و فمینیست امریکایی، نوشته بود:« حیات بشری بر روی زمین سراسر زادهٔ زن است. تنها تجربهٔ وحدتبخش و بیچون و چرایی که همهٔ زنان و مردان به طور مشترک داشتهاند همان دوران چند ماههای است که درون بدن یک زن به رشد و نمو گذراندهاند. اکثر ما برای اولین باز هم عشق و هم نومیدی، هم قدرت و هم لطافت را درون تن یک زن شناختهایم. ما رد و نشان این تجربهٔ حیاتی را با خود تا پای گور هم میبریم.» 0 2 آرام 1404/3/7 24 ساعت از زندگی یک زن اشتفان سوایگ 3.4 6 صفحۀ 4 برخی اشخاص از لحاظ شدت فکر و نیروی تصور بسیار ضعیفند و هر حادثهای، اگرچه مانند دشنه تیزی بر مغزشان فرود آید، وقتی که خودشان شاهد آن نباشند، هرگز آنان را متأثر نمیسازد. اما اگر کوچکترین حادثهای در برابر چشمانشان، به اندازهای نزدیکتر که خودشان آن را احساس کنند، اتفاق بیفتد، همان دم هیجان سختی از خود بروز میدهند و دارند حال عدم علاقگی را که به حوادث دنیای خارج نشان میدهند با شدت مبلّغانهای جبران میکنند. 0 0 آرام 1404/3/7 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 75 و با این حال... برخی تجربهی کاملاً متضادی دارند که طی آن خانه آغازین حقیقتاً باز یافته میشود. ایننظرگاه (اقلیت)، بعضی از بهترین خصیصههای خانه را در خود دارد - خانه همچون مکانی امن. حتی میتوان گفت یک حرم. جسی کول، رماننویس استرالیایی که در زمان نگارش این کتاب تازه در ابتدای سیسالگی است، وقتی هنوز خیلی جوان بود خواهر و پدرش را از دست داد. -هر دوی آنها خودکشی کرده بودند. از این وقایع چندان نگذشته بود که جسی صاحب دو بچه شد، و بعد مادری تنها، با انبوهی زخم تازه که نیازمند درمان بودند. با دست رد زدن به جاذبهی اغواگرانهی شهر (شهرهای بریزبین و ملبورن)، جسی تصمیم گرفت به خانه برگردد: «کشش خانه قویتر بود... فعلاً خانهام مرا به شیوهای که هیچ چیز دیگری قادر به انجام آن نیست تسکین میدهد... خانه مرهم من، تسلی من بوده است.» این گواهی است بر قدرت احیاءکنندهی خانه، آنهم بهرغم همهی مصیبتهایی که بر سرش آمده است، خانهای که، آنگونه که در این مورد اخیر چنین است، معرف آرامشی احاطهکنندهی امر آشناست، جایی که ریشههای پیشینهی خاص هر فرد در آن دویده و رشد کرده است. 0 1 آرام 1404/3/6 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 87 به مانند کودکان، برای تأمین محیط پایداری که بتوانیم در آن خودمان را وارسی و تعریف کنیم، به والدینمان، خواهران و برادرانمان و به بستگانمان وابستهایم. وقتی به دلیل قهر، منازعه، تحقیر، یا استثمار با هر دلیل دیگر این چنین یک «خانه درخور» از ما دریغ میشود، نتیجه آن غالباً ایجاد شخصیتهای دردمند و ناسازگار است . 0 2 آرام 1404/3/5 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 73 شخصیت اصلی رمان ولف، جرج وبر، که خودش یک رمان نویس است، عمیقا درباره زندگی اندیشیده است، لحظات بالا و پایین آن را تحمل کرده است، روابط جدی و عمیقی دارد، دست کم در سه کشور مختلف زندگی کرده است، و در جریان روایت از گمنامی به شهرت رسیده است. وبر در رمان خود بارها به مضمون مندرج در عنوان باز میگردد. یکبار، به هنگام دیدار از شهر زادگاه(خان شهر) قدیمیاش، در مییابد که او «هیچ گاه حس خانه را به اندازهی وقتی که احساس کرد درحال رفتن بدان جاست نداشت. احساس بیخانمانیاش تازه وقتی شروع شد که به آنجا رسید.» چند صفحه بعد، نزدیکیهای پایان کتاب، یاد میگیریم که، «اصطلاح شما نمیتوانید دوباره به خانه برگردید برای او معانی ضمنی بسیاری داشت... از جهتی، آن اصطلاح چکیده و خلاصهی همهی چیزهایی بود که او به عمرش یاد گرفته بود.» 0 3 آرام 1404/3/5 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 72 ما همچنین نیاز داریم که در تفکر و در زندگیمان پیوسته در حال حرکت رو به جلو باشیم. با این همه، همانگونه که آموزگار معنوی، استیون شا، میگوید:« گهگاه چنین به نظر میرسد که نیازی هست، حتی اگر آن فقط در ذهنمان باشد، به اینکه به زمانهایی برگردیم که در آنها به خیالمان ایمنتر، محفوظتر و در صلح با جهان و با خودمان بودهایم.» 0 2 آرام 1404/3/3 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 48 همانگونه که رلف میگوید، خانه در ژرفترین شکل آن نوعی دلبستگی به یک زمینهی خاص، یک محیط خاص، است. دلبستگی و وابستگیای که در مقایسه با آن همهی پیوندهای دیگری که آدم با مکانها دارد واجد اهمیتی محدود است. خانه نقطهی عزیمتی است که از آنجا خودمان را هدایت و راهبری وجهان را تصاحب میکنیم. 0 0 آرام 1404/3/3 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 37 در چنین چهارچوب باوری، مکان به عنوان ناحیهای که در مورد آن علاقه مندی و دل نگرانی شدید وجود دارد - محوری ثابت برای هویت سازی- ساکنان بر حقش را فرا میخواند که در امر نگاهبانی تمام وقت محیط پیرامونشان وارد شوند. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 27 با وجود اینکه زیستن در جوامع چند فرهنگی و استفاده از اینترنت میتواند موجبات کمرنگ شدن تمایز بین «خانه» و «خارج» را فراهم اورد، بیرون زدن ماجراجویانه از خانه همچنان میتواند ثمرات بسیاری داشته باشد.دن کیئران، از نویسندگی امروزی، این ایدهی نو را طرح میکند که ما سفر میکنیم تا آن راههای شناخت جهان را که به وسیلهی فرهنگ خودمان ریشه کن شدهاند، اما در نقاط دیگر محفوظ و فعال باقی ماندهاند بازیابیم و اعاده نماییم. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 24 با این حال، بازگشت به خانه، آن هم پس از غیبتی طولانی، غالبا تجربهای چنان آکنده از بار عاطفی است که مواجهه با آن دشوار بوده، دشوار هم میتوان از پسش برآمد. از این رو این تجربه برای برخی مصداق نوشی آمیخته به نیش خواهد بود. برای برخی دیگر مصداق مواجهه ای گیج کننده، برآشوبنده یا حتی بیگانه ساز یا زهرآگین. همه چیز همان است که بود و در عین حال همه چیز عوض شده است و هیچ چیز مثل سابق نیست. در جریان مواجهه معلوم میشود که فرد دیگر با اینجا جفت و جور نیست_یا شاید هم دریابد که هیچگاه نبوده است. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 21 خود و خانه عناصری جدایی ناپذیرند، بدین صورت که هریک از آنها برای وجود و ویژگی های خودش به دیگری وابسته است. 0 2 آرام 1404/3/1 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 15 0 1
بریدههای کتاب آرام آرام دیروز یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 42 بچه در فرهنگ بارداری نقش عجیبی ایفا میکند. هم قربانی است و هم یک فرمانروای مستبد. تقدیر این موجود این است که فقط در لحظهٔ کمال که همان تولدش باشد زندگی کند و پس از آن تباه و فاسد میشود، انسان و گناهکار میشود، گریه میکند و فریاد میزند و به وادی واقعیت بازمیگردد. اما در دوران بارداری بچه اعجوبه است، معجزه است، کفاره است. 1 13 آرام 4 روز پیش یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 20 آدم در جایگاه مادر در مییابد که در آن واحد هم شهید و هم شیطان بودن یعنی چه. با مادری به این نتیجه رسیدم که با فضیلتتر و در عین حال شرورترم و البته بیشتر درگیر فضایل و شرارتهای جهان شدهام، آنقدر که وقتی فرزند و به تبعش شاخصه و نام و نشان خاصی نداشتم، فکرش را هم نمیکردم. 1 3 آرام 4 روز پیش یک عمر کار : درباره مادر شدن ریچل کاسک 4.3 1 صفحۀ 15 ادرین ریچ، شاعر و فمینیست امریکایی، نوشته بود:« حیات بشری بر روی زمین سراسر زادهٔ زن است. تنها تجربهٔ وحدتبخش و بیچون و چرایی که همهٔ زنان و مردان به طور مشترک داشتهاند همان دوران چند ماههای است که درون بدن یک زن به رشد و نمو گذراندهاند. اکثر ما برای اولین باز هم عشق و هم نومیدی، هم قدرت و هم لطافت را درون تن یک زن شناختهایم. ما رد و نشان این تجربهٔ حیاتی را با خود تا پای گور هم میبریم.» 0 2 آرام 1404/3/7 24 ساعت از زندگی یک زن اشتفان سوایگ 3.4 6 صفحۀ 4 برخی اشخاص از لحاظ شدت فکر و نیروی تصور بسیار ضعیفند و هر حادثهای، اگرچه مانند دشنه تیزی بر مغزشان فرود آید، وقتی که خودشان شاهد آن نباشند، هرگز آنان را متأثر نمیسازد. اما اگر کوچکترین حادثهای در برابر چشمانشان، به اندازهای نزدیکتر که خودشان آن را احساس کنند، اتفاق بیفتد، همان دم هیجان سختی از خود بروز میدهند و دارند حال عدم علاقگی را که به حوادث دنیای خارج نشان میدهند با شدت مبلّغانهای جبران میکنند. 0 0 آرام 1404/3/7 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 75 و با این حال... برخی تجربهی کاملاً متضادی دارند که طی آن خانه آغازین حقیقتاً باز یافته میشود. ایننظرگاه (اقلیت)، بعضی از بهترین خصیصههای خانه را در خود دارد - خانه همچون مکانی امن. حتی میتوان گفت یک حرم. جسی کول، رماننویس استرالیایی که در زمان نگارش این کتاب تازه در ابتدای سیسالگی است، وقتی هنوز خیلی جوان بود خواهر و پدرش را از دست داد. -هر دوی آنها خودکشی کرده بودند. از این وقایع چندان نگذشته بود که جسی صاحب دو بچه شد، و بعد مادری تنها، با انبوهی زخم تازه که نیازمند درمان بودند. با دست رد زدن به جاذبهی اغواگرانهی شهر (شهرهای بریزبین و ملبورن)، جسی تصمیم گرفت به خانه برگردد: «کشش خانه قویتر بود... فعلاً خانهام مرا به شیوهای که هیچ چیز دیگری قادر به انجام آن نیست تسکین میدهد... خانه مرهم من، تسلی من بوده است.» این گواهی است بر قدرت احیاءکنندهی خانه، آنهم بهرغم همهی مصیبتهایی که بر سرش آمده است، خانهای که، آنگونه که در این مورد اخیر چنین است، معرف آرامشی احاطهکنندهی امر آشناست، جایی که ریشههای پیشینهی خاص هر فرد در آن دویده و رشد کرده است. 0 1 آرام 1404/3/6 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 87 به مانند کودکان، برای تأمین محیط پایداری که بتوانیم در آن خودمان را وارسی و تعریف کنیم، به والدینمان، خواهران و برادرانمان و به بستگانمان وابستهایم. وقتی به دلیل قهر، منازعه، تحقیر، یا استثمار با هر دلیل دیگر این چنین یک «خانه درخور» از ما دریغ میشود، نتیجه آن غالباً ایجاد شخصیتهای دردمند و ناسازگار است . 0 2 آرام 1404/3/5 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 73 شخصیت اصلی رمان ولف، جرج وبر، که خودش یک رمان نویس است، عمیقا درباره زندگی اندیشیده است، لحظات بالا و پایین آن را تحمل کرده است، روابط جدی و عمیقی دارد، دست کم در سه کشور مختلف زندگی کرده است، و در جریان روایت از گمنامی به شهرت رسیده است. وبر در رمان خود بارها به مضمون مندرج در عنوان باز میگردد. یکبار، به هنگام دیدار از شهر زادگاه(خان شهر) قدیمیاش، در مییابد که او «هیچ گاه حس خانه را به اندازهی وقتی که احساس کرد درحال رفتن بدان جاست نداشت. احساس بیخانمانیاش تازه وقتی شروع شد که به آنجا رسید.» چند صفحه بعد، نزدیکیهای پایان کتاب، یاد میگیریم که، «اصطلاح شما نمیتوانید دوباره به خانه برگردید برای او معانی ضمنی بسیاری داشت... از جهتی، آن اصطلاح چکیده و خلاصهی همهی چیزهایی بود که او به عمرش یاد گرفته بود.» 0 3 آرام 1404/3/5 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 72 ما همچنین نیاز داریم که در تفکر و در زندگیمان پیوسته در حال حرکت رو به جلو باشیم. با این همه، همانگونه که آموزگار معنوی، استیون شا، میگوید:« گهگاه چنین به نظر میرسد که نیازی هست، حتی اگر آن فقط در ذهنمان باشد، به اینکه به زمانهایی برگردیم که در آنها به خیالمان ایمنتر، محفوظتر و در صلح با جهان و با خودمان بودهایم.» 0 2 آرام 1404/3/3 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 48 همانگونه که رلف میگوید، خانه در ژرفترین شکل آن نوعی دلبستگی به یک زمینهی خاص، یک محیط خاص، است. دلبستگی و وابستگیای که در مقایسه با آن همهی پیوندهای دیگری که آدم با مکانها دارد واجد اهمیتی محدود است. خانه نقطهی عزیمتی است که از آنجا خودمان را هدایت و راهبری وجهان را تصاحب میکنیم. 0 0 آرام 1404/3/3 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 37 در چنین چهارچوب باوری، مکان به عنوان ناحیهای که در مورد آن علاقه مندی و دل نگرانی شدید وجود دارد - محوری ثابت برای هویت سازی- ساکنان بر حقش را فرا میخواند که در امر نگاهبانی تمام وقت محیط پیرامونشان وارد شوند. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 27 با وجود اینکه زیستن در جوامع چند فرهنگی و استفاده از اینترنت میتواند موجبات کمرنگ شدن تمایز بین «خانه» و «خارج» را فراهم اورد، بیرون زدن ماجراجویانه از خانه همچنان میتواند ثمرات بسیاری داشته باشد.دن کیئران، از نویسندگی امروزی، این ایدهی نو را طرح میکند که ما سفر میکنیم تا آن راههای شناخت جهان را که به وسیلهی فرهنگ خودمان ریشه کن شدهاند، اما در نقاط دیگر محفوظ و فعال باقی ماندهاند بازیابیم و اعاده نماییم. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 24 با این حال، بازگشت به خانه، آن هم پس از غیبتی طولانی، غالبا تجربهای چنان آکنده از بار عاطفی است که مواجهه با آن دشوار بوده، دشوار هم میتوان از پسش برآمد. از این رو این تجربه برای برخی مصداق نوشی آمیخته به نیش خواهد بود. برای برخی دیگر مصداق مواجهه ای گیج کننده، برآشوبنده یا حتی بیگانه ساز یا زهرآگین. همه چیز همان است که بود و در عین حال همه چیز عوض شده است و هیچ چیز مثل سابق نیست. در جریان مواجهه معلوم میشود که فرد دیگر با اینجا جفت و جور نیست_یا شاید هم دریابد که هیچگاه نبوده است. 0 1 آرام 1404/3/2 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 21 خود و خانه عناصری جدایی ناپذیرند، بدین صورت که هریک از آنها برای وجود و ویژگی های خودش به دیگری وابسته است. 0 2 آرام 1404/3/1 همه چیز درباره خانه: به انضمام جستاری در باب دوگانه «منزل و خانه» مایکل آلن فاکس 3.2 3 صفحۀ 15 0 1