بریده‌های کتاب rikuyuri

-"مطمئنید فکر خوبیه؟" -اشتورمهاند:"معلومه که نه.هر کاری که ارزش انجام دادن داشته باشه همیشه با یه فکر بد شروع میشه"

"موضوع کشتن آدم ها نیست. موضوع زنده موندنه."

"دنیای عجیبی بود اما توماس زنده بود و زندگی می کرد."

"ترس متحد قدرتمند و صدالبته وفاداریه" -داکلینگ(تارین)

"بزار گذشته بگذره و بره." -گرتا

"شاید، فقط شاید، پایان دیده می شد، مهم نبود این افق چقدر دور باشد." -توماس

"دیوید حس فلاکت داره. فکر میکنه تمام راوکا رو نابود کرده." -آلینا: "تقصیر اون نیست. همه‌ی ما به سهم خودمون پایان دنیا رو رقم زدیم."

-آنتونی کید: "خوب بلدی خونسردی ات را حفظ کنی، باتل. تبریک می گویم." -باتل: "هیچ وقت احساسی از خودت نشان نده. این چیزی است که یک بار یاد گرفته ام و تا حالا خیلی هم برایم مفید بوده."

"مشکل خواستن اینه که ما رو ضعیف میکنه" -دارکلینگ(تارین)

(شخص باید مشکل را بهتر از راه حل درک کرده باشد در غیر این صورت خود راه حل تبدیل به مشکل می شود.)

"صبور باش پسر. احتیاط کن. یه سرباز عجول، یه سرباز مُرده است." -الک

-مارک"نمی دونم از کجا شروع کنم یا چیکار کنم'" -الک"گاهی اوقات فقط باید واکنش نشون بدی!"

"دنیا پر از شیاطینی در همه شکل شده"

" گاهی شكاف بین گذشته وآینده خيلى عميق است، براى كسی كه تا آستانه مرگ رسيده وبعد ناگهان به فضایی روشن و پرنور و آزاد ميرسد، دراين موقع عزيزم زندگى گذشته و ديگرحلاوتى ندارد و چنین آدمى يک حيات تازه ميخواهد‌." -هرکول پوآرو

"ریشه ی اکثر جنایات از گذشته سرچشمه می گیرند‌." -هرکول پوآرو

-تاد"نمی تونیم همین طوری راحت مردم رو ول کنیم." -میستی"اگه آخرش بمیری،کی اهمیت میده چیکار کردی؟"

"شاید خودخواهی به نظر بیاد اما اول از همه باید مراقب خودمون باشیم. حرفم رو میفهمی؟ خودمون. نجات دادن بیشتر مردم به این معناست که اگه مُرده باشیم نمی تونیم به کسی کمک کنیم." -الک

"بعضی آدمها هرچه بیشتر برایشان تلاش کنی، کمتر برای خود کاری می کنند."

"یک عشق حقیقی آنقدر قوی است که ممکن است انسان را به عرش علا برساند و یا پست و ناچیز کند" -هرکول پوآرو

"حقیت مانند اسلحه ی دوسر است" -هرکول پوآرو