بریدههای کتاب Rey Rey دیروز قتل اتسویا جونیچیرو تانیزاکی 2.9 5 صفحۀ 51 ان شب هوا کاملاً بهاری بود با نسیمی گرم که نرم و ملایم میوزید و ماه غبار گرفته شبهای بهار که در نور آن چهره رهگذرانی که در ظلمت کوچه ها به هم بر میخوردند، همچون جامهای سفیدگون گلها در عطر ماگنولیای شکفته چهره ها غوطه ور بودند. 0 4 Rey 1404/3/24 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 391 صفحۀ 94 زندگی یک رشته رنجهایی بود که مدام شدید تر میشد و با سرعت پیوستهی فزآیندهای به سوی پایانش که عذابی بی نهایت هولناک بود میشتابید. 0 2 Rey 1404/3/24 آئورا کارلوس فوئنتس 3.6 55 صفحۀ 55 دیگر به ساعت نگاه نمیکنی، این شئ بی مصرف که بهگونه ای ملال آور زمان را هماهنگ با بطالت انسانی میسنجد، آن عقربه های کوچک که ساعاتی طولانی را نشان میدهند که ابداع شدهاند تا پوششی باشند بر گذر واقعی زمان که با شتابی چنان هولناک و بی اعتنا میگریزد که هیچ ساعتی نمیتواند آن را بسنجد. 0 4 Rey 1404/2/29 پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 137 صفحۀ 33 اژدهای کوچک گفت :«نگرانم نمیدونم بعدش باید چکار کنم.» پاندای بزرگ گفت :«فقط یک لحظه بایست، نفس بکش و به صدای پیچیدن باد توی بامبو ها گوش کن.» 0 4 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 39 این پا ها که میروند و قوانین خودشان را دارند.نمیدانند سرگردانی چیست.فقط میروند و من هم میایستم به تماشای این رفتن. 0 4 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 5 «روزی میاید... خانه های ما بر ستون کلمات ساخته میشوند...» -ایلیاث 0 3 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 4 به جان کریستوفر و کوههای سفیدش به مانی، ماهیگیر بنفش و درخت هزار سالهاش و به دست های مادرم. ایرن 0 2
بریدههای کتاب Rey Rey دیروز قتل اتسویا جونیچیرو تانیزاکی 2.9 5 صفحۀ 51 ان شب هوا کاملاً بهاری بود با نسیمی گرم که نرم و ملایم میوزید و ماه غبار گرفته شبهای بهار که در نور آن چهره رهگذرانی که در ظلمت کوچه ها به هم بر میخوردند، همچون جامهای سفیدگون گلها در عطر ماگنولیای شکفته چهره ها غوطه ور بودند. 0 4 Rey 1404/3/24 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 391 صفحۀ 94 زندگی یک رشته رنجهایی بود که مدام شدید تر میشد و با سرعت پیوستهی فزآیندهای به سوی پایانش که عذابی بی نهایت هولناک بود میشتابید. 0 2 Rey 1404/3/24 آئورا کارلوس فوئنتس 3.6 55 صفحۀ 55 دیگر به ساعت نگاه نمیکنی، این شئ بی مصرف که بهگونه ای ملال آور زمان را هماهنگ با بطالت انسانی میسنجد، آن عقربه های کوچک که ساعاتی طولانی را نشان میدهند که ابداع شدهاند تا پوششی باشند بر گذر واقعی زمان که با شتابی چنان هولناک و بی اعتنا میگریزد که هیچ ساعتی نمیتواند آن را بسنجد. 0 4 Rey 1404/2/29 پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 3.9 137 صفحۀ 33 اژدهای کوچک گفت :«نگرانم نمیدونم بعدش باید چکار کنم.» پاندای بزرگ گفت :«فقط یک لحظه بایست، نفس بکش و به صدای پیچیدن باد توی بامبو ها گوش کن.» 0 4 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 39 این پا ها که میروند و قوانین خودشان را دارند.نمیدانند سرگردانی چیست.فقط میروند و من هم میایستم به تماشای این رفتن. 0 4 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 5 «روزی میاید... خانه های ما بر ستون کلمات ساخته میشوند...» -ایلیاث 0 3 Rey 1404/2/27 پایان این تاریکی ما همه می میریم: شکارچی باد امین صحراگرد 5.0 2 صفحۀ 4 به جان کریستوفر و کوههای سفیدش به مانی، ماهیگیر بنفش و درخت هزار سالهاش و به دست های مادرم. ایرن 0 2