بریدههای کتاب پرتقال پرتقال 13 ساعت پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 357 صفحۀ 76 «توی سرش بازار مسگر هاست، توی دلش رخت میشورند، توی پاهاش سیم میکشند.» 0 1 پرتقال 14 ساعت پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 357 صفحۀ 73 پدر پرسید: «دنبال چه میگردی؟» گفت: «دنبال خودم.» 0 21 پرتقال 1404/3/11 اکو: داستان فردریش جلد 1 پام مونیوس رایان 4.0 15 صفحۀ 10 «سرنوشت تو هنوز قطعی نشده؛ حتی در سیاه ترین شبها هم ستارهای میدرخشد، زنگی به صدا در میآید و راهی برایت آشکار میشود.» 0 4 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 328 0 8 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 294 سارهنار گفت:«من چیز های زیادی تو زندگیام دیدهام، اما هروقت فکر میکنم دیگر همهچیز را دیده ام، زندگی چیز جدیدی نشانم می دهد...» 0 10 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 283 _هدف من و دوستهایم که اینجا هستند، همان چیزی است که همهی موجودات زنده دنبالشاند؛ زنده ماندن. _زنده ماندن؟! _آره. هیچچیز عجیبی تو این ماجرا وجود ندارد. 0 6 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 265 0 1 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 253 0 1 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 236 فقط خود یگانه میدانست چند نسل قبل از ما اینجا زندگی میکردهاند یا در آینده چه کسانی جایگزین مان می شدند. یعنی آنها هم داستان زندگی ما را برای هم تعریف می کنند؟ 0 3 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 206 باور کن گاهی ترس از چیزی، بدتر از رو به رو شدن با خودش است! 0 3 پرتقال 1404/3/5 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 107 جوان ها همین جوریاند. فکر میکنند همهچیز را میدانند و بعد از اینکه کاری را کردند، تازه دربارهاش فکر میکنند... 0 1 پرتقال 1404/3/5 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 105 نه جانم. ظرف دست نخوردهی غذا هیچ وقت نشانه خوب بودن آدم نیست. 0 3 پرتقال 1404/2/30 سلام خدای خوبم حسین ثروتی 4.8 1 صفحۀ 125 اگه می خوای کمتر از آشفتگی و سردرگمی، رنج ببری، هروقت فهمیدی یه چیز حق و درسته با شجاعت قبول کن! (۵ سوره ق) 0 1 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 96 حقیقت، خودش خود را نشان می دهد. اغلب وقت ها اینجوری است. 0 2 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 71 0 1 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 58 من هرگز واژهها را، حتی اگر در آن لحظه معنیاش را نفهمم، فراموش نمی کنم. 0 1 پرتقال 1404/2/18 سلام خدای خوبم حسین ثروتی 4.8 1 صفحۀ 18 براچی از حرف دیگران ناراحت میشی؟ خدا که همه چیز رو میدونه، فکر می کنی تو دفاع از تو کم میاره؟! 0 1 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 458 0 4 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 435 0 4 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 328 دهان فراگی خندید، ولی چشمانش نه. 0 1
بریدههای کتاب پرتقال پرتقال 13 ساعت پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 357 صفحۀ 76 «توی سرش بازار مسگر هاست، توی دلش رخت میشورند، توی پاهاش سیم میکشند.» 0 1 پرتقال 14 ساعت پیش سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 357 صفحۀ 73 پدر پرسید: «دنبال چه میگردی؟» گفت: «دنبال خودم.» 0 21 پرتقال 1404/3/11 اکو: داستان فردریش جلد 1 پام مونیوس رایان 4.0 15 صفحۀ 10 «سرنوشت تو هنوز قطعی نشده؛ حتی در سیاه ترین شبها هم ستارهای میدرخشد، زنگی به صدا در میآید و راهی برایت آشکار میشود.» 0 4 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 328 0 8 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 294 سارهنار گفت:«من چیز های زیادی تو زندگیام دیدهام، اما هروقت فکر میکنم دیگر همهچیز را دیده ام، زندگی چیز جدیدی نشانم می دهد...» 0 10 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 283 _هدف من و دوستهایم که اینجا هستند، همان چیزی است که همهی موجودات زنده دنبالشاند؛ زنده ماندن. _زنده ماندن؟! _آره. هیچچیز عجیبی تو این ماجرا وجود ندارد. 0 6 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 265 0 1 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 253 0 1 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 236 فقط خود یگانه میدانست چند نسل قبل از ما اینجا زندگی میکردهاند یا در آینده چه کسانی جایگزین مان می شدند. یعنی آنها هم داستان زندگی ما را برای هم تعریف می کنند؟ 0 3 پرتقال 1404/3/7 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 206 باور کن گاهی ترس از چیزی، بدتر از رو به رو شدن با خودش است! 0 3 پرتقال 1404/3/5 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 107 جوان ها همین جوریاند. فکر میکنند همهچیز را میدانند و بعد از اینکه کاری را کردند، تازه دربارهاش فکر میکنند... 0 1 پرتقال 1404/3/5 سلحشوران پارله آن سیدعلی خواسته 4.2 8 صفحۀ 105 نه جانم. ظرف دست نخوردهی غذا هیچ وقت نشانه خوب بودن آدم نیست. 0 3 پرتقال 1404/2/30 سلام خدای خوبم حسین ثروتی 4.8 1 صفحۀ 125 اگه می خوای کمتر از آشفتگی و سردرگمی، رنج ببری، هروقت فهمیدی یه چیز حق و درسته با شجاعت قبول کن! (۵ سوره ق) 0 1 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 96 حقیقت، خودش خود را نشان می دهد. اغلب وقت ها اینجوری است. 0 2 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 71 0 1 پرتقال 1404/2/28 بابای شب ماریا گریپه 3.6 3 صفحۀ 58 من هرگز واژهها را، حتی اگر در آن لحظه معنیاش را نفهمم، فراموش نمی کنم. 0 1 پرتقال 1404/2/18 سلام خدای خوبم حسین ثروتی 4.8 1 صفحۀ 18 براچی از حرف دیگران ناراحت میشی؟ خدا که همه چیز رو میدونه، فکر می کنی تو دفاع از تو کم میاره؟! 0 1 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 458 0 4 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 435 0 4 پرتقال 1404/2/3 قصههای همیشگی : بازگشت ساحره کریس کالفر 4.6 21 صفحۀ 328 دهان فراگی خندید، ولی چشمانش نه. 0 1