بریدههای کتاب parya parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 396 این دیوانگی تمام و کمال است و با این حال نمی توانم جلویش را بگیریم.سیر نمی شوم.می توانم تا ابد در این سهم کوچک از جنون زندگی کنم. می دانم حاضرم هر کاری بکنم که او را در اینجا پیش خودم نگه دارم. 0 8 parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 341 هیچ کس دیگری را نمی خواهم. چون او را می خواهم. 2 5 parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 161 وقتی انگشت هایش را در انگشت هایم قلاب می کند، پوستم آتش می گیرد. 0 5 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 253 انگار سنگی را به قوزک پاهایش بسته و او را به اعماق اقیانوس انداخته بودند. 0 8 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 213 بدن رومن زیر بدنش گرم و سفت بود.دست هایش را روی پشت آیریس گره کرد، او را به سمت خودش کشید و بغلش کرد. 0 5 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 187 او بیش از حد به آیریس فکر میکرد و می دانست این کار نابودش می کند. 0 6 parya 1404/4/11 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 15 چون هیچ کس تا حالا اون قدری که تو بهم نگاه می کنی، نگاهم نکرده وینو.)) 0 13 parya 1404/4/7 همکار فریدا مک فادن 2.6 2 صفحۀ 155 پلیس می گه اون رو با یه جسم سخت شدیداً زدن. 0 4 parya 1404/4/7 همکار فریدا مک فادن 2.6 2 صفحۀ 184 مطمئناً خیلی چیز ها را نمیدانم اما می دانم که تا فردا صبح قاتل دان را پیدا نخواهند کرد. 0 4 parya 1404/3/25 اما جین آستین 3.3 54 صفحۀ 138 بعضی آدم ها هرچه بیشتر برایشان تلاش کنی،کمتر برای خود کاری میکنند. 0 7 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 159 حال ناجی نقره ای اصلا خوب نیست . و من نباید به این مسئله اهمیت بدهم. 0 7 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 172 وقتی شاهزاده این طور مقابلم زانو میزند به هیچ وجه احساس نمی کنم یک آدم معمولی هستم. 1 9 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 128 خیلی محکم من را می بوسد،تا حدی که لب هایم به خون می افتد 0 9 parya 1404/3/9 کتابخانه ارواح ریچارد دنی 3.8 94 صفحۀ 8 «من می تونم با مرده ها حرف بزنم...بله ،درست خوندید!» 0 14 parya 1404/3/5 دختری در اتاق طبقه ی سوم مری داونینگ هان 3.5 20 صفحۀ 10 دختر در اتاق دربسته می ماند و انتظار می کشد.دیگر نمیداند در انتظار چه کسی یا چه چیزی است.چیزی،کسی... او تنها تر از آن است که بشود تصور کرد. 0 7 parya 1404/3/1 سنگ کاغذ قیچی جلد 1 4.2 2 صفحۀ 54 من همیشه مجبورم به داستان ها فکر کنم،وگرنه دنیا برایم تحمل ناپذیر میشود. 0 4 parya 1404/3/1 ناتوان لورن رابرتس 4.2 127 صفحۀ 333 او کله شق تر از این است که بمیرد و من کله شق تر از آن که به او اجازه بدهم 0 2 parya 1404/3/1 کشفم کن طاهره مافی 4.3 71 صفحۀ 300 دلم میخواهد بخندم و بخندم و بخندم تا توی اشک هایم حل شوم:) 0 2 parya 1404/3/1 به امید دل بستم لان کالی 4.1 156 صفحۀ 16 «زمان، بیماری و مرگ همهچیز رو میدزدن. چرا ما بخشی از اونها رو پس نگیریم؟» 0 2 parya 1404/3/1 خدمتکار فریدا مک فادن 4.0 130 صفحۀ 301 آروم باش،میزارم بیایی بیرون؛اما الان نه. 0 4
بریدههای کتاب parya parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 396 این دیوانگی تمام و کمال است و با این حال نمی توانم جلویش را بگیریم.سیر نمی شوم.می توانم تا ابد در این سهم کوچک از جنون زندگی کنم. می دانم حاضرم هر کاری بکنم که او را در اینجا پیش خودم نگه دارم. 0 8 parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 341 هیچ کس دیگری را نمی خواهم. چون او را می خواهم. 2 5 parya 1404/5/2 دسته چهارم ربکا یاروس 4.6 73 صفحۀ 161 وقتی انگشت هایش را در انگشت هایم قلاب می کند، پوستم آتش می گیرد. 0 5 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 253 انگار سنگی را به قوزک پاهایش بسته و او را به اعماق اقیانوس انداخته بودند. 0 8 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 213 بدن رومن زیر بدنش گرم و سفت بود.دست هایش را روی پشت آیریس گره کرد، او را به سمت خودش کشید و بغلش کرد. 0 5 parya 1404/4/18 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 187 او بیش از حد به آیریس فکر میکرد و می دانست این کار نابودش می کند. 0 6 parya 1404/4/11 رقبای الهی ربکا راس 4.4 44 صفحۀ 15 چون هیچ کس تا حالا اون قدری که تو بهم نگاه می کنی، نگاهم نکرده وینو.)) 0 13 parya 1404/4/7 همکار فریدا مک فادن 2.6 2 صفحۀ 155 پلیس می گه اون رو با یه جسم سخت شدیداً زدن. 0 4 parya 1404/4/7 همکار فریدا مک فادن 2.6 2 صفحۀ 184 مطمئناً خیلی چیز ها را نمیدانم اما می دانم که تا فردا صبح قاتل دان را پیدا نخواهند کرد. 0 4 parya 1404/3/25 اما جین آستین 3.3 54 صفحۀ 138 بعضی آدم ها هرچه بیشتر برایشان تلاش کنی،کمتر برای خود کاری میکنند. 0 7 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 159 حال ناجی نقره ای اصلا خوب نیست . و من نباید به این مسئله اهمیت بدهم. 0 7 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 172 وقتی شاهزاده این طور مقابلم زانو میزند به هیچ وجه احساس نمی کنم یک آدم معمولی هستم. 1 9 parya 1404/3/20 بی پروا جلد 2 لورن رابرتس 4.6 55 صفحۀ 128 خیلی محکم من را می بوسد،تا حدی که لب هایم به خون می افتد 0 9 parya 1404/3/9 کتابخانه ارواح ریچارد دنی 3.8 94 صفحۀ 8 «من می تونم با مرده ها حرف بزنم...بله ،درست خوندید!» 0 14 parya 1404/3/5 دختری در اتاق طبقه ی سوم مری داونینگ هان 3.5 20 صفحۀ 10 دختر در اتاق دربسته می ماند و انتظار می کشد.دیگر نمیداند در انتظار چه کسی یا چه چیزی است.چیزی،کسی... او تنها تر از آن است که بشود تصور کرد. 0 7 parya 1404/3/1 سنگ کاغذ قیچی جلد 1 4.2 2 صفحۀ 54 من همیشه مجبورم به داستان ها فکر کنم،وگرنه دنیا برایم تحمل ناپذیر میشود. 0 4 parya 1404/3/1 ناتوان لورن رابرتس 4.2 127 صفحۀ 333 او کله شق تر از این است که بمیرد و من کله شق تر از آن که به او اجازه بدهم 0 2 parya 1404/3/1 کشفم کن طاهره مافی 4.3 71 صفحۀ 300 دلم میخواهد بخندم و بخندم و بخندم تا توی اشک هایم حل شوم:) 0 2 parya 1404/3/1 به امید دل بستم لان کالی 4.1 156 صفحۀ 16 «زمان، بیماری و مرگ همهچیز رو میدزدن. چرا ما بخشی از اونها رو پس نگیریم؟» 0 2 parya 1404/3/1 خدمتکار فریدا مک فادن 4.0 130 صفحۀ 301 آروم باش،میزارم بیایی بیرون؛اما الان نه. 0 4