بریدههای کتاب Narges Narges 1404/5/23 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 150 همیشه وقتی احساساتی پیچیده مان را در قالب کلمه ها بیان می کنیم، احمقانه به نظر می رسند. چنین احساساتی را نباید به زبان آورد. فقط باید حس کرد و با آنها کنار آمد. 0 4 Narges 1404/5/23 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 122 زندگی بدون عشق خیلی تلخ است... خیلی پوچ و تو خالی... و هیچ چیز بد تر از این پوچی نیست. 0 1 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 86 دنیای فراموش شده ی بیرون، پر از قصه های زمین و دریاست. 0 3 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 38 وقتی عشق یا غمی عمیق، قلب کسی را فرا می گیرد، قدرتی شگرف پیدا می کند. 0 1 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 28 آنجا نیز مانند همه ی جنگل ها پر رمز و راز به نظر می آمد؛ راز و رمز هایی که بدون گشت و گذار میان جنگل، آشکار نمی شدند؛ چرا که بازوان سبز درختان آنها را از نگاه عابرین پوشیده نگه می داشتند. 0 0 Narges 1404/5/20 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 250 الیزابت با بغض گفت: «همه چیز تمام می شود خانم شرلی!» آنی با خوشحالی گفت: «بهتر است امیدوار باشیم که چیز های جدیدی شروع می شود.» 0 5 Narges 1404/5/20 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 248 خوشحالم که در دیروز زندگی نمی کنم... فردا خیلی قشنگ تر به نظر می آید. 0 3 Narges 1404/5/16 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 197 گاهی اوقات روزگار بیش از آنچه به من پرداخته، از من گرفته. حالا قصد دارم همه ی طلب هایم را از او پس بگیرم. 0 8 Narges 1404/5/10 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 178 خیلی خوب است که کسی حرف های آدم را بفهمد. 0 3 Narges 1404/4/31 آنی شرلی در جزیره جلد 3 لوسی مود مونتگمری 4.7 80 صفحۀ 45 الان زندگی مثل فنجانی پر از خوشی است که به لبهایم نزدیک کردهام، ولی حتما کمی تلخی هم دارد... همه ی فنجان ها همین طورند. این تلخی یک روز زیر زبان من هم میآید. فقط امیدوارم موقع چشیدنش مقاومت و شجاعت داشته باشم. و امیدوارم از اشتباه خودم ناشی نشده باشد. 0 9 Narges 1404/4/30 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 75 صفحۀ 49 آنی گفت: «تا به حال دقت کرده ای وقتی مردم می گویند که وظیفه خودشان می دانند مسئله ای را بیان کنند، باید منتظر شنیدن جمله های انتقاد آمیز باشی؟ چرا هرگز هیچ کس وظیفه ی خودش نمی داند مسائل خوشایندی را که درباره ات شنیده به گوشَت برساند؟ 0 62
بریدههای کتاب Narges Narges 1404/5/23 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 150 همیشه وقتی احساساتی پیچیده مان را در قالب کلمه ها بیان می کنیم، احمقانه به نظر می رسند. چنین احساساتی را نباید به زبان آورد. فقط باید حس کرد و با آنها کنار آمد. 0 4 Narges 1404/5/23 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 122 زندگی بدون عشق خیلی تلخ است... خیلی پوچ و تو خالی... و هیچ چیز بد تر از این پوچی نیست. 0 1 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 86 دنیای فراموش شده ی بیرون، پر از قصه های زمین و دریاست. 0 3 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 38 وقتی عشق یا غمی عمیق، قلب کسی را فرا می گیرد، قدرتی شگرف پیدا می کند. 0 1 Narges 1404/5/22 آنی شرلی در خانه رویاها جلد 5 لوسی مود مونتگمری 4.6 51 صفحۀ 28 آنجا نیز مانند همه ی جنگل ها پر رمز و راز به نظر می آمد؛ راز و رمز هایی که بدون گشت و گذار میان جنگل، آشکار نمی شدند؛ چرا که بازوان سبز درختان آنها را از نگاه عابرین پوشیده نگه می داشتند. 0 0 Narges 1404/5/20 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 250 الیزابت با بغض گفت: «همه چیز تمام می شود خانم شرلی!» آنی با خوشحالی گفت: «بهتر است امیدوار باشیم که چیز های جدیدی شروع می شود.» 0 5 Narges 1404/5/20 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 248 خوشحالم که در دیروز زندگی نمی کنم... فردا خیلی قشنگ تر به نظر می آید. 0 3 Narges 1404/5/16 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 197 گاهی اوقات روزگار بیش از آنچه به من پرداخته، از من گرفته. حالا قصد دارم همه ی طلب هایم را از او پس بگیرم. 0 8 Narges 1404/5/10 آنی شرلی در ویندی پاپلرز جلد 4 لوسی مود مونتگمری 4.4 68 صفحۀ 178 خیلی خوب است که کسی حرف های آدم را بفهمد. 0 3 Narges 1404/4/31 آنی شرلی در جزیره جلد 3 لوسی مود مونتگمری 4.7 80 صفحۀ 45 الان زندگی مثل فنجانی پر از خوشی است که به لبهایم نزدیک کردهام، ولی حتما کمی تلخی هم دارد... همه ی فنجان ها همین طورند. این تلخی یک روز زیر زبان من هم میآید. فقط امیدوارم موقع چشیدنش مقاومت و شجاعت داشته باشم. و امیدوارم از اشتباه خودم ناشی نشده باشد. 0 9 Narges 1404/4/30 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 75 صفحۀ 49 آنی گفت: «تا به حال دقت کرده ای وقتی مردم می گویند که وظیفه خودشان می دانند مسئله ای را بیان کنند، باید منتظر شنیدن جمله های انتقاد آمیز باشی؟ چرا هرگز هیچ کس وظیفه ی خودش نمی داند مسائل خوشایندی را که درباره ات شنیده به گوشَت برساند؟ 0 62