بریدههای کتاب وایولت وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 21 قلبش مانند بال زدنهای هراسان یک کبوتر به تپش افتاده بود. کما اینکه این حجم از تپش برای ترس و وحشتی که آن لحظه وجودش را پر کرده بود بسیار ناچیز بود. 0 8 وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 10 فاطیما به گریه افتاد و گفت:《چطور میتونم با این همه خطراتی که هست، ناامید و نگران نباشم؟! منم... منم دلم میخواد بزرگ شدن بچمو ببینم! اولین قدمهاش، اولین کلمههایی که میگه..! مثل همه مادرا! 0 9 وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 21 نفس عمیقی کشید و خودش را رها کرد، اما این تسلیم شدن ابداً از سر ضعف و درد نبود. حتی حاصل خستگی یک جنگ سخت با یک ارتش کامل از جنهای جنگلی نبود که او را از پای انداخته بود بلکه حاصل ناامیدی بود. همان ناامیدی ای که قادر است قدرتمندترینها را به ضعیف ترین ها تبدیل کند و در غایت ضعف بشکند. یک شیطان حقیقی که با ورود به قلب، تاریکی واقعی را به همراه دارد. 0 5 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 223 وقتی اما میاد تو جمله، کل حرفهای قبل از خودش رو بیاعتبار میکنه. -پارسیس- 2 17 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 167 در این جور مواقع، اگر نه تنبیهی باشه و نه درس عبرتی، از روز بعد هر کس هر جا که دلش بخواد سرخود تصمیمگیری میکنه و کلمه فرمانده بی معنی میشه. -صوفیا- 0 6 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 160 مصلحتبینی همان اصل اساسیای بود که خفقان همیشه همه چیز را فدای آن میکرد و امروز مصلحت در حفظ فرماندهانی بود که در میدان نبرد صاحب قدرت بیشتری بودند. 0 6 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 6 تصور میکنم عشق مَرَضیه که همه ناممکن ها رو ممکن میکنه و منم بهش مبتلا شدم...! یعنی راهی برای خلاصی از این مرض وجود داره؟! -صوفیا- 3 9 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 5 شاید عشق، اون جنبه ای از حیاته که همه موجودات رو به هم وابسته نگه داشته. و شاید این عشق همون حس مشترکیه که میتونه موجودات مختلف رو کنار هم نگه داره. انسان، جن، پری ،گیاهان، حیوانات، پرنده ها و حتی تمام آن موجوداتی که ناشناخته باقی ماندند. -دفترچه یاداشت مرموز/نویسنده احتمالی:صوفیا- 0 9 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 27 بردیا دوباره شانه های او را گرفت و در چشم هایش خیره شد و خیلی جدی گفت:《میخوام یه رازی رو بهت بگم پسرم؛ چیزی به اسم مرگ وجود نداره...》 آریا لبخندی زد و گفت:《همه همینو میگن ولی هیچکس نمیگه اگه چیزی به اسم مرگ وجود نداره پس این اتفاقی که برای همه موجودات میفته چیه؟ پس چرا همه اینقدر ازش میترسن...؟!》 بردیا پاسخ داد:《تو میتونی بهش به چشم یه جور تکامل نگاه کنی. چیزی شبیه به اتفاقی که برای ژولیت افتاد، البته در مراتب بالاتر و قاعده مندتر از اون...》 0 7 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 162 《به لرزیدن و نلرزیدن دل من ربطی نداره، شیرین جان! سخت بود، نفسگیر بود، کشنده بود و تلخ، تلختر از زهر... اما تونستم با قلبم کاری کنم که حقیقتی رو که ذهنم بارها و بارها براش تکرار کرده بود، قبول کنه!》 شیرین لبخند غمگینی بر لب نشاند:《و ذهنت پیروز شد و الان هفت ساله که قلبت رو برای هميشه خاموش و ساکت توی سینهات نگه داشتی؟》 0 14 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 327 بین اعتماد و باور فاصله زیادیه. وقتی کار به جاهای سخت بکشه، خواهی دید که نگرانیش برای جونتون بر تمام احساسات و عقلش غلبه میکنه... دیر یا زود این رو به چشم میبینی! -هورسا- 0 14 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 319 اونطوری نگاهم نکن... خیال کردی چون چنین ظاهر به اصطلاح مغروری دارم، قرار نیست این حرفها رو بزنم؟ من از اعتراف کردن به تمام حقایق هیچ ابایی ندارم... -هورسا- 0 14 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 453 1 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 251 0 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 317 اما من رو هم نابود کرد... تمام زندگیام رو! فکرش رو هم میکردی که خنثیکنندهی تمام سیاهیهایی که به وجود آوردی هم از وجود سیاه خودت به دنیا اومده باشه؟ -پروا- 0 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 459 0 7 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 230 0 11 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 317 2 18 وایولت 5 روز پیش سقوط مرگبار: باران سیاه جلد 1 معین فرد 4.4 8 صفحۀ 338 《مثل اینکه علاوه بر دیوونه بودن، باهوش هم هستی! یه ربات دیوونهی باهوش! برای اینکه ثابت کنی باهوشی، نیاز به جرات نیست، با حماقت خیلی راحتتر میتونی ثابت کنی.》 《ترجیح میدم با حماقت ثابت کنم که احمق نیستم.》 4 18 وایولت 5 روز پیش سقوط مرگبار: باران سیاه جلد 1 معین فرد 4.4 8 صفحۀ 339 《با این که هیچ پرونده ی مشکل سازی نداری؛ اما بیش از اندازه میدونی آقای کرادن. این خوب نیست.》 چشمان مشکی اش از شرارت صحبت می.کند.《کسی که زیاد میدونه، همیشه سرش در خطره! چرا توی تمام رباتها تو طرز فکر متفاوتی داری؟》 《چون مخلوق نباید همنشین خالق باشه وگرنه همه چی رو یاد می گیره.》 《خودت میدونی آخر کارت چیه، پس سختش نکن.》 0 18
بریدههای کتاب وایولت وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 21 قلبش مانند بال زدنهای هراسان یک کبوتر به تپش افتاده بود. کما اینکه این حجم از تپش برای ترس و وحشتی که آن لحظه وجودش را پر کرده بود بسیار ناچیز بود. 0 8 وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 10 فاطیما به گریه افتاد و گفت:《چطور میتونم با این همه خطراتی که هست، ناامید و نگران نباشم؟! منم... منم دلم میخواد بزرگ شدن بچمو ببینم! اولین قدمهاش، اولین کلمههایی که میگه..! مثل همه مادرا! 0 9 وایولت دیروز میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 21 نفس عمیقی کشید و خودش را رها کرد، اما این تسلیم شدن ابداً از سر ضعف و درد نبود. حتی حاصل خستگی یک جنگ سخت با یک ارتش کامل از جنهای جنگلی نبود که او را از پای انداخته بود بلکه حاصل ناامیدی بود. همان ناامیدی ای که قادر است قدرتمندترینها را به ضعیف ترین ها تبدیل کند و در غایت ضعف بشکند. یک شیطان حقیقی که با ورود به قلب، تاریکی واقعی را به همراه دارد. 0 5 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 223 وقتی اما میاد تو جمله، کل حرفهای قبل از خودش رو بیاعتبار میکنه. -پارسیس- 2 17 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 167 در این جور مواقع، اگر نه تنبیهی باشه و نه درس عبرتی، از روز بعد هر کس هر جا که دلش بخواد سرخود تصمیمگیری میکنه و کلمه فرمانده بی معنی میشه. -صوفیا- 0 6 وایولت دیروز میدگارد: رنگین کمان آفرینش (قسمت اول) جلد 8 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.0 2 صفحۀ 160 مصلحتبینی همان اصل اساسیای بود که خفقان همیشه همه چیز را فدای آن میکرد و امروز مصلحت در حفظ فرماندهانی بود که در میدان نبرد صاحب قدرت بیشتری بودند. 0 6 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 6 تصور میکنم عشق مَرَضیه که همه ناممکن ها رو ممکن میکنه و منم بهش مبتلا شدم...! یعنی راهی برای خلاصی از این مرض وجود داره؟! -صوفیا- 3 9 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 5 شاید عشق، اون جنبه ای از حیاته که همه موجودات رو به هم وابسته نگه داشته. و شاید این عشق همون حس مشترکیه که میتونه موجودات مختلف رو کنار هم نگه داره. انسان، جن، پری ،گیاهان، حیوانات، پرنده ها و حتی تمام آن موجوداتی که ناشناخته باقی ماندند. -دفترچه یاداشت مرموز/نویسنده احتمالی:صوفیا- 0 9 وایولت 2 روز پیش میدگارد: آخرین فرزند زمین جلد 5 احمدرضا صالحی سیف آبادی 4.2 3 صفحۀ 27 بردیا دوباره شانه های او را گرفت و در چشم هایش خیره شد و خیلی جدی گفت:《میخوام یه رازی رو بهت بگم پسرم؛ چیزی به اسم مرگ وجود نداره...》 آریا لبخندی زد و گفت:《همه همینو میگن ولی هیچکس نمیگه اگه چیزی به اسم مرگ وجود نداره پس این اتفاقی که برای همه موجودات میفته چیه؟ پس چرا همه اینقدر ازش میترسن...؟!》 بردیا پاسخ داد:《تو میتونی بهش به چشم یه جور تکامل نگاه کنی. چیزی شبیه به اتفاقی که برای ژولیت افتاد، البته در مراتب بالاتر و قاعده مندتر از اون...》 0 7 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 162 《به لرزیدن و نلرزیدن دل من ربطی نداره، شیرین جان! سخت بود، نفسگیر بود، کشنده بود و تلخ، تلختر از زهر... اما تونستم با قلبم کاری کنم که حقیقتی رو که ذهنم بارها و بارها براش تکرار کرده بود، قبول کنه!》 شیرین لبخند غمگینی بر لب نشاند:《و ذهنت پیروز شد و الان هفت ساله که قلبت رو برای هميشه خاموش و ساکت توی سینهات نگه داشتی؟》 0 14 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 327 بین اعتماد و باور فاصله زیادیه. وقتی کار به جاهای سخت بکشه، خواهی دید که نگرانیش برای جونتون بر تمام احساسات و عقلش غلبه میکنه... دیر یا زود این رو به چشم میبینی! -هورسا- 0 14 وایولت 2 روز پیش نفرین بال سوخته: کابوس پرواز جلد 1 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 319 اونطوری نگاهم نکن... خیال کردی چون چنین ظاهر به اصطلاح مغروری دارم، قرار نیست این حرفها رو بزنم؟ من از اعتراف کردن به تمام حقایق هیچ ابایی ندارم... -هورسا- 0 14 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 453 1 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 251 0 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 317 اما من رو هم نابود کرد... تمام زندگیام رو! فکرش رو هم میکردی که خنثیکنندهی تمام سیاهیهایی که به وجود آوردی هم از وجود سیاه خودت به دنیا اومده باشه؟ -پروا- 0 9 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 459 0 7 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 230 0 11 وایولت 4 روز پیش نفرین بال سوخته: خواب سقوط جلد 2 زهرا افشار 4.5 1 صفحۀ 317 2 18 وایولت 5 روز پیش سقوط مرگبار: باران سیاه جلد 1 معین فرد 4.4 8 صفحۀ 338 《مثل اینکه علاوه بر دیوونه بودن، باهوش هم هستی! یه ربات دیوونهی باهوش! برای اینکه ثابت کنی باهوشی، نیاز به جرات نیست، با حماقت خیلی راحتتر میتونی ثابت کنی.》 《ترجیح میدم با حماقت ثابت کنم که احمق نیستم.》 4 18 وایولت 5 روز پیش سقوط مرگبار: باران سیاه جلد 1 معین فرد 4.4 8 صفحۀ 339 《با این که هیچ پرونده ی مشکل سازی نداری؛ اما بیش از اندازه میدونی آقای کرادن. این خوب نیست.》 چشمان مشکی اش از شرارت صحبت می.کند.《کسی که زیاد میدونه، همیشه سرش در خطره! چرا توی تمام رباتها تو طرز فکر متفاوتی داری؟》 《چون مخلوق نباید همنشین خالق باشه وگرنه همه چی رو یاد می گیره.》 《خودت میدونی آخر کارت چیه، پس سختش نکن.》 0 18