بریده‌ای از کتاب دروازه مردگان؛ شب خندق اثر حمیدرضا شاه آبادی

وایولت

وایولت

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

دلم می‌خواست از کسی درباره‌ی خودم پرس‌و‌جو کنم. اما هیچکس نبود. مجبور بودم جواب سوالم را خودم بدهم‌. خودم باید درباره‌ی خودم اظهارنظر می‌کردم. باید یک بار دیگر خودم را مرور می‌کردم. -مجید-

دلم می‌خواست از کسی درباره‌ی خودم پرس‌و‌جو کنم. اما هیچکس نبود. مجبور بودم جواب سوالم را خودم بدهم‌. خودم باید درباره‌ی خودم اظهارنظر می‌کردم. باید یک بار دیگر خودم را مرور می‌کردم. -مجید-

152

33

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.