بریدههای کتاب لیلیث لیلیث 2 روز پیش صعود؛ شاهزاده قلابی؛ یا دروغ بگو... یا بمیر جلد 1 جنیفرای. نیلسن 4.6 34 صفحۀ 1 اگر مجبور بودم یک بار دیگر زندگی کنم، هرگز این زندگی را انتخاب نمیکردم. 0 3 لیلیث 2 روز پیش صعود؛ شاهزاده قلابی؛ یا دروغ بگو... یا بمیر جلد 1 جنیفرای. نیلسن 4.6 34 صفحۀ 104 اگه نتونی به کسی درد بدی، نمیتونی بهش لذت هم بدی. 0 3 لیلیث 1404/6/26 - 19:34 تنهایی پرهیاهو بوهومیل هرابال 3.9 85 صفحۀ 31 افکار واقعی از بیرون حاصل میشوند و مثل ظرف سوپی که با خود به سرکار می بریم، آنها را مدام به همراه داریم. 0 5 لیلیث 1404/6/26 - 19:34 تنهایی پرهیاهو بوهومیل هرابال 3.9 85 صفحۀ 32 انسان شریف هرگز به اندازه کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست. 0 5 لیلیث 1404/6/25 - 13:01 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 61 اولیو عادت داشت بگوید:«من نمیدانم آن احمقهای بیچاره توی من چی میبینند که باعث میشود اینقدر احمقانهتر رفتار کنند!» ولنسی دوست داشت بگوید «من هم نمیدانم» ولی حقیقت و نزاکت دستش را میبست. او کاملا میدانست. اولیو یکی از آن دخترهایی بود که مردها دیوانهاش میشدند، درست همانطور که ولنسی یکی از آن دخترهایی بود که هیچ مردی دوبار به او نگاه نمیانداخت. 0 4 لیلیث 1404/6/24 - 23:59 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 157 گفت:« مرتیکه...مرتیکه توله سگ!» بارنی با خوشرویی پرسید:« چرا از فحشهای پیش پا افتاده استفاده میکنید؟ هرکس میتواند به من بگوید توله سگ! چرا از یک چیزی در شان استیرلینگها استفاده نمیکنید؟ تازه من تولهسگ نیستم. دیگر یک سگ میانسال محسوب میشوم. اگر دوست دارید بدانید، سی و پنج سالم است. 0 0 لیلیث 1404/6/24 - 19:07 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 153 " تمام كسانی كه بر صحنه جرم ناظر بودن فكر مي كنن دزدی به روش پوسايدون انجام نشده . اما خدای دريا اونقدر مغروره كه نمی خواد اين موضوع رو به زئوس ثابت كنه" 0 0 لیلیث 1404/6/24 - 10:01 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 152 "چطور یک نفر میتوانست مرا به دزدی سلاح یکی از خدایان متهم کند؟ من حتی نمیتوانستم بدون اینکه گیر بیوفتم، یه تیکه پیتزا از کارت بازی های گیب بدزدم" 0 2 لیلیث 1404/6/22 - 15:57 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 68 "معلم لاتين برگشت و به من لبخند زد. در نگاهش همان درخشش موذيانهای را داشت كه وقت هايی كه از من سوالات چهار جوابی می پرسيد و جواب همه آن ها گزينه «ب» میشد، آنطور بود" 0 2 لیلیث 1404/6/7 - 14:02 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 319 0 0 لیلیث 1404/6/7 - 14:00 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 318 0 0 لیلیث 1404/5/24 - 22:53 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 24 "وقتی نمیتوانی طعمه به قلاب کنی، رفتن پی ماهیگیری بیفایده است." 0 12 لیلیث 1404/5/23 - 23:54 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 8 "عمه آلبرتا که فوقالعاده چاق بود و عادت دلپذیری داشت که همسرش را با لفظ «آقا» خطاب کند انگار که او آخرین جاندار مذکر جهان است." 0 5 لیلیث 1404/5/18 - 18:00 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 50 "آدم در باطن امر و بعد از همه ی این درد و رنج ها که به وکالت از دیگران میکشید دلش قرص بود که مرگ همیشه نصیب همسایه میشه" 0 7 لیلیث 1404/5/1 - 11:50 سقوط آلبر کامو 3.9 128 صفحۀ 5 "آنچه برایم اهمیت دارد این است که بخاطر آنچه دوست میدارم زندگی بکنم و بمیرم.» 0 10 لیلیث 1404/4/4 - 15:39 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 90 صفحۀ 124 السا میداند مادر و پدر اینطوری در مورد او صحبت میکنند. السا چیزی است که باید «برداشته شود» یا «گذاشته شود». چیزی در مایه لباسهای توی سبد رختچرکها. 0 2 لیلیث 1404/4/4 - 15:39 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 325 صفحۀ 38 "من یه چیز بهتر از کیک پیدا کردم." پسرک گفت:" حتما شوخی میکنی" موش کور جواب داد:"جدی میگم." "خب اون چیه؟" "بغل، موندگاریش بیشتره." 0 5 لیلیث 1404/4/4 - 15:38 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 325 صفحۀ 61 پسرک پرسید:"نصیحت دیگهای هم داری؟" اسب گفت:"طوری که بقیه باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزشت باشه." "همیشه یادت باشه تو مهم، فوق العاده و محبوبی، و تو چیزی رو به این دنیا اضافه میکنی که هیچکس دیگه ای نمیتونه." 0 5 لیلیث 1404/2/15 - 20:52 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 90 صفحۀ 5 "چون بقیه هفت ساله های مدرسه مطابق هفت سالگیشان کودن هستند" 0 7 لیلیث 1403/12/25 - 14:02 اکو: داستان فردریش جلد 1 پام مونیوس رایان 3.9 25 صفحۀ 14 "سرنوشت تو هنوز قطعی نشده؛ حتی در سیاهترین شب ها هم ستارهای میدرخشد، زنگی به صدا در میاید راهی برایت اشکار میشود." 0 10
بریدههای کتاب لیلیث لیلیث 2 روز پیش صعود؛ شاهزاده قلابی؛ یا دروغ بگو... یا بمیر جلد 1 جنیفرای. نیلسن 4.6 34 صفحۀ 1 اگر مجبور بودم یک بار دیگر زندگی کنم، هرگز این زندگی را انتخاب نمیکردم. 0 3 لیلیث 2 روز پیش صعود؛ شاهزاده قلابی؛ یا دروغ بگو... یا بمیر جلد 1 جنیفرای. نیلسن 4.6 34 صفحۀ 104 اگه نتونی به کسی درد بدی، نمیتونی بهش لذت هم بدی. 0 3 لیلیث 1404/6/26 - 19:34 تنهایی پرهیاهو بوهومیل هرابال 3.9 85 صفحۀ 31 افکار واقعی از بیرون حاصل میشوند و مثل ظرف سوپی که با خود به سرکار می بریم، آنها را مدام به همراه داریم. 0 5 لیلیث 1404/6/26 - 19:34 تنهایی پرهیاهو بوهومیل هرابال 3.9 85 صفحۀ 32 انسان شریف هرگز به اندازه کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست. 0 5 لیلیث 1404/6/25 - 13:01 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 61 اولیو عادت داشت بگوید:«من نمیدانم آن احمقهای بیچاره توی من چی میبینند که باعث میشود اینقدر احمقانهتر رفتار کنند!» ولنسی دوست داشت بگوید «من هم نمیدانم» ولی حقیقت و نزاکت دستش را میبست. او کاملا میدانست. اولیو یکی از آن دخترهایی بود که مردها دیوانهاش میشدند، درست همانطور که ولنسی یکی از آن دخترهایی بود که هیچ مردی دوبار به او نگاه نمیانداخت. 0 4 لیلیث 1404/6/24 - 23:59 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 157 گفت:« مرتیکه...مرتیکه توله سگ!» بارنی با خوشرویی پرسید:« چرا از فحشهای پیش پا افتاده استفاده میکنید؟ هرکس میتواند به من بگوید توله سگ! چرا از یک چیزی در شان استیرلینگها استفاده نمیکنید؟ تازه من تولهسگ نیستم. دیگر یک سگ میانسال محسوب میشوم. اگر دوست دارید بدانید، سی و پنج سالم است. 0 0 لیلیث 1404/6/24 - 19:07 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 153 " تمام كسانی كه بر صحنه جرم ناظر بودن فكر مي كنن دزدی به روش پوسايدون انجام نشده . اما خدای دريا اونقدر مغروره كه نمی خواد اين موضوع رو به زئوس ثابت كنه" 0 0 لیلیث 1404/6/24 - 10:01 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 152 "چطور یک نفر میتوانست مرا به دزدی سلاح یکی از خدایان متهم کند؟ من حتی نمیتوانستم بدون اینکه گیر بیوفتم، یه تیکه پیتزا از کارت بازی های گیب بدزدم" 0 2 لیلیث 1404/6/22 - 15:57 پرسی جکسون: دزد آذرخش جلد 1 ریک ریوردان 4.3 31 صفحۀ 68 "معلم لاتين برگشت و به من لبخند زد. در نگاهش همان درخشش موذيانهای را داشت كه وقت هايی كه از من سوالات چهار جوابی می پرسيد و جواب همه آن ها گزينه «ب» میشد، آنطور بود" 0 2 لیلیث 1404/6/7 - 14:02 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 319 0 0 لیلیث 1404/6/7 - 14:00 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 318 0 0 لیلیث 1404/5/24 - 22:53 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 24 "وقتی نمیتوانی طعمه به قلاب کنی، رفتن پی ماهیگیری بیفایده است." 0 12 لیلیث 1404/5/23 - 23:54 قصر آبی لوسی مود مونتگمری 4.4 288 صفحۀ 8 "عمه آلبرتا که فوقالعاده چاق بود و عادت دلپذیری داشت که همسرش را با لفظ «آقا» خطاب کند انگار که او آخرین جاندار مذکر جهان است." 0 5 لیلیث 1404/5/18 - 18:00 قلعه مالویل روبر مرل 4.4 78 صفحۀ 50 "آدم در باطن امر و بعد از همه ی این درد و رنج ها که به وکالت از دیگران میکشید دلش قرص بود که مرگ همیشه نصیب همسایه میشه" 0 7 لیلیث 1404/5/1 - 11:50 سقوط آلبر کامو 3.9 128 صفحۀ 5 "آنچه برایم اهمیت دارد این است که بخاطر آنچه دوست میدارم زندگی بکنم و بمیرم.» 0 10 لیلیث 1404/4/4 - 15:39 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 90 صفحۀ 124 السا میداند مادر و پدر اینطوری در مورد او صحبت میکنند. السا چیزی است که باید «برداشته شود» یا «گذاشته شود». چیزی در مایه لباسهای توی سبد رختچرکها. 0 2 لیلیث 1404/4/4 - 15:39 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 325 صفحۀ 38 "من یه چیز بهتر از کیک پیدا کردم." پسرک گفت:" حتما شوخی میکنی" موش کور جواب داد:"جدی میگم." "خب اون چیه؟" "بغل، موندگاریش بیشتره." 0 5 لیلیث 1404/4/4 - 15:38 پسر، موش کور، روباه و اسب چارلی مکیسی 4.1 325 صفحۀ 61 پسرک پرسید:"نصیحت دیگهای هم داری؟" اسب گفت:"طوری که بقیه باهات رفتار میکنن نباید معیار ارزشت باشه." "همیشه یادت باشه تو مهم، فوق العاده و محبوبی، و تو چیزی رو به این دنیا اضافه میکنی که هیچکس دیگه ای نمیتونه." 0 5 لیلیث 1404/2/15 - 20:52 مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است فردریک بکمن 4.1 90 صفحۀ 5 "چون بقیه هفت ساله های مدرسه مطابق هفت سالگیشان کودن هستند" 0 7 لیلیث 1403/12/25 - 14:02 اکو: داستان فردریش جلد 1 پام مونیوس رایان 3.9 25 صفحۀ 14 "سرنوشت تو هنوز قطعی نشده؛ حتی در سیاهترین شب ها هم ستارهای میدرخشد، زنگی به صدا در میاید راهی برایت اشکار میشود." 0 10