بریده‌های کتاب 𝕽𝖔𝖇𝖎𝖓☆

«اگر همراه کسی که دوستش داری نباشی، همه ی قدرت های جهان بی معنی اند.»

«شاید در دنیای دیگر، نه؟»

آدم همیشه به امید زنده است .

عواطفت از تو انسان می سازن. حتی اونایی که ناخوشايندن، هدفی دارن. اگه نادیده شون بگیری،فقط بلندتر و عصبانی تر می شن.

«ایمان داشتن یعنی همین؛ اینکه به چیزی فراتر از خودت باور داشته باشی.»

« اندوه تو رو ضعیف نمی کنه، گریسون.» « اما عشق میکنه.»

حواس پرتی ها فقط حواس پرتی نیستن. گاهی، برای شکستن دور تسلسل،بهشون نیاز داریم.

وقتی بزرگتر شدم، متوجه شدم اهمیتی نداره من چقدر عالی و بی نقص باشم. هیچ وقت به اندازه کافی خوب نبودم، چون اون ها نمی خواستن من عالی یا فوق العاده باشم. میخواستن نامرئی باشم. و این تنها چیزیه که هیچ وقت نخواهم بود

«به نظرم تو عشق رو خیلی دست بالا گرفتی.» « چیزی که ابدی باشه رو نمیشه دست کم گرفت.»

فقط زندگی نکن برای اینکه یک روز بمیری. بمیر برای اینکه به اندازه کافی زندگی کردی.

زنده موندن گاهی اوقات از مرگ هم دردناک تره.»

پسر ها بهتر از دختر ها نیستن. اصلا هیچ کسی بهتر از هیچ کس دیگه ای نیست.

«اگر در خلوت خودت پروا نداشته باشی، در جمع نیز بی پروا خواهی شد.»

خونه و زندگی و زنده بودن چه ارزشی داره وقتی هیچ امیدی به آزادی نداشته باشی؟

« فابل، اون شرارت های زیادی در وجودش داره.» با حالتی معنا دار نگاهش کردم. « هممون داریم.»

بعضی چیز ها را هیچ وقت نمی شود از آدم جدا کرد، حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آن ها را از اصلشان دور کرده باشد.

آدم ها بی نقص نیستن. هر چقدر هم که تلاش کنن. هر چقدر هم از نشون دادن ضعف نفرت داشته باشن. آدم ها اشتباه می کنن.