بی‌نظیر بود. بی‌نظیر. 
        

          فصل یکش خیلی بهتر بود البته یک چیزای ناتموم داشت که می‌شد تو همون جلد اول خلاصه شه ولی خب به هرحال خوب بود 
        

          واقعا عاشق این جلد شدم
قلبم بخاطر تموم شدنش درد می‌کنه و یک حفره توش حس میکنم
تجربه قشنگی بود،کاش تموم نمیشد
        

          خیلییی کتاب قشنگی بود!
شما را به دنیایی پرتاب می کنه که تحت تسلط دریاهاست🌊
یکی از فانتزی هایی بود که واقعا عاشقش شدم😍
        

          کوی و ولا رو کاملا شیپ میکنم حتی به غلطططططط!
        

          خیلی قشنگ بود به نظرم از جلد اول روون تر بود و پایان قشنگی داشت. خیلی خوب فضاسازی شده بود‌ و روند خوبی داشت نسبت به جلد قبل سریع تر پیش رفت. فابل و همنام از کتاب های مورد علاقم هستن🩵🌊
        

          یه جاهایی  کششم برای خوندن کم میشد ولی درکل خوب بود و لذت بردم چون قابل پیش بینی نبود و قلم خوبی داشت👌🏼
        

          به مراتب از جلد اول گیراتر و جذابتر بود. البته نه اینکه جلد اول خوب نبود، اما این جلد خیلی قشنگ بود.
        

          نسبت به جلد اول داستان کشش بیشتری داشت
وایب داستان خیلی برام جذابه امیدوارم جلدهای بعدی زودتر ترجمه بشن :)
        

           غرق شدن توی دریا فقط به صورت جسمی نیست... گاهی روحمان غرق میشه... فقط با نگاه کردن و گوش دادن،نه فقط دریا ... این مجموعه نیز همینطور ،نیاز به صبر داره... که دوستش داشته باشی... که غرقش بشی، اولش هرچند هربار که برای لمس کردن میومد جلو قدمی عقب میرفتم که مبادا خیس شوم و ترجیح  میدادم ماسه های خشک ساحل رو داشته باشم تا فقط تماشا کنم... فقط گوش کنم. کنار دریا شروع به خواندنش کردم. مثل موج ها که شکل و حالتشون رو عوض میکنن بود... جلد اول یه طوفان و هوای ابری طولانی بود... خسته کننده و در اخر با صدای رعدی بلند همه رو شوکه کرد... ولی همنام...  بارون نم نم هنگام طلوع بود... و بعد دریایی درخشان و گرم زیر نور خورشید بود... درحالی که نسیمی خنک نوازشت میکرد... دیگه نمیتونستم صبر کنم...پریدم توی اب و گذاشتم منو تا عمق ببره، منو غرق کنه.بالاخره امواج منو به ساحل برگردوندن ولی من هیچکدوم رو فراموش نکردم... هیچی رو... و فکر میکنم باید صبور تر باشم... اما اون حس یخی که دیگه نمیتونستم دست و پام رو تکون بدم،قلبم که با فشار اب هر لحظه سخت تر میزد و زیبایی های توی تاریکی زیر دریا... رو هیچوقت فراموش نمیکنم. 
        

          جلد دوم این کتاب از اولی هم فوق العاده تر بودددد.
واقعا هیجان انگیز بود و با هر فصل خوندن یه عالمه چیز های هیجان انگیز داشت تا همون صفحه ی اخر:)
        

          باید بگم من  این جلد و از جلد اول خیلی بیشتر دوست داشتم، بنظرم فضاسازی داستان واقعا خیلی خوب شده بود، جلد قبلی فضاسازی افتضاحی داشت، به طوری که خیلی جاهاش با این که صحنه مهمی بود و من خوب متوجه نمی‌شدم در حالی که این جلد "کاملا" فرق داشت. بنظرم وایب بهتری میداد و انگار کلمات با دقت بیشتری انتخواب شده بودن.  در کل خیلی خیلی دوستش داشتم. جلد قبل هرچقدر ناراحتم کرد، این جلد قافلگیرم کرد! خیلی خیلی قشنگ بود::::) در نظر من حتی تو این جلد شخصیت پردازی قوی تری هم داشت که باعث می‌شد از شخصیت ها بیشتر خوشم بیاد!


در انتظار ترجمه جلد سوم...
        

          جلد دومش واقعا باعث شد خیلی بیشتر از این کتاب خوشم بیاد✨♥🎀
        

          به نظرم جذابیتش کمتر از جلد اولش بود ولی خب اتفاق های زیادی تو این جلد میفته اما آخرش دوباره باز تموم میشه و کلا یه چیز هایی بودن که کاملا مشخص نشد تو داستانش ولی در  کل فانتزیه باحالی بود پر از ماجراجویی و وایب دریا 🌊🫧💙
        

          این کتاب سفری ست جادویی، اما در این سفر جادویی، گاهی سانسورهای زیادی وجود دارد که به نظر می‌رسد مانع از انتقال کامل احساسات و هیجان داستان‌ها می‌شود و از شور خواندن آن می کاهد.

داستان‌ها، با وجود محدودیت‌ها، ما را به تفکر درباره‌ی عشق، دوستی و هویت وامی‌دارند.  فابل، همچون آینه‌ای از روح انسانی ماست و دعوتی به کشف احساسات عمیق‌تری که در درونمان نهفته است.

این کتاب تجربه‌ای است که می‌تواند به ما یادآوری کند که زندگی پر از زیبایی‌ها و چالش‌هاست. این کتاب، با وجود تمام محدودیت‌ها، هنوز هم دنیایی از احساس و تفکر را در خود دارد که ما را به هم پیوند می‌زند و به دنیایی از زیبایی و حقیقت می‌برد.


        

          همنام، حکایتی که چون جزر و مد سرنوشت، در جان خواننده طنین می‌اندازد. نامی که نه فقط واژه‌ای بر زبان، بلکه جریانی نهفته در عمق گذشته و آینده است. در این داستان، خاطرات همچون طلسم‌هایی گمشده به زندگی بازمی‌گردند و سرنوشت، چون بادهای سرکش دریایی، مسیر تازه‌ای پیش رو می‌گشاید. 

آیا اینها فقط صدایی در بادند، یا رمزهایی که تقدیر را شکل می‌دهند؟ آیا گذشته از میان امواج سرنوشت قابل بازگشت است، یا حقیقتی که در تاریکی شب پنهان می‌ماند؟ این کتاب، سفری است در دل طوفان، میان سایه‌ها و نور، جایی که هر نام دری به دنیایی دیگر را می‌گشاید و هر انتخاب، پژواکی ابدی در اعماق روح برجای می‌گذارد. 
همنام، قصه‌ای است که در سکوت نجوا می‌شود، در قلب حک می‌گردد، و در شب‌های پرستاره، چون فانوسی در میان مه می‌درخشد.
        

          دو جلد این مجموعه نیز همیشه در قلبم جای خواهند داشت😭
        

          حدودا یک سال از خوندن اولین جلد این کتاب گذشت... و الان، با خوندن جلد دو،دوباره همون حسارو تجربه کردم.. و فهمیدم که هنوزم عمیقا عاشق این کتابم!
 دلم برای فابل،وست،سینت، مری گلد و همه‌ی خدمه‌ش تنگ میشه..🥲!
        

           جلد اول روون تر بود اما این جلد داستان بهتری داشت. شخصیت پردازی خوب بود . و همه چیز به اندازه بود. با داستان و شخصیت هام می شد راحت ارتباط گرفت
بنظرم اگه جلد اول رو خوندید و خوشتون اومد این جلد رو هم بخونید
        

          یکم بین خوندنش زیادی فاصله افتاد و اون ارتباط خفنی که باید با کتاب میگرفتمو نگرفتم و ازین قضیه واقعا ناراحتم:)
ولی واقعا قوی تر از جلد قبلش بود از هر لحاظی!
تو هر لحظه ش یه اتفاقی میوفتاد که انتظارشو نداشتی
واقعا دوسش داشتم
دلم برای مری گلدو خدمش تنگ میشه!