بریدههای کتاب hanieh hanieh 1404/6/21 - 14:11 در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور 4.2 54 صفحۀ 19 0 3 hanieh 1404/6/16 - 21:09 صلیب و صلابت (داستان زندگانی حلاج) سیدیحیی یثربی 3.2 7 صفحۀ 56 0 0 hanieh 1404/5/19 - 23:37 ملت عشق الیف شفق 3.4 254 صفحۀ 276 پرسیدم آن روز را یادت می آید که با چند تا از بچه های محل دمر کردی؟ گریان و با بینی خونی به خانه آمدی. آن موقع مادرمان به توجه گفت ؟ چشمان علاء الدین ابتدا تنگ شد و بعد با یادآوری آن حرف باز شد اما هیچ حرفی نزد. او به تو گفت که هرگاه از کسی عصبانی شدی، باید در ذهنت چهره آن فرد را با چهره کسی که خیلی دوستش داری عوض کنی. آیا تا به حال سعی کرده ای چهره شمس را با چهره مادرمان عوض کنی؟ شاید بتوانی در او چیزی پیدا کنی که از آن خوشت بیاید. 0 2 hanieh 1404/5/16 - 03:22 ملت عشق الیف شفق 3.4 254 صفحۀ 14 عزیز من منظور ما این است بیرون رفتن یه چیز و ازدواج کردن یه چیز دیگست 0 3 hanieh 1404/5/10 - 02:46 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 79 آدم ها را به سه گروه تقسیم میکرد آنهایی که ترجیح میدهند چیزی نداشته باشند مخفی کنند تا این که مجبور باشند دروغ ببافند، آنهایی که ترجیح میدهند دروغ ببافند تا این که چیزی نداشته باشند مخفی کنند و بالاخره آنهایی که در آن واحد هم دروغ را دوست دارند و هم راز را . 0 5 hanieh 1404/4/14 - 11:20 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 501 صفحۀ 232 احساس میکردم وقتی آدم تنها میشود تمامی غم دنیا در وجودش خیمه میزند احساس میکند انقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچوقت نمیتواند به آنها نزدیک شود.میبیند میان این همه آدم ، حسابی تنهاست ....💫 0 4 hanieh 1404/4/13 - 03:16 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 501 صفحۀ 32 پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میتوان حس کرد 0 5
بریدههای کتاب hanieh hanieh 1404/6/21 - 14:11 در باب حکمت زندگی آرتور شوپنهاور 4.2 54 صفحۀ 19 0 3 hanieh 1404/6/16 - 21:09 صلیب و صلابت (داستان زندگانی حلاج) سیدیحیی یثربی 3.2 7 صفحۀ 56 0 0 hanieh 1404/5/19 - 23:37 ملت عشق الیف شفق 3.4 254 صفحۀ 276 پرسیدم آن روز را یادت می آید که با چند تا از بچه های محل دمر کردی؟ گریان و با بینی خونی به خانه آمدی. آن موقع مادرمان به توجه گفت ؟ چشمان علاء الدین ابتدا تنگ شد و بعد با یادآوری آن حرف باز شد اما هیچ حرفی نزد. او به تو گفت که هرگاه از کسی عصبانی شدی، باید در ذهنت چهره آن فرد را با چهره کسی که خیلی دوستش داری عوض کنی. آیا تا به حال سعی کرده ای چهره شمس را با چهره مادرمان عوض کنی؟ شاید بتوانی در او چیزی پیدا کنی که از آن خوشت بیاید. 0 2 hanieh 1404/5/16 - 03:22 ملت عشق الیف شفق 3.4 254 صفحۀ 14 عزیز من منظور ما این است بیرون رفتن یه چیز و ازدواج کردن یه چیز دیگست 0 3 hanieh 1404/5/10 - 02:46 سقوط آلبر کامو 3.9 126 صفحۀ 79 آدم ها را به سه گروه تقسیم میکرد آنهایی که ترجیح میدهند چیزی نداشته باشند مخفی کنند تا این که مجبور باشند دروغ ببافند، آنهایی که ترجیح میدهند دروغ ببافند تا این که چیزی نداشته باشند مخفی کنند و بالاخره آنهایی که در آن واحد هم دروغ را دوست دارند و هم راز را . 0 5 hanieh 1404/4/14 - 11:20 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 501 صفحۀ 232 احساس میکردم وقتی آدم تنها میشود تمامی غم دنیا در وجودش خیمه میزند احساس میکند انقدر از دیگران دور شده که دیگر هیچوقت نمیتواند به آنها نزدیک شود.میبیند میان این همه آدم ، حسابی تنهاست ....💫 0 4 hanieh 1404/4/13 - 03:16 سمفونی مردگان عباس معروفی 4.3 501 صفحۀ 32 پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میتوان حس کرد 0 5