بریدههای کتاب امیر مهدی پیروی امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 86 از هر نظریهای که بیگناهیِ انسان را مردود بداند طرفداری میکنم و بر هر روشی که با آن مثل مجرمها رفتار کند مُهر تایید میزنم. 0 7 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 79 حقیقت، مانند نور، چشم را خیره میکند و مانع میشود ببینیم. دروغ، برعکس، شامگاهی زیباست که هر شیئی را مشخصتر به تماشا میگذراد. 0 6 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 74 همیشه قتل یک انسان علت میخواهد. برعکس، زنده ماندنش هیچ توجیهی ندارد. به همین خاطر، برای جنایت همواره وکیل مدافع پیدا میشود ولی برای اثبات بیگناهی، فقط گاهی. 0 6 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 69 در عیاشی، آدم خودش را دارد و بس؛ به همین خاطر، باید آن را مشغولیتِ محبوبِ کسانی دانست که سخت شیفتهی شخصِ خویش اند. 0 4 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 44 هیچ انسانی در لذتجوییهایش تزویرکار نیست. 0 3 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 25 انسان چنین است، جناب آقا، دو چهره دارد: نمیتواند به دیگری محبت بورزد و خودش را بی نصیب بگذارد. 0 3 امیر مهدی پیروی 4 روز پیش چشم ولادیمیر ناباکوف 2.5 1 صفحۀ 34 به گذشته ها نگاه کردن و پرسیدن از خود که "چه میشد اگر..." و جانشین سازی حادثه ای با حادثهای دیگر، لذت تحریکآمیزی دارد؛ دیدن این که چگونه از لحظه غمانگیز، عقیم و ملالآور زندگیِ خود واقعهی شگفتانگیز و امیدبخشی جان میگیرد که در عالم واقع فرصت شکوفایی نیافته است. چیز اسرار آمیزی است این ساختار شاخهشاخهی زندگی: در هرلحظه از دورانِ گذشته احساس قرار گرفتن بر سر دوراهی به آدم دست میدهد، یک "بنابراین" و یک "در غیر این صورت" با زیگزاگهای خیرهکنندهی بیشماری که در پس زمینهی تاریک گذشته ها دو شاخه و سه شاخه میشود. 0 6 امیر مهدی پیروی 6 روز پیش از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 273 خاموش ماندن و در خود فرورفتن بهمراتب بهتر است از ادای سرحال بودن درآوردن. 1 25 امیر مهدی پیروی 7 روز پیش از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 240 "هرچه داری به پای زندگی بریز تا مرگ چیزی برای بردن نیابد." نمیدانی این جمله را کِی و کجا شنیده ای. اما چگونه؟ ای کاش کسی پیدا میشد و میگفت ریختن همه چیز به پای زندگی چگونه با درد میسر است. 0 4 امیر مهدی پیروی 1404/6/18 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 111 امید؟ آخرین چیز ته این صندوق خالی. تعلق خاطر به رسیدن محبوبی در آینده یا احتمالا تصور رخدادی خیر و شیرین. جایی در مرز خوشخیالی و ایمان. 0 40 امیر مهدی پیروی 1404/6/18 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 18 "مُردن" از "مرگ" وحشتناکتر بوده، همیشه، همهجا. 0 7 امیر مهدی پیروی 1404/6/16 سوختن در آب، غرق شدن در آتش چارلز بوکوفسکی 3.4 7 صفحۀ 17 چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی. اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی | وقتی هم که آخر سر میفهمیاش،دیگر خیلی دیر شده. و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست. 0 9 امیر مهدی پیروی 1404/6/16 سوختن در آب، غرق شدن در آتش چارلز بوکوفسکی 3.4 7 صفحۀ 11 فرق زندگی با هنر این است که هنر قابل تحمل تر است. 0 16 امیر مهدی پیروی 1404/6/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.1 50 صفحۀ 198 مادرم از فرانسه از من خواهش می کرد که مواظب سلامتی خودم باشم، همانطور که موقع جنگ هم به من میگفت. حتی اگر پای چوبه دار هم بودم ملامتم می کرد که چرا شال گردنم را جا گذاشته ام. 0 35 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 73 رماننویس هر روز بیشتر از دیروز حرف برای گفتن خطاب به خوانندهای دارد که هر روز کمتر از دیروز وقت برای مطالعه دارد: از کجا میتوان انرژی لازم برای تعامل با فرهنگی بحرانزده یافت وقتی که عدم امکان تعامل با آن فرهنگ، خود بخشی از بحران است؟ 0 3 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 83 وقتی خواندن آثار ادبی اساسا بیگانگیات از جریان اصلی را عمیقتر میکند و این بیگانگی عامل افسردگیات است، دیگر دشوار بتوان ادبیات را دوای درد دانست. 0 44 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 75 همانطور که دوربین عکاسی تیغی به قلب هنرنقاشی پرتره جدی فرو کرد، تلویزیون هم رمان گزارشگر اجتماعی را از پا درآورد. 0 5
بریدههای کتاب امیر مهدی پیروی امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 86 از هر نظریهای که بیگناهیِ انسان را مردود بداند طرفداری میکنم و بر هر روشی که با آن مثل مجرمها رفتار کند مُهر تایید میزنم. 0 7 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 79 حقیقت، مانند نور، چشم را خیره میکند و مانع میشود ببینیم. دروغ، برعکس، شامگاهی زیباست که هر شیئی را مشخصتر به تماشا میگذراد. 0 6 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 74 همیشه قتل یک انسان علت میخواهد. برعکس، زنده ماندنش هیچ توجیهی ندارد. به همین خاطر، برای جنایت همواره وکیل مدافع پیدا میشود ولی برای اثبات بیگناهی، فقط گاهی. 0 6 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 69 در عیاشی، آدم خودش را دارد و بس؛ به همین خاطر، باید آن را مشغولیتِ محبوبِ کسانی دانست که سخت شیفتهی شخصِ خویش اند. 0 4 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 44 هیچ انسانی در لذتجوییهایش تزویرکار نیست. 0 3 امیر مهدی پیروی 3 روز پیش سقوط آلبر کامو 3.9 123 صفحۀ 25 انسان چنین است، جناب آقا، دو چهره دارد: نمیتواند به دیگری محبت بورزد و خودش را بی نصیب بگذارد. 0 3 امیر مهدی پیروی 4 روز پیش چشم ولادیمیر ناباکوف 2.5 1 صفحۀ 34 به گذشته ها نگاه کردن و پرسیدن از خود که "چه میشد اگر..." و جانشین سازی حادثه ای با حادثهای دیگر، لذت تحریکآمیزی دارد؛ دیدن این که چگونه از لحظه غمانگیز، عقیم و ملالآور زندگیِ خود واقعهی شگفتانگیز و امیدبخشی جان میگیرد که در عالم واقع فرصت شکوفایی نیافته است. چیز اسرار آمیزی است این ساختار شاخهشاخهی زندگی: در هرلحظه از دورانِ گذشته احساس قرار گرفتن بر سر دوراهی به آدم دست میدهد، یک "بنابراین" و یک "در غیر این صورت" با زیگزاگهای خیرهکنندهی بیشماری که در پس زمینهی تاریک گذشته ها دو شاخه و سه شاخه میشود. 0 6 امیر مهدی پیروی 6 روز پیش از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 273 خاموش ماندن و در خود فرورفتن بهمراتب بهتر است از ادای سرحال بودن درآوردن. 1 25 امیر مهدی پیروی 7 روز پیش از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 240 "هرچه داری به پای زندگی بریز تا مرگ چیزی برای بردن نیابد." نمیدانی این جمله را کِی و کجا شنیده ای. اما چگونه؟ ای کاش کسی پیدا میشد و میگفت ریختن همه چیز به پای زندگی چگونه با درد میسر است. 0 4 امیر مهدی پیروی 1404/6/18 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 111 امید؟ آخرین چیز ته این صندوق خالی. تعلق خاطر به رسیدن محبوبی در آینده یا احتمالا تصور رخدادی خیر و شیرین. جایی در مرز خوشخیالی و ایمان. 0 40 امیر مهدی پیروی 1404/6/18 از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر 4.2 78 صفحۀ 18 "مُردن" از "مرگ" وحشتناکتر بوده، همیشه، همهجا. 0 7 امیر مهدی پیروی 1404/6/16 سوختن در آب، غرق شدن در آتش چارلز بوکوفسکی 3.4 7 صفحۀ 17 چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی. اما سالها طول میکشد تا این را بفهمی | وقتی هم که آخر سر میفهمیاش،دیگر خیلی دیر شده. و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست. 0 9 امیر مهدی پیروی 1404/6/16 سوختن در آب، غرق شدن در آتش چارلز بوکوفسکی 3.4 7 صفحۀ 11 فرق زندگی با هنر این است که هنر قابل تحمل تر است. 0 16 امیر مهدی پیروی 1404/6/10 سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین 4.1 50 صفحۀ 198 مادرم از فرانسه از من خواهش می کرد که مواظب سلامتی خودم باشم، همانطور که موقع جنگ هم به من میگفت. حتی اگر پای چوبه دار هم بودم ملامتم می کرد که چرا شال گردنم را جا گذاشته ام. 0 35 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 73 رماننویس هر روز بیشتر از دیروز حرف برای گفتن خطاب به خوانندهای دارد که هر روز کمتر از دیروز وقت برای مطالعه دارد: از کجا میتوان انرژی لازم برای تعامل با فرهنگی بحرانزده یافت وقتی که عدم امکان تعامل با آن فرهنگ، خود بخشی از بحران است؟ 0 3 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 83 وقتی خواندن آثار ادبی اساسا بیگانگیات از جریان اصلی را عمیقتر میکند و این بیگانگی عامل افسردگیات است، دیگر دشوار بتوان ادبیات را دوای درد دانست. 0 44 امیر مهدی پیروی 1404/6/6 درد که کسی را نمی کشد: پنج جستار درباره ی گم شده های خلوت و شلوغی جاناتان فرانزن 3.3 16 صفحۀ 75 همانطور که دوربین عکاسی تیغی به قلب هنرنقاشی پرتره جدی فرو کرد، تلویزیون هم رمان گزارشگر اجتماعی را از پا درآورد. 0 5