بریدههای کتاب zeynab zeynab 1404/2/16 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 271 "اما مردم کشورم دوباره ثابت کرده بودند که ما هيچوقت دست از جنگیدن برنمیداریم و هيچوقت از مقاومت ناامید نمیشویم. و هيچوقت اصالتمان را فراموش نمیکنیم." 0 0 zeynab 1404/2/16 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 183 "ولی کتاب ها دیگر زندگیام شده بودند. حتی نمیتوانستم فکرش را بکنم که روزی را بدون کتاب سر کنم." 0 1 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 49 "فکر خطرناک وجود ندارد؛ خود فکر کردن است که خطرناک است." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 74 "جایی که کتاب ها را می سوزانند، در نهایت آدمها را هم خواهند سوزاند." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 131 "آغاز کردن هنر نیست، ادامه دادن هنر است." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 202 "از پس دشمنان بر میآیم، خداوند مرا از شر دوستان در امان بدارد." 0 1 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 229 "هر کاری در جهان، تنها با امید ممکن میشود." 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی دکتر لیبریس کریس گرابنستاین 3.6 11 صفحۀ 16 "کتاب مدرکی است برای اثبات اینکه انسانها میتوانند جادو کنند." 0 1 zeynab 1404/2/16 پیشخدمت نیتا پروز 2.9 1 صفحۀ 116 آقای پرستون میگوید:《مولی، خیلی مراقبش باش》 《مراقب رادنی؟ چرا؟》 《چون که، دخترم، اون یه قورباغهست و همه قورباغهها هم شاهزاده از آب در نمیآن.》 0 1 zeynab 1404/2/16 آنجا که هندوانه ها می رویند سیندی بالدوین 3.8 0 صفحۀ 218 امید چونان پرندهای ست که در روح آشیان دارد و بی کلام، آواز سر میدهد و هرگز خاموش نمیشود... 0 16 zeynab 1404/2/16 چون عاشق نفرت از منی جلد 1 ویکتوریا شواب 3.9 5 صفحۀ 13 《 تو دلش رو نداری اونی که میخوای بشی. به آدمیهایی مثل من احتیاج داری. به آدمهایی احتیاج داری که بتونی اون انگشت صاحبمردهت رو سمتشون بگیری و بگی : تقصیر اون بود.》 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 205 ممکن بود شکست بخوری... اما نباید خودت رو شکست بدهی. 1 25 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 116 نمی خواستم دختر بچهای باشم که به خاطر اتفاقات ناعادلانه زندگی زیر گریه میزند. اما این عادلانه نبود. اصلا عادلانه نبود. 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 64 هنوز او را به یاد میآورم، اما خیلی کم. در حقیقت او را به یاد میآورم اما حس پدر داشتن را نه، نمی دانم چقدر حرفم با عقل جور در میآید. شاید هم حسش را به یا میآورم اما فقط در حدی که کودکی هایم را به یاد میآورم. 0 0
بریدههای کتاب zeynab zeynab 1404/2/16 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 271 "اما مردم کشورم دوباره ثابت کرده بودند که ما هيچوقت دست از جنگیدن برنمیداریم و هيچوقت از مقاومت ناامید نمیشویم. و هيچوقت اصالتمان را فراموش نمیکنیم." 0 0 zeynab 1404/2/16 واژه ها در آتش جنیفرای. نیلسن 4.7 10 صفحۀ 183 "ولی کتاب ها دیگر زندگیام شده بودند. حتی نمیتوانستم فکرش را بکنم که روزی را بدون کتاب سر کنم." 0 1 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 49 "فکر خطرناک وجود ندارد؛ خود فکر کردن است که خطرناک است." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 74 "جایی که کتاب ها را می سوزانند، در نهایت آدمها را هم خواهند سوزاند." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 131 "آغاز کردن هنر نیست، ادامه دادن هنر است." 0 0 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 202 "از پس دشمنان بر میآیم، خداوند مرا از شر دوستان در امان بدارد." 0 1 zeynab 1404/2/16 یک شب فاصله جنیفرای. نیلسن 4.4 51 صفحۀ 229 "هر کاری در جهان، تنها با امید ممکن میشود." 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی دکتر لیبریس کریس گرابنستاین 3.6 11 صفحۀ 16 "کتاب مدرکی است برای اثبات اینکه انسانها میتوانند جادو کنند." 0 1 zeynab 1404/2/16 پیشخدمت نیتا پروز 2.9 1 صفحۀ 116 آقای پرستون میگوید:《مولی، خیلی مراقبش باش》 《مراقب رادنی؟ چرا؟》 《چون که، دخترم، اون یه قورباغهست و همه قورباغهها هم شاهزاده از آب در نمیآن.》 0 1 zeynab 1404/2/16 آنجا که هندوانه ها می رویند سیندی بالدوین 3.8 0 صفحۀ 218 امید چونان پرندهای ست که در روح آشیان دارد و بی کلام، آواز سر میدهد و هرگز خاموش نمیشود... 0 16 zeynab 1404/2/16 چون عاشق نفرت از منی جلد 1 ویکتوریا شواب 3.9 5 صفحۀ 13 《 تو دلش رو نداری اونی که میخوای بشی. به آدمیهایی مثل من احتیاج داری. به آدمهایی احتیاج داری که بتونی اون انگشت صاحبمردهت رو سمتشون بگیری و بگی : تقصیر اون بود.》 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 205 ممکن بود شکست بخوری... اما نباید خودت رو شکست بدهی. 1 25 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 116 نمی خواستم دختر بچهای باشم که به خاطر اتفاقات ناعادلانه زندگی زیر گریه میزند. اما این عادلانه نبود. اصلا عادلانه نبود. 0 0 zeynab 1404/2/16 جزیره ی خودمان سالی نیکلز 3.7 1 صفحۀ 64 هنوز او را به یاد میآورم، اما خیلی کم. در حقیقت او را به یاد میآورم اما حس پدر داشتن را نه، نمی دانم چقدر حرفم با عقل جور در میآید. شاید هم حسش را به یا میآورم اما فقط در حدی که کودکی هایم را به یاد میآورم. 0 0