بریده کتابهای Taranom Taranom 1403/6/1 اقیانوسی در ذهن کلر وندرپول 3.9 7 صفحۀ 216 ((فیشر همیشه میگه اگه ندونی داری کجا میری،هیچوقت به جایی نمیرسی.)) 0 10 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 109 مردم وقتی فکر میکنن دنیا داره تموم میشه،گاهی به کارهای کثیفی رو میآرن. 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 303 ولی جداً خوشحالم از اینکه تورو دارم.تو قدر یه دنیا میارزی(: 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 303 ولی جداً خوشحالم از اینکه تورو دارم.تو قدر یه دنیا میارزی(: 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 5: کد تب جلد 5 جیمز دشنر 4.7 12 صفحۀ 21 اما باید از تاریخ آگاه باشی.اینکه چی مارو اینجا رسوند و چرا این بلا سرمون اومده.تا وقتی نفهمی از کجا اومدی،نمیتونی بفهمی که قراره به کجا بری. 0 0 Taranom 1403/6/1 سنگدل ماریسا مییر 4.3 97 صفحۀ 444 این قلب دیگه خوب نمیشه.کاش مجبور نباشم این قلب مصنوعی رو بیشتر از این نگه دارم. 0 0 Taranom 1403/6/1 سنگدل ماریسا مییر 4.3 97 صفحۀ 414 هاتا آنقدر آرام حرف زد که کاترین صدایش را درست نشنید:((راست میگی.بیگناه بود.معمولا بیگناه هارو میکُشن.)) 0 0
بریده کتابهای Taranom Taranom 1403/6/1 اقیانوسی در ذهن کلر وندرپول 3.9 7 صفحۀ 216 ((فیشر همیشه میگه اگه ندونی داری کجا میری،هیچوقت به جایی نمیرسی.)) 0 10 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 109 مردم وقتی فکر میکنن دنیا داره تموم میشه،گاهی به کارهای کثیفی رو میآرن. 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 303 ولی جداً خوشحالم از اینکه تورو دارم.تو قدر یه دنیا میارزی(: 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 4: فرمان کشتار جلد 4 جیمز دشنر 4.3 7 صفحۀ 303 ولی جداً خوشحالم از اینکه تورو دارم.تو قدر یه دنیا میارزی(: 0 0 Taranom 1403/6/1 دونده هزارتو 5: کد تب جلد 5 جیمز دشنر 4.7 12 صفحۀ 21 اما باید از تاریخ آگاه باشی.اینکه چی مارو اینجا رسوند و چرا این بلا سرمون اومده.تا وقتی نفهمی از کجا اومدی،نمیتونی بفهمی که قراره به کجا بری. 0 0 Taranom 1403/6/1 سنگدل ماریسا مییر 4.3 97 صفحۀ 444 این قلب دیگه خوب نمیشه.کاش مجبور نباشم این قلب مصنوعی رو بیشتر از این نگه دارم. 0 0 Taranom 1403/6/1 سنگدل ماریسا مییر 4.3 97 صفحۀ 414 هاتا آنقدر آرام حرف زد که کاترین صدایش را درست نشنید:((راست میگی.بیگناه بود.معمولا بیگناه هارو میکُشن.)) 0 0