بریدههای کتاب سید مرتضی امیری سید مرتضی امیری 4 روز پیش پیر پرنیان اندیش جلد 1 میلاد عظیمی 4.3 5 صفحۀ 351 هر آدمی که تفکر داره، غمگینه. هر آدمی که به سرنوشت جهان و انسان فکر میکنه، غمگینه. شما به وسعت زمین و آسمان توجه کنید و بعد ببینید انسان چقدر تنهاست. به هر حال دو راه وجود داره برای آدمها؛ یکی راه تفرقه و نفرت و دیگری راه مهربانی و عشق. 0 4 سید مرتضی امیری 1404/2/7 پیر پرنیان اندیش جلد 1 میلاد عظیمی 4.3 5 صفحۀ 160 گفتم گلِ سرخ خیلی چیز لطیفی و یکی میشینه میگه من دارم گل سرخ پرورش میدم؛ کار خیلی شریفیه. خیلی قشنگه ولی واقعا حق داره؟ وقتی مردم از طاعون میمیرن، از وبا میمیرن ما بریم یه گوشه بشینیم گل سرخ پرورش بدیم؟ 0 11 سید مرتضی امیری 1404/1/26 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 681 جوانی هم دوره آسانی نیست. تاب آوردن اضطراب جوانی هم آسان نیست. مدام از خودت میپرسی چه میشود؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ گاهی خیال میکنم که همهی این ها را میشود با فیلمی مقایسه کرد که وقتی تمام میشود، وقتی کلمه پایان را در عنوانبندیاش میخوانی، به خودت میگویی خوب بود، خوش گذشت. اما شاید دلت نخواهد دوباره از اول ببینیاش. 3 38 سید مرتضی امیری 1404/1/22 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 411 همیشه باید آدمی کنار مان باشد که ما را بهتر از خودمان بشناسد. بخت بلند زندگیام، در همهی این سالها این بود که همسرم حال و روزم را بهتر از خودم میشناسد. همین است که وقتی افسردگی یکدفعه یقهام را میگیرد و میکشاندم به جایی که خیال میکنم بدتر از این نمیشود، با حرف ها او دوباره از جا بر میخیزم. 0 6 سید مرتضی امیری 1403/12/24 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 19 سالها پیش به دانشجوهایم که پرسیدند چهطور میشود در سینمای ایران موفق شد، به شوخی گفتم با فرمول سادهی بیست و پنج درصد استعداد، پانزده درصد روابط و شصت درصد "پوست کلفتی"... فرمول موفقیت در همهی کارهای هنری در ایران چیزی جز این نمیتواند باشد. 0 3 سید مرتضی امیری 1403/8/20 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 45 صفحۀ 84 اگر او سه شخصیت داشت، تعدادِ شخصیتهای من بینهایت بود. من سایهای بودم که نمیتوانست قائم به ذات باشد. پس دائم باید به شخصیت کسی قائم میشدم. دامنه انتخاب هم بینهایت بود. گاه ماکس فن سیدو میشدم، گاه ژرار فلیپ، گاه ژان پل سارتر، گاه داستایفسکی و گاهی هم جان کاساویتس. حساب و کتابی در کارم نبود. آدم بلهوسی بودم و گاهی هم میرفتم به قالبِ طرف مقابلم. او که گهگیجه میگرفت من به خنده میافتادم. 0 21 سید مرتضی امیری 1403/8/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 45 صفحۀ 35 این یادداشت مربوط به کتابی بود که مدتها پیش نوشته بودم و هیچوقت هم منتشر نشده بود. به هر ناشری داده بودم رک و پوستکنده گفته بود که این مهملات ادبیات نیست و من فقط وقتم را تلف کرده ام. من هم از همانجا که فکر میکنم همیشه حق با دیگری است. وقتم را تلف نکردم و به نقاشی روی آوردم. یعنی برای امرار معاش اول نقاش ساختمان شدم و بعد از آنجا که همیشه مقداری رنگ توی دست و بالم بود برای سرگرمی شروع کردم به کشیدن پرترهی همهی آنهایی که نمیفهمیدمشان. اول از همه از چند ناشر شروع کردم. 0 2 سید مرتضی امیری 1403/6/20 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 670 یه رمان؟ خدای من، نوریا... رمان دیگه مُرده، دفن شده. یکی از دوستان من که تازه از نیویورک برگشته چند روز پیش همین نکته را یادآوری میکرد. آمریکایی ها درحال اختراع چیزی هستن که بهش میگن تلویزیون. چیزی مثل سینما ولی داخل خانه ها استفاده میشه. با وجود تلوزیون دیگه نیازی به کتاب ها یا هیچ چیز دیگه ای نیست. به شوهرت بگو نوشتن رو فراموش کنه. کاش دستِکم آدم مشهوری بود. 0 3 سید مرتضی امیری 1403/4/18 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 174 از نظر من، جهان ما اونطور که روزنامهها دربارهش صحبت میکنن، به یه شکل تراژیک و با بمب اتم نابود نمیشه. جهان مارو ابتذال، لودگی و به سخره گرفتن مفاهیم، نابود میکنه و ببین که پسِ همین نابودی هم چه مسخرگی نکبتباری پنهان شده. 0 5 سید مرتضی امیری 1403/4/16 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 107 وقتی روزی برسه که متوجه بشی کسب و کار کتاب، فقط یک بشقاب پر نقش و نگاره که هیچ خوراکی درش نیست شاید تصمیم بگیری به یک بانک دستبرد بزنی شاید هم بخوای یک بانک تاسیس کنی. 5 13 سید مرتضی امیری 1403/3/7 1984 جورج اورول 4.2 177 صفحۀ 74 میشود انسانهای مُرده خلق کرد اما آفرینش آدمهای زنده محال است. رفیق اگلیوی، که هرگز در زمان حال وجود نداشت، اکنون در گذشته موجودیت پیدا کرده بود، و هنگامی که این جعل سند به فراموشی سپرده میشد، وجودش همانقدر اصالت مییافت و همانقدر مستند و مستدل بود که شارلمانی یا ژولیوس سزار. 0 4 سید مرتضی امیری 1402/9/3 سایه باد کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 41 هرگز به هیچکس اعتماد نکن. خصوصا افرادی که همیشه تحسین شان میکنی و در ذهنت بزرگترین انسانها هستند. همیشه همان آدمها بیشترین بار رنج و درد را روی دوشت میگذارند و تو را به سمت بدترین مصیبت ها هدایت میکنند. 0 30
بریدههای کتاب سید مرتضی امیری سید مرتضی امیری 4 روز پیش پیر پرنیان اندیش جلد 1 میلاد عظیمی 4.3 5 صفحۀ 351 هر آدمی که تفکر داره، غمگینه. هر آدمی که به سرنوشت جهان و انسان فکر میکنه، غمگینه. شما به وسعت زمین و آسمان توجه کنید و بعد ببینید انسان چقدر تنهاست. به هر حال دو راه وجود داره برای آدمها؛ یکی راه تفرقه و نفرت و دیگری راه مهربانی و عشق. 0 4 سید مرتضی امیری 1404/2/7 پیر پرنیان اندیش جلد 1 میلاد عظیمی 4.3 5 صفحۀ 160 گفتم گلِ سرخ خیلی چیز لطیفی و یکی میشینه میگه من دارم گل سرخ پرورش میدم؛ کار خیلی شریفیه. خیلی قشنگه ولی واقعا حق داره؟ وقتی مردم از طاعون میمیرن، از وبا میمیرن ما بریم یه گوشه بشینیم گل سرخ پرورش بدیم؟ 0 11 سید مرتضی امیری 1404/1/26 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 681 جوانی هم دوره آسانی نیست. تاب آوردن اضطراب جوانی هم آسان نیست. مدام از خودت میپرسی چه میشود؟ چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ گاهی خیال میکنم که همهی این ها را میشود با فیلمی مقایسه کرد که وقتی تمام میشود، وقتی کلمه پایان را در عنوانبندیاش میخوانی، به خودت میگویی خوب بود، خوش گذشت. اما شاید دلت نخواهد دوباره از اول ببینیاش. 3 38 سید مرتضی امیری 1404/1/22 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 411 همیشه باید آدمی کنار مان باشد که ما را بهتر از خودمان بشناسد. بخت بلند زندگیام، در همهی این سالها این بود که همسرم حال و روزم را بهتر از خودم میشناسد. همین است که وقتی افسردگی یکدفعه یقهام را میگیرد و میکشاندم به جایی که خیال میکنم بدتر از این نمیشود، با حرف ها او دوباره از جا بر میخیزم. 0 6 سید مرتضی امیری 1403/12/24 هفتادوپنج سال اول به روایت بهمن فرمان آرا محسن آرزم 4.5 1 صفحۀ 19 سالها پیش به دانشجوهایم که پرسیدند چهطور میشود در سینمای ایران موفق شد، به شوخی گفتم با فرمول سادهی بیست و پنج درصد استعداد، پانزده درصد روابط و شصت درصد "پوست کلفتی"... فرمول موفقیت در همهی کارهای هنری در ایران چیزی جز این نمیتواند باشد. 0 3 سید مرتضی امیری 1403/8/20 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 45 صفحۀ 84 اگر او سه شخصیت داشت، تعدادِ شخصیتهای من بینهایت بود. من سایهای بودم که نمیتوانست قائم به ذات باشد. پس دائم باید به شخصیت کسی قائم میشدم. دامنه انتخاب هم بینهایت بود. گاه ماکس فن سیدو میشدم، گاه ژرار فلیپ، گاه ژان پل سارتر، گاه داستایفسکی و گاهی هم جان کاساویتس. حساب و کتابی در کارم نبود. آدم بلهوسی بودم و گاهی هم میرفتم به قالبِ طرف مقابلم. او که گهگیجه میگرفت من به خنده میافتادم. 0 21 سید مرتضی امیری 1403/8/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 45 صفحۀ 35 این یادداشت مربوط به کتابی بود که مدتها پیش نوشته بودم و هیچوقت هم منتشر نشده بود. به هر ناشری داده بودم رک و پوستکنده گفته بود که این مهملات ادبیات نیست و من فقط وقتم را تلف کرده ام. من هم از همانجا که فکر میکنم همیشه حق با دیگری است. وقتم را تلف نکردم و به نقاشی روی آوردم. یعنی برای امرار معاش اول نقاش ساختمان شدم و بعد از آنجا که همیشه مقداری رنگ توی دست و بالم بود برای سرگرمی شروع کردم به کشیدن پرترهی همهی آنهایی که نمیفهمیدمشان. اول از همه از چند ناشر شروع کردم. 0 2 سید مرتضی امیری 1403/6/20 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 670 یه رمان؟ خدای من، نوریا... رمان دیگه مُرده، دفن شده. یکی از دوستان من که تازه از نیویورک برگشته چند روز پیش همین نکته را یادآوری میکرد. آمریکایی ها درحال اختراع چیزی هستن که بهش میگن تلویزیون. چیزی مثل سینما ولی داخل خانه ها استفاده میشه. با وجود تلوزیون دیگه نیازی به کتاب ها یا هیچ چیز دیگه ای نیست. به شوهرت بگو نوشتن رو فراموش کنه. کاش دستِکم آدم مشهوری بود. 0 3 سید مرتضی امیری 1403/4/18 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 174 از نظر من، جهان ما اونطور که روزنامهها دربارهش صحبت میکنن، به یه شکل تراژیک و با بمب اتم نابود نمیشه. جهان مارو ابتذال، لودگی و به سخره گرفتن مفاهیم، نابود میکنه و ببین که پسِ همین نابودی هم چه مسخرگی نکبتباری پنهان شده. 0 5 سید مرتضی امیری 1403/4/16 سایهی باد جلد 1 کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 107 وقتی روزی برسه که متوجه بشی کسب و کار کتاب، فقط یک بشقاب پر نقش و نگاره که هیچ خوراکی درش نیست شاید تصمیم بگیری به یک بانک دستبرد بزنی شاید هم بخوای یک بانک تاسیس کنی. 5 13 سید مرتضی امیری 1403/3/7 1984 جورج اورول 4.2 177 صفحۀ 74 میشود انسانهای مُرده خلق کرد اما آفرینش آدمهای زنده محال است. رفیق اگلیوی، که هرگز در زمان حال وجود نداشت، اکنون در گذشته موجودیت پیدا کرده بود، و هنگامی که این جعل سند به فراموشی سپرده میشد، وجودش همانقدر اصالت مییافت و همانقدر مستند و مستدل بود که شارلمانی یا ژولیوس سزار. 0 4 سید مرتضی امیری 1402/9/3 سایه باد کارلوس روئیس ثافون 4.4 70 صفحۀ 41 هرگز به هیچکس اعتماد نکن. خصوصا افرادی که همیشه تحسین شان میکنی و در ذهنت بزرگترین انسانها هستند. همیشه همان آدمها بیشترین بار رنج و درد را روی دوشت میگذارند و تو را به سمت بدترین مصیبت ها هدایت میکنند. 0 30