بریده‌های کتاب 💫MOONLIGHT ⭐

مهم این نیست که به چه چیزی نگاه میکنی ، مهم چیزیست که میبینی 🌱

هـرگز همراهی ندیدم که به اندازه تنهایی بتواند با انسان همراه شود:)

بدی‌های من بخاطر بدی کردن نیست. بخاطر احساس شدید خوبی‌های بی‌حاصل است.🌱

درد عبور می‌کند و رد آن درد، معنای ما را تغییر می‌دهد.

چرا بجای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟🕯

زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت می‌گذرونه. این ماییم که بهش ارزش می‌دیم. با همه‌ی کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید بهتر اینه که نیمه‌ی پر لیوان رو ببینیم.  پ.ن:شماره صفحه دقیق نیست چون کتاب دردسترسم نیست و ی جا یادداشت کرده بودم جملاتش رو🙃

دانش واقعی آن است که بدانی هیچ چیز نمیدانی(:

خداحافظی ممکن ترین غیر ممکن دنیاست،چون هرگز دوست ندارید آن را به زبان بیاورید،اما خیلی احمق هستید اگر زمانی که فرصتش را دارید از گفتن آن سرباز زنید🍀

از خیابان عبور میکنم اما این بار کسی نیست که بازویم را نگه دارد🥲 :) ~مرگ روفوس~

واقعیت این است که هر آنکه تا به حال زیسته، درمیان فقدان ها و دل شکستگی ها زیسته، بله ، شادی هست ، اما هر انسانی دیر یا زود طعم غم را می چشد . درد کشیدن عجیب نیست . دوستان ناامیدت می کنند ، کسی به تو خیانت می کند و همواره ممکن‌ است عزیزی را از دست بدهی🥺 آغاز کردن داستانی زیر سایه ی غم و اندوه ، آزاردهنده است . اما باید به یاد داشت که در پس هر سختی ردپایی از جادو پیداست ⭐🌙

و یک روز اشک هایت سرازیر می‌شود نه ، به خاطر مشکلات بلکه به این دلیل که خداوند همه ی دعاهای تو را اجابت کرده است

چیزی که باید واقعا از آن ترسید مرگ نیست بلکه این است که هیج وقت زندگی تان را شروع نکنید

جای یک کشتی که در بندرگاه لنگر انداخته امن است اما کشتی ها برای این کار ساخته نشده اند🌊

می دونم که ممکنه سخت باشه ولی قرار نیست همه ی این تصمیم های ساده روی کل زندگی ت تاثیر بذارت حداقل نه اونقدر که فکر می‌کنی🍀🍃

عجیب است که چطور حرف نزدن بهتر از حرف زدن است سکوت ، حرف های بیشتری برای گفتن دارد؛همان طور که نبودن یک فرد می‌تواند بیشتر از بودنش چشمگیر باشد(:

من اقیانوسی بودم عمیق و پر از زیبایی ولی تو از کوسه ها می‌ترسیدی

اژدهای کوچک فریاد زد :《عجله کن ، خیلی کار داریم》 پاندای بزرگ گفت:《رودخونه عجله نمی کنه و با وجود کلی مانع ،به جایی که می خواد می رسه》 "Hurry!"squeaked Tiny Dragon."There is so much to do!" "The river doesn't hurry"said big panda,"yet despite many obstacles, it always gets where it's going