بریده کتابهای مبینا مبینا 19 ساعت پیش دهانهای گشاد محمد زفزاف 3.9 2 صفحۀ 20 من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود. 0 0 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 66 آدم ها که بزرگ میشوند همان چند خصلتِ خوبی هم که در بچگی داشتهاند از دست میدهند. 0 1 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 58 «نمی دونید زندگی بدون مجازات چه قدر سخته،دنیا اگه توش همهش بخشش باشه جای کثافتیه» 0 1 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 34 در واقع، هر کسی را تا کمی بهتر می شناسی برایت غیر قابل تحمل می شود. 0 2 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 16 ولی دیگر جان سر و کله زدن نداشتم با خصومت های هر روزه و امیال سر کوب شده و حقه های دوزاریِ آدم های که می دیدم:کسانی که طوری با من رفتار می کردند انگار کورم و به خیال خودشان سرم را جوری شیره مالیده اند که من حسن نیت شان را باور کرده ام و قشنگ سر کارم گذاشته اند،در صورتی که من جوری نگاه شان می کردم انگار اصلا وجود ندارند. 0 0 مبینا 1403/9/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 39 صفحۀ 92 مستبد کیست؟ کسی که ذهنش کور است. 0 0 مبینا 1403/9/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 39 صفحۀ 19 به هر حال، خوشبختانه غم ها ابدی نیستند.آیا شما می توانید بیشتر از یک سال غصه بخورید؟ 0 0 مبینا 1403/9/18 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 167 تو به همه حرفهای که بشر از روز خلقتش زده، گوش کن؛فکر می کنی این خداست که با تو سخن می گوید!حالا به رفتار بشر از اولین روز خلقتش نگاه کن؛با انزجار فریاد خواهی کشیدکه: او حیوان است! 0 0 مبینا 1403/9/18 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 166 اما تو، ای انسان ،خدا و شیطان را همزمان در وجود خود جمع داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی چه وحشتناک با هم در ستیزند! 0 0 مبینا 1403/9/15 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 111 اینجا بود که آرامش باشکوهم به زمین و تمام دنیا سرایت کرده و پیشانی سردم بوسه سرد ماه را حس کرد. 0 0 مبینا 1403/9/15 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 110 کلمات را تحقیر می کنی ،بکن؛محبت و مهر را خوار می شمری،بشمار؛هم آغوشی را می ستایی، خیلی هم خوب؛ اما فقط به عشق کاری نداشته باش،رفیق! تنها راهی که می توانی از طریق آن دریچه ای پیدا کنی و نگاهی دزدیده و سریع به ابدیت پیدا کنی و نگاهی دزدیده و سریع به ابدیت بیندازی، همین عشق است! 0 0 مبینا 1403/8/29 هرس نسیم مرعشی 3.8 89 صفحۀ 28 شب های زیادی که بی خواب می شد،گوسفندها را نمی شمرد تا خوابش ببرد،مردهای مُرده ی خرمشهر را می شمرد 0 28 مبینا 1403/8/29 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حالِ خوب نباشد.شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد.شاید رنج بردن به همان اندازه ی حالِ خوب برایش سود داشته باشد.چرا که انسان گاهی به رنج کشیدن بی اندازه عشق می ورزد، 0 1 مبینا 1403/8/29 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 61 رنج_تنها علتِ آگاهی است. 0 1 مبینا 1403/8/28 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 44 برای خودم ماجرا می ساختم و زندگی درست می کردم تا به هر شکلی که شده کمی زندگی کرده باشم 0 0
بریده کتابهای مبینا مبینا 19 ساعت پیش دهانهای گشاد محمد زفزاف 3.9 2 صفحۀ 20 من اگر گیری داشته باشم قطعا ترسم از سرک کشیدن مردم در زندگی ام است،چون بعضی وقت ها نگاهایشان در نظرم خیلی خبیث و مبهم و حرف هایشان پر از تناقص اند.آن ها هم زمان دوستت دارند و از تو متنفرند،در یک آن برایت هم سعادت می خواهند هم بدبختی ،می خواهند بمیری تا از دستت راحت شوند و می خواهند تو را بیمار و طلاق گرفته و ورشکسته و از کار بیکار ببینند تا خیالشان راحت شود. 0 0 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 66 آدم ها که بزرگ میشوند همان چند خصلتِ خوبی هم که در بچگی داشتهاند از دست میدهند. 0 1 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 58 «نمی دونید زندگی بدون مجازات چه قدر سخته،دنیا اگه توش همهش بخشش باشه جای کثافتیه» 0 1 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 34 در واقع، هر کسی را تا کمی بهتر می شناسی برایت غیر قابل تحمل می شود. 0 2 مبینا 1403/10/4 کتاب پسر آندری نیکولایدیس 3.3 11 صفحۀ 16 ولی دیگر جان سر و کله زدن نداشتم با خصومت های هر روزه و امیال سر کوب شده و حقه های دوزاریِ آدم های که می دیدم:کسانی که طوری با من رفتار می کردند انگار کورم و به خیال خودشان سرم را جوری شیره مالیده اند که من حسن نیت شان را باور کرده ام و قشنگ سر کارم گذاشته اند،در صورتی که من جوری نگاه شان می کردم انگار اصلا وجود ندارند. 0 0 مبینا 1403/9/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 39 صفحۀ 92 مستبد کیست؟ کسی که ذهنش کور است. 0 0 مبینا 1403/9/21 کالیگولا آلبر کامو 4.0 39 صفحۀ 19 به هر حال، خوشبختانه غم ها ابدی نیستند.آیا شما می توانید بیشتر از یک سال غصه بخورید؟ 0 0 مبینا 1403/9/18 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 167 تو به همه حرفهای که بشر از روز خلقتش زده، گوش کن؛فکر می کنی این خداست که با تو سخن می گوید!حالا به رفتار بشر از اولین روز خلقتش نگاه کن؛با انزجار فریاد خواهی کشیدکه: او حیوان است! 0 0 مبینا 1403/9/18 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 166 اما تو، ای انسان ،خدا و شیطان را همزمان در وجود خود جمع داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی چه وحشتناک با هم در ستیزند! 0 0 مبینا 1403/9/15 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 111 اینجا بود که آرامش باشکوهم به زمین و تمام دنیا سرایت کرده و پیشانی سردم بوسه سرد ماه را حس کرد. 0 0 مبینا 1403/9/15 یادداشتهای شیطان لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.7 9 صفحۀ 110 کلمات را تحقیر می کنی ،بکن؛محبت و مهر را خوار می شمری،بشمار؛هم آغوشی را می ستایی، خیلی هم خوب؛ اما فقط به عشق کاری نداشته باش،رفیق! تنها راهی که می توانی از طریق آن دریچه ای پیدا کنی و نگاهی دزدیده و سریع به ابدیت پیدا کنی و نگاهی دزدیده و سریع به ابدیت بیندازی، همین عشق است! 0 0 مبینا 1403/8/29 هرس نسیم مرعشی 3.8 89 صفحۀ 28 شب های زیادی که بی خواب می شد،گوسفندها را نمی شمرد تا خوابش ببرد،مردهای مُرده ی خرمشهر را می شمرد 0 28 مبینا 1403/8/29 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 60 شاید انسان فقط عاشق حالِ خوب نباشد.شاید به رنج بردن هم به همین اندازه عشق بورزد.شاید رنج بردن به همان اندازه ی حالِ خوب برایش سود داشته باشد.چرا که انسان گاهی به رنج کشیدن بی اندازه عشق می ورزد، 0 1 مبینا 1403/8/29 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 61 رنج_تنها علتِ آگاهی است. 0 1 مبینا 1403/8/28 یادداشت های زیرزمینی فیودور داستایفسکی 4.0 41 صفحۀ 44 برای خودم ماجرا می ساختم و زندگی درست می کردم تا به هر شکلی که شده کمی زندگی کرده باشم 0 0