بریده کتابهای مریم محسنیزاده مریم محسنیزاده 16 ساعت پیش نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 67 "مَن عَمِلَ بِما یَعلَم، عَلَّمَهُ الله ما لَم یَکُن یَعلَم" کسی که به آنچه آموخته، عمل کند، خدا به او، آنچه را که نمیتوانست بیاموزد، میآموزاند. 0 12 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 37 امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: هرگاه به من دو کار روی میآورد، به آن میپرداختم که برای خدا محبوبتر بود. و اگر برابر بودند، به آن مشغول میشدم که بر من سنگینتر و مشکلتر بود. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 35 پس در این ماه (رمضان)، دنبال حسی برای فکر و عقل و قلب و روح خودت باش؛ که رزق فکر، خلوت و توجه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قُرب و اُنس؛ که هرکدام، از کار نیروی سابق تأمین میشوند. فکر، رزق عقل را میسازد و عقل، رزق قلب را و قلب، رزق روح را. 0 4 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 34 تو به همان اندازه که معرفت و محبّت پیدا کنی، نسبت به احکام مستحبّات پایبند میشوی. خیال نکن که معرفت و عشق و ولایت، تو را از عمل و بلاء جدا کند؛ که تو را مؤدب میسازد. عمل، میوهٔ درخت معرفت است. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 22 زندگی سخت نیست، اگر بتوانیم با سختیها راحت باشیم و از رنجها بهره برداریم. 0 4 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 21 خدا اراده کرده و میخواهد که ما راحت باشیم؛" یُریدُ الله بِکُمُ الیُسر". و این یُسر، یُسر وجود ماست، نه یُسر کارها و امور؛ چون کارها برای کسانی راحت میشود که وجودشان راحت شده باشد. فراغت برای کسانی است که به وسعت قلب و سعهٔ صَدر رسیده باشند. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 16 پسرم محمد! اگر تمامی آنچه را که همهٔ آدمها در طول تاریخ به دست آوردهاند و اگر تمامی ثروت و قدرت و رفاه و لذّتِ تمامی آنها را تو به تنهایی صاحب شوی، بدان، این همه از تو کوچکتر و بیارزشتر است، که تو یک لحظهات را برای آن فدا کنی. اینها همه، برای تو و به خاطر تو بودهاند و سزاوار نیست که تو عُمر خودت و وجود خودت را برای آنها بگذاری؛ که امام اولیاء علی علیهالسلام میفرمود و با تعبیرهای گوناگون میفرمود: به خدا، دنیای شما در نظر من، از آب بینی بز، از استخوان لیسیده در دست جذامی، از یک لنگه کفش پاره بیارزشتر است. "اِلّا اَن اُقی مَحَقّا اَو اَدفَعَ باطِلاً"؛ مگر اینکه حقّی را بهپا و یا باطلی را سرنگون سازم. تمامی هستی به تو منتهی میشود و تو باید به خدای هستی منتهی شوی. [...] در این نکته تأمل کن، بببین در برابر آنچه به دست میآوری، چه از دست میدهی. در این محاسبه، خودت را در نظر بگیر. تمام باخت ما از اینجاست که خودمان را به حساب نمیآوریم! فقط حساب میکنیم چه به دست آوردهایم و نمیبینیم چه از دست دادهایم. [...] کسی که این تأمل را کامل کند، از دنیا خارج میشود، پیش از آنکه از آن خارج شده باشد که:" مُوتُوا قَبل اَن تَمُوتُوا" سفارش رسول خدا است. و اینچنین وجودی، اگر در دنیا داخل شود، اسیر نمیشود که امیر است و حاکم است. 1 10 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 655 وقتی بچه هستی برای اینکه پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله میکنند "اگه همه از بالای پُل بپرن پایین، تو هم باید بپری؟" ولی وقتی بزرگ میشوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جُرم به حساب میآید و مردم میگویند "هی، همه دارن از روی پُل میپرن پایین، تو چرا نمیپری؟" 0 5 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 650 ما با بیتوجهی خودمان را در افکار منفی غرق میکنیم و نمیدانیم دائم فکر کردن به اینکه "من مفت نمیارزم" احتمالاً به اندازهٔ کشیدن روزی یک کارتن سیگار بیفیلتر کمل سرطانزاست. پس بهتر نیست دستگاهی بسازم که هر بار فکری منفی به سرم آمد به من شوک الکتریکی بدهد؟ فایدهای دارد؟ خود_هیپنوتیزم چطور؟ آیا میتوانم حتی در خیالات و عقاید و نظریات و توهماتم کاری کنم ذهنم در همان مسیرهای قدیمی نچرخد؟ میتوانم خود را از قید و بند رها کنم؟ خودم را مثل سلولهای مُردهٔ پوست جایگزین کنم؟ زیادی بلندپروازانه است؟ آیا خودآگاهی کلید خاموش دارد؟ 0 1 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 644 من اعتقاد دارم افکار انسان اغلب بالفعل میشن_ یعنی ما با تفکر باعث به وجود اومدن بعضی چیزها میشیم. 0 2 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 632 از ورق سفید خوشم میآید، من را در رودربایستی پُر کردنش میگذارد. 0 5 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 623 "خیلی خوب است بخشی از چیزی عظیمتر از خودت باشی." ولی از اول بودهایم. ما بخشی از چیزی عظیم هستیم. کل بشریت. خیلی عظیم است. ولی نمیتوانیم آن را ببینیم. 0 2 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 12 همیشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از یکدیگر جدا کن؛ که این سه، هرکدام معیار نقد جدا و روش نقد مجزا دارند. سازمان با اهداف و مبانی، با مرامنامهاش؛ و شخص با نیّت و انگیزهاش؛ و عمل، با سنّتها و حدود محاسبه میشوند. ممکن است مرامنامه یک حزب خوب باشد، ولی شخص فاسد باشد و ممکن است یک شخص خوب باشد، ولی سازمان و حزبش بیاساس.و همینطور ممکن است نیّت شخص خوب باشد، ولی عملش باطل و یا عملش درست باشد و نیّتش فاسد. اینطور نیست که خوبی و بدی عمل، دلیل خوبی و بدی شخص و یا حزب و سازمانی باشد. 0 1 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 11 انسان از کارش، به اندازهٔ بصیرتش بهره میبرد. 2 7 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 8 من امیدوارم تو فرزند همّت خود باشی، که به پدرانت نیاز نباشد و فرزندانت به تو افتخار کنند. 0 2 مریم محسنیزاده 2 روز پیش مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور قیصر امین پور 4.7 9 صفحۀ 270 ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سخت ادامه! از پشت لحظهها به در آیید! ای روز آفتابی ای مثل چشمهای خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که میگذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟ 0 11 مریم محسنیزاده 2 روز پیش مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور قیصر امین پور 4.7 9 صفحۀ 259 چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشـت همه طول سفر یک چمدان بستن بود 0 7 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 192 اگر قبل از به دنیا آمدنت حق انتخاب داشتی، کدام را انتخاب میکردی؟ اینکه به دنیا بیایی و شاد باشی و کلی چیز به دست بیاوری ولی در نهایت همه را از دست بدهی، یا اینکه اصلاً به دنیا نیایی؟ 0 20 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 163 حیات بخشیدن به یک بچه، فقط هدیه دادنِ جهان به او نیست، بلکه بازپسگرفتن این هدیهٔ غیرقابلتوصیف هم هست. 0 3 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 176 فکر کردم این چشمها باید چیزی دیده باشند که هیچ انسان دیگری تاکنون ندیده. 0 2
بریده کتابهای مریم محسنیزاده مریم محسنیزاده 16 ساعت پیش نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 67 "مَن عَمِلَ بِما یَعلَم، عَلَّمَهُ الله ما لَم یَکُن یَعلَم" کسی که به آنچه آموخته، عمل کند، خدا به او، آنچه را که نمیتوانست بیاموزد، میآموزاند. 0 12 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 37 امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: هرگاه به من دو کار روی میآورد، به آن میپرداختم که برای خدا محبوبتر بود. و اگر برابر بودند، به آن مشغول میشدم که بر من سنگینتر و مشکلتر بود. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 35 پس در این ماه (رمضان)، دنبال حسی برای فکر و عقل و قلب و روح خودت باش؛ که رزق فکر، خلوت و توجه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قُرب و اُنس؛ که هرکدام، از کار نیروی سابق تأمین میشوند. فکر، رزق عقل را میسازد و عقل، رزق قلب را و قلب، رزق روح را. 0 4 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 34 تو به همان اندازه که معرفت و محبّت پیدا کنی، نسبت به احکام مستحبّات پایبند میشوی. خیال نکن که معرفت و عشق و ولایت، تو را از عمل و بلاء جدا کند؛ که تو را مؤدب میسازد. عمل، میوهٔ درخت معرفت است. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 22 زندگی سخت نیست، اگر بتوانیم با سختیها راحت باشیم و از رنجها بهره برداریم. 0 4 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 21 خدا اراده کرده و میخواهد که ما راحت باشیم؛" یُریدُ الله بِکُمُ الیُسر". و این یُسر، یُسر وجود ماست، نه یُسر کارها و امور؛ چون کارها برای کسانی راحت میشود که وجودشان راحت شده باشد. فراغت برای کسانی است که به وسعت قلب و سعهٔ صَدر رسیده باشند. 0 0 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 16 پسرم محمد! اگر تمامی آنچه را که همهٔ آدمها در طول تاریخ به دست آوردهاند و اگر تمامی ثروت و قدرت و رفاه و لذّتِ تمامی آنها را تو به تنهایی صاحب شوی، بدان، این همه از تو کوچکتر و بیارزشتر است، که تو یک لحظهات را برای آن فدا کنی. اینها همه، برای تو و به خاطر تو بودهاند و سزاوار نیست که تو عُمر خودت و وجود خودت را برای آنها بگذاری؛ که امام اولیاء علی علیهالسلام میفرمود و با تعبیرهای گوناگون میفرمود: به خدا، دنیای شما در نظر من، از آب بینی بز، از استخوان لیسیده در دست جذامی، از یک لنگه کفش پاره بیارزشتر است. "اِلّا اَن اُقی مَحَقّا اَو اَدفَعَ باطِلاً"؛ مگر اینکه حقّی را بهپا و یا باطلی را سرنگون سازم. تمامی هستی به تو منتهی میشود و تو باید به خدای هستی منتهی شوی. [...] در این نکته تأمل کن، بببین در برابر آنچه به دست میآوری، چه از دست میدهی. در این محاسبه، خودت را در نظر بگیر. تمام باخت ما از اینجاست که خودمان را به حساب نمیآوریم! فقط حساب میکنیم چه به دست آوردهایم و نمیبینیم چه از دست دادهایم. [...] کسی که این تأمل را کامل کند، از دنیا خارج میشود، پیش از آنکه از آن خارج شده باشد که:" مُوتُوا قَبل اَن تَمُوتُوا" سفارش رسول خدا است. و اینچنین وجودی، اگر در دنیا داخل شود، اسیر نمیشود که امیر است و حاکم است. 1 10 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 655 وقتی بچه هستی برای اینکه پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله میکنند "اگه همه از بالای پُل بپرن پایین، تو هم باید بپری؟" ولی وقتی بزرگ میشوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جُرم به حساب میآید و مردم میگویند "هی، همه دارن از روی پُل میپرن پایین، تو چرا نمیپری؟" 0 5 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 650 ما با بیتوجهی خودمان را در افکار منفی غرق میکنیم و نمیدانیم دائم فکر کردن به اینکه "من مفت نمیارزم" احتمالاً به اندازهٔ کشیدن روزی یک کارتن سیگار بیفیلتر کمل سرطانزاست. پس بهتر نیست دستگاهی بسازم که هر بار فکری منفی به سرم آمد به من شوک الکتریکی بدهد؟ فایدهای دارد؟ خود_هیپنوتیزم چطور؟ آیا میتوانم حتی در خیالات و عقاید و نظریات و توهماتم کاری کنم ذهنم در همان مسیرهای قدیمی نچرخد؟ میتوانم خود را از قید و بند رها کنم؟ خودم را مثل سلولهای مُردهٔ پوست جایگزین کنم؟ زیادی بلندپروازانه است؟ آیا خودآگاهی کلید خاموش دارد؟ 0 1 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 644 من اعتقاد دارم افکار انسان اغلب بالفعل میشن_ یعنی ما با تفکر باعث به وجود اومدن بعضی چیزها میشیم. 0 2 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 632 از ورق سفید خوشم میآید، من را در رودربایستی پُر کردنش میگذارد. 0 5 مریم محسنیزاده دیروز جزء از کل استیو تولتز 4.1 153 صفحۀ 623 "خیلی خوب است بخشی از چیزی عظیمتر از خودت باشی." ولی از اول بودهایم. ما بخشی از چیزی عظیم هستیم. کل بشریت. خیلی عظیم است. ولی نمیتوانیم آن را ببینیم. 0 2 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 12 همیشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از یکدیگر جدا کن؛ که این سه، هرکدام معیار نقد جدا و روش نقد مجزا دارند. سازمان با اهداف و مبانی، با مرامنامهاش؛ و شخص با نیّت و انگیزهاش؛ و عمل، با سنّتها و حدود محاسبه میشوند. ممکن است مرامنامه یک حزب خوب باشد، ولی شخص فاسد باشد و ممکن است یک شخص خوب باشد، ولی سازمان و حزبش بیاساس.و همینطور ممکن است نیّت شخص خوب باشد، ولی عملش باطل و یا عملش درست باشد و نیّتش فاسد. اینطور نیست که خوبی و بدی عمل، دلیل خوبی و بدی شخص و یا حزب و سازمانی باشد. 0 1 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 11 انسان از کارش، به اندازهٔ بصیرتش بهره میبرد. 2 7 مریم محسنیزاده دیروز نامه های بلوغ علی صفایی حائری 4.5 18 صفحۀ 8 من امیدوارم تو فرزند همّت خود باشی، که به پدرانت نیاز نباشد و فرزندانت به تو افتخار کنند. 0 2 مریم محسنیزاده 2 روز پیش مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور قیصر امین پور 4.7 9 صفحۀ 270 ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سخت ادامه! از پشت لحظهها به در آیید! ای روز آفتابی ای مثل چشمهای خدا آبی! ای روز آمدن! ای مثل روز، آمدنت روشن! این روزها که میگذرد، هر روز در انتظار آمدنت هستم! اما با من بگو که آیا، من نیز در روزگار آمدنت هستم؟ 0 11 مریم محسنیزاده 2 روز پیش مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور قیصر امین پور 4.7 9 صفحۀ 259 چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشـت همه طول سفر یک چمدان بستن بود 0 7 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 192 اگر قبل از به دنیا آمدنت حق انتخاب داشتی، کدام را انتخاب میکردی؟ اینکه به دنیا بیایی و شاد باشی و کلی چیز به دست بیاوری ولی در نهایت همه را از دست بدهی، یا اینکه اصلاً به دنیا نیایی؟ 0 20 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 163 حیات بخشیدن به یک بچه، فقط هدیه دادنِ جهان به او نیست، بلکه بازپسگرفتن این هدیهٔ غیرقابلتوصیف هم هست. 0 3 مریم محسنیزاده 2 روز پیش دختر پرتقال یوستین گوردر 3.5 70 صفحۀ 176 فکر کردم این چشمها باید چیزی دیده باشند که هیچ انسان دیگری تاکنون ندیده. 0 2