بریده کتابهای محیا محیا 19 ساعت پیش کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 208 تو به زودی ترکم میکنی و من دیگه هیچکس رو ندارم. _کلکسیونر_ 0 3 محیا 3 روز پیش کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 153 من فقط دوست دارم به حرف زدنت گوش کنم.به چیزهایی که میگی فکر نمیکنم. 1 3 محیا 1403/03/31 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 134 افکارم شبیه نقاشی های بد است.باید فوری پاره شوند. 0 0 محیا 1403/03/29 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 26 هدف برای ذهن مثل آب است برای بدن. 0 3 محیا 1403/03/28 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 24 کاری که میکنی،کاری که قبلا کردهای را مبهم میکند. 0 2 محیا 1403/03/27 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 108 فراموش کردنش حتی اگر تلاش هم کنم غیرممکن است. او در هرآنچه بودم تنیده شده است.بدون او به اینجا نمیرسیدم. 0 7 محیا 1403/03/23 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 36 همه چیز مثل قبل است؛همه چیز به جز آن چیزی که باید باشد. دنیا اگر بخواهد می تواند به کارش ادامه دهد. من ادامه نمیدهم. -تمام این مدت- 0 9 محیا 1403/03/20 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 21 او بخشی از من است،پس نمیتوانم بدون او ((من)) باشم. _تمام این مدت_ 0 3 محیا 1403/03/13 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 116 به زودی، برای آخرین بار دستهای لونا را میگرفت و صورتش را برای آخرین بار لمس میکرد و میزان عشقش به او را برایش میگفت. _دختری که ماه را نوشید_ 0 2 محیا 1403/03/11 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.8 94 صفحۀ 36 0 0 محیا 1403/03/11 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.8 94 صفحۀ 30 یک جنتلمن واقعی نباید حتی اگر تمام دارایی و ثروت خود را باخت تحریک بشود،متأثر بشود. 0 0 محیا 1403/03/10 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 79 هیچ درمونی واسه اندوه نیست. 0 2 محیا 1403/03/10 قهوهی سرد آقای نویسنده روزبه معین 3.0 77 صفحۀ 212 هنوز خیلی ها نمیدانند که دل سرزمین حاصلخیزی است که وقتی میآیند و بذر مهر و علاقه را در آن میکارند، آن مهر به سرعت جان میگیرد، بزرگ میشود، چنان باغی سرسبز که به آن عشق میگویند. 0 0 محیا 1403/03/08 قهوهی سرد آقای نویسنده روزبه معین 3.0 77 صفحۀ 209 -اونهایی موفق میشن که توی روزهای سخت کم نیارن و خودشون رو نبازن +حق باتوعه اما هرکسی یه جایی کم میآره. 0 1 محیا 1403/03/07 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 53 شجاعت فایده نداره.شجاعت نه چیزی میسازه،نه از کسی مراقبت میکنه و نه به نتیجهای میرسه.فقط آدم رو به کشت میده. _دختری که ماه را نوشید_ 0 1 محیا 1403/03/07 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 299 همیشه بلد است بدون سین جیم حال آدم را بهتر کند. _سم هستم بفرمایید_ 0 1 محیا 1403/03/06 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 293 سم هیچوقت بر نمیگردد.ولی در کمال تعجب هنوز منتظرش هستم. _سم هستم بفرمایید_ 2 5 محیا 1403/03/05 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 289 همیشه نمیتونی همه جزییات رو برنامه ریزی کنی.همیشه یه اتفاق هایی میافته که آمادگیش رو نداریم.گاهی باید در لحظه زندگی کنی.بزار زندگی غافل گیرت کنه. _سم هستم،بفرمایید_ 0 0 محیا 1403/02/27 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 215 از همون اول باید کنلرش میموندم. باید شریک غمش میشدم. 0 4 محیا 1403/02/27 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 210 انگار دیگه یه دیوار بینمون درست شده. 0 0
بریده کتابهای محیا محیا 19 ساعت پیش کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 208 تو به زودی ترکم میکنی و من دیگه هیچکس رو ندارم. _کلکسیونر_ 0 3 محیا 3 روز پیش کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 153 من فقط دوست دارم به حرف زدنت گوش کنم.به چیزهایی که میگی فکر نمیکنم. 1 3 محیا 1403/03/31 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 134 افکارم شبیه نقاشی های بد است.باید فوری پاره شوند. 0 0 محیا 1403/03/29 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 26 هدف برای ذهن مثل آب است برای بدن. 0 3 محیا 1403/03/28 کلکسیونر جان فولز 3.5 18 صفحۀ 24 کاری که میکنی،کاری که قبلا کردهای را مبهم میکند. 0 2 محیا 1403/03/27 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 108 فراموش کردنش حتی اگر تلاش هم کنم غیرممکن است. او در هرآنچه بودم تنیده شده است.بدون او به اینجا نمیرسیدم. 0 7 محیا 1403/03/23 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 36 همه چیز مثل قبل است؛همه چیز به جز آن چیزی که باید باشد. دنیا اگر بخواهد می تواند به کارش ادامه دهد. من ادامه نمیدهم. -تمام این مدت- 0 9 محیا 1403/03/20 تمام این مدت ریچل لیپینکات 4.1 13 صفحۀ 21 او بخشی از من است،پس نمیتوانم بدون او ((من)) باشم. _تمام این مدت_ 0 3 محیا 1403/03/13 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 116 به زودی، برای آخرین بار دستهای لونا را میگرفت و صورتش را برای آخرین بار لمس میکرد و میزان عشقش به او را برایش میگفت. _دختری که ماه را نوشید_ 0 2 محیا 1403/03/11 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.8 94 صفحۀ 36 0 0 محیا 1403/03/11 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.8 94 صفحۀ 30 یک جنتلمن واقعی نباید حتی اگر تمام دارایی و ثروت خود را باخت تحریک بشود،متأثر بشود. 0 0 محیا 1403/03/10 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 79 هیچ درمونی واسه اندوه نیست. 0 2 محیا 1403/03/10 قهوهی سرد آقای نویسنده روزبه معین 3.0 77 صفحۀ 212 هنوز خیلی ها نمیدانند که دل سرزمین حاصلخیزی است که وقتی میآیند و بذر مهر و علاقه را در آن میکارند، آن مهر به سرعت جان میگیرد، بزرگ میشود، چنان باغی سرسبز که به آن عشق میگویند. 0 0 محیا 1403/03/08 قهوهی سرد آقای نویسنده روزبه معین 3.0 77 صفحۀ 209 -اونهایی موفق میشن که توی روزهای سخت کم نیارن و خودشون رو نبازن +حق باتوعه اما هرکسی یه جایی کم میآره. 0 1 محیا 1403/03/07 دختری که ماه را نوشید! کلی بارنهیل 3.7 74 صفحۀ 53 شجاعت فایده نداره.شجاعت نه چیزی میسازه،نه از کسی مراقبت میکنه و نه به نتیجهای میرسه.فقط آدم رو به کشت میده. _دختری که ماه را نوشید_ 0 1 محیا 1403/03/07 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 299 همیشه بلد است بدون سین جیم حال آدم را بهتر کند. _سم هستم بفرمایید_ 0 1 محیا 1403/03/06 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 293 سم هیچوقت بر نمیگردد.ولی در کمال تعجب هنوز منتظرش هستم. _سم هستم بفرمایید_ 2 5 محیا 1403/03/05 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 289 همیشه نمیتونی همه جزییات رو برنامه ریزی کنی.همیشه یه اتفاق هایی میافته که آمادگیش رو نداریم.گاهی باید در لحظه زندگی کنی.بزار زندگی غافل گیرت کنه. _سم هستم،بفرمایید_ 0 0 محیا 1403/02/27 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 215 از همون اول باید کنلرش میموندم. باید شریک غمش میشدم. 0 4 محیا 1403/02/27 سم هستم، بفرمایید داستین تائو 3.5 56 صفحۀ 210 انگار دیگه یه دیوار بینمون درست شده. 0 0