بریدههای کتاب ریحانه معموری ریحانه معموری 1403/7/26 سیدموسی صدر: نگاهی به زندگی و مبارزات امام موسی صدر امیر صادقی گیوی 4.2 1 صفحۀ 59 1 7 ریحانه معموری 1403/7/26 سیدموسی صدر: نگاهی به زندگی و مبارزات امام موسی صدر امیر صادقی گیوی 4.2 1 صفحۀ 44 طوایف شیعی لبنان از جمله مردم بعلبک و هرمل عادتها و سنتهای ناپسندی داشتند؛ مثل خونخواهی. یعنی هر کس از طایفهشان کشته میشد به جاش باید یک نفر از قبیله مقابل را میکشتند. این انتقامگیری آنقدر ادامه پیدا میکرد تا جان هزاران بیگناه را بگیرد. این اتفاق خیلی زجرآور بود. یکی از روزهای سال ۱۳۵۳ شمسی سید موسی که حالا همه او را امام خود میدانستند؛ هر دو طایفه را دعوت کرد به میدان شهر بعلبک. جمعیت زیادی آمده بود. گفت: فرزندان رشید بعلبک! مردم شجاع حرمل! در این روزهای تیره که هر روز خونهایی بر زمین ریخته میشود، در این سرزمین آشوب که دشمن پی در پی بر ما میتازد، اندوه بر سینهام سنگینی میکند و از دیدگانم خون روان میگردد. آخر این روش ناپسند که نامش را خونخواهی گذاشتهاید چیست؟ شما را به خداوند یکی از این سه کار را انجام دهید: اگر به دنبال پول هستید، مهلت بدهید تا خون بها را فراهم کنم. اگر برای جنگ دلتنگ شدهاید بیایید برای جنگ به سرزمین قدس برویم و اگر شهوت خون ریختن دارید، شما را به خدا "صدر" را هدف تیرهای خود قرار دهید. اگر حرف مرا بپذیرید خوشا بر احوال شما! و اگر دنبال حرکات خداناپسندانه قدیمی بروید، شاهد باشید که من به عنوان رهبر شما را به خیر و صلاح دعوت کردم. آن روز یکصد هزار نفر از مردم بعلبک و هرمل یک صدا سوگند خوردند و فریاد زدند: "لبیک یا امام!" 0 16 ریحانه معموری 1403/5/17 پرواز پای دماوند: برگ هایی از تاریخ شفاهی زندگی شهید دانشمند دکتر محسن فخری زاده محمدحسین علی جان زاده روشن 3.9 10 صفحۀ 155 کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی میفرمایند و بادیگارد دارند؛ شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویونها و تشریفات امنیتی شده اند و آنان که نباید ترور شوند، ترور میشوند؟ قرار بود پاویون ها برچیده شود اما نمیشود و فخری زاده و یارانش ترور میشوند! 0 4 ریحانه معموری 1403/5/13 تولد در سائوپائولو بهزاد دانشگر 4.2 15 صفحۀ 43 0 9 ریحانه معموری 1403/5/6 با حمد جا را برای فرشته ها تنگ می کنیم: با حقیقت حمد آشنا بشیم محسن عباسی ولدی 4.7 2 صفحۀ 89 راه هایی که یکی پس از دیگری پیمودم آیا مرا به مقصد رساندند که این قدر به راهی که تو نشانم داده ای، بی اعتنایم؟ آنها که راه تورا بی اعتنا به هر راه دیگری پیمودند به مقصد رسیدند و "من هنوز در پیچ و خم راهی هستم که بیراهه بودنش را باور نکرده ام". 0 3 ریحانه معموری 1403/4/28 کلیدر؛ جلد اول و دوم جلد 1 محمود دولت آبادی 4.4 60 صفحۀ 289 این خستگی آمده که آمده باشد.همچنین این کار، همچنین این گرفتاری های بی امان. بگذار بیایند. بگذار ببارند. مگر به باران میتوان گفت مبار؟ مرد است و کار، گرده مرد است و بار. خوش یمن باد این زحمت. دل قوی باید داشت! 0 3 ریحانه معموری 1403/4/19 کلیدر؛ جلد اول و دوم جلد 1 محمود دولت آبادی 4.4 60 صفحۀ 76 درد از همین نقطه پیدا میشود. گنگیِ زبان و گستردگی جان. صحرای به آتش درنشسته، پشت لبهای بسته. شعله، شعله ای که پایانیش نیست و پنداری آغازیش نیز نبوده است، از دریچه چشم ها زبانه میکشد. صحرای سوخته، صحرای سوخته! 0 3
بریدههای کتاب ریحانه معموری ریحانه معموری 1403/7/26 سیدموسی صدر: نگاهی به زندگی و مبارزات امام موسی صدر امیر صادقی گیوی 4.2 1 صفحۀ 59 1 7 ریحانه معموری 1403/7/26 سیدموسی صدر: نگاهی به زندگی و مبارزات امام موسی صدر امیر صادقی گیوی 4.2 1 صفحۀ 44 طوایف شیعی لبنان از جمله مردم بعلبک و هرمل عادتها و سنتهای ناپسندی داشتند؛ مثل خونخواهی. یعنی هر کس از طایفهشان کشته میشد به جاش باید یک نفر از قبیله مقابل را میکشتند. این انتقامگیری آنقدر ادامه پیدا میکرد تا جان هزاران بیگناه را بگیرد. این اتفاق خیلی زجرآور بود. یکی از روزهای سال ۱۳۵۳ شمسی سید موسی که حالا همه او را امام خود میدانستند؛ هر دو طایفه را دعوت کرد به میدان شهر بعلبک. جمعیت زیادی آمده بود. گفت: فرزندان رشید بعلبک! مردم شجاع حرمل! در این روزهای تیره که هر روز خونهایی بر زمین ریخته میشود، در این سرزمین آشوب که دشمن پی در پی بر ما میتازد، اندوه بر سینهام سنگینی میکند و از دیدگانم خون روان میگردد. آخر این روش ناپسند که نامش را خونخواهی گذاشتهاید چیست؟ شما را به خداوند یکی از این سه کار را انجام دهید: اگر به دنبال پول هستید، مهلت بدهید تا خون بها را فراهم کنم. اگر برای جنگ دلتنگ شدهاید بیایید برای جنگ به سرزمین قدس برویم و اگر شهوت خون ریختن دارید، شما را به خدا "صدر" را هدف تیرهای خود قرار دهید. اگر حرف مرا بپذیرید خوشا بر احوال شما! و اگر دنبال حرکات خداناپسندانه قدیمی بروید، شاهد باشید که من به عنوان رهبر شما را به خیر و صلاح دعوت کردم. آن روز یکصد هزار نفر از مردم بعلبک و هرمل یک صدا سوگند خوردند و فریاد زدند: "لبیک یا امام!" 0 16 ریحانه معموری 1403/5/17 پرواز پای دماوند: برگ هایی از تاریخ شفاهی زندگی شهید دانشمند دکتر محسن فخری زاده محمدحسین علی جان زاده روشن 3.9 10 صفحۀ 155 کسانی که دشمن خارجی ندارند، زندگی میفرمایند و بادیگارد دارند؛ شاید برای آنکه از مردم کتک نخورند. معلوم نیست چرا کسانی که ضرر برای دشمن و سود برای ملت ندارند مالک پاویونها و تشریفات امنیتی شده اند و آنان که نباید ترور شوند، ترور میشوند؟ قرار بود پاویون ها برچیده شود اما نمیشود و فخری زاده و یارانش ترور میشوند! 0 4 ریحانه معموری 1403/5/13 تولد در سائوپائولو بهزاد دانشگر 4.2 15 صفحۀ 43 0 9 ریحانه معموری 1403/5/6 با حمد جا را برای فرشته ها تنگ می کنیم: با حقیقت حمد آشنا بشیم محسن عباسی ولدی 4.7 2 صفحۀ 89 راه هایی که یکی پس از دیگری پیمودم آیا مرا به مقصد رساندند که این قدر به راهی که تو نشانم داده ای، بی اعتنایم؟ آنها که راه تورا بی اعتنا به هر راه دیگری پیمودند به مقصد رسیدند و "من هنوز در پیچ و خم راهی هستم که بیراهه بودنش را باور نکرده ام". 0 3 ریحانه معموری 1403/4/28 کلیدر؛ جلد اول و دوم جلد 1 محمود دولت آبادی 4.4 60 صفحۀ 289 این خستگی آمده که آمده باشد.همچنین این کار، همچنین این گرفتاری های بی امان. بگذار بیایند. بگذار ببارند. مگر به باران میتوان گفت مبار؟ مرد است و کار، گرده مرد است و بار. خوش یمن باد این زحمت. دل قوی باید داشت! 0 3 ریحانه معموری 1403/4/19 کلیدر؛ جلد اول و دوم جلد 1 محمود دولت آبادی 4.4 60 صفحۀ 76 درد از همین نقطه پیدا میشود. گنگیِ زبان و گستردگی جان. صحرای به آتش درنشسته، پشت لبهای بسته. شعله، شعله ای که پایانیش نیست و پنداری آغازیش نیز نبوده است، از دریچه چشم ها زبانه میکشد. صحرای سوخته، صحرای سوخته! 0 3