بریده‌های کتاب FaMoSa

FaMoSa

FaMoSa

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

فکر و فلسفه دیگری به نام اگزیستانسیالیسم پیدا شد که جهان‏‌‌بینی آن یعنی نظرش درباره انسان همان جهان‏بینی مادی است، ماتریالیستی فکر می‌کند ولی اینها طرحی و نظریه‌ای دادند تا این نقصی که در مارکسیسم هست یعنی مسئله‌ گرایش را برطرف کند، چون در مارکسیسم انسانیت یا بگوییم ارزش‌های انسانی، معانی و مفاهیم اخلاقی از قبیل صلح و عدالت را مفاهیمی ایده‏‌آلیستی و بی‏‌ارزش می‌دانند. ولی اگزیستانسیالیست‌ها چسبیدند به ارزشهای انسانی برای اینکه بتوانند در انسان یک مبدأ گرایش به وجود بیاورند نه فقط مبدأ شناخت و فکر، یعنی یک چیزی که جاذبه داشته باشد و انسان را به سوی خودش بکشاند و بتواند برای انسان هدف‌های عالی و متعالی غیر از هدف‌های مادی مشخص کند. این بود که بر ارزش‌های انسانی و بر آن چیزی که انسانیت نامیده می‌شود تکیه کردند و این ارزش‌ها را روبنا و قهراً بی‏‌ارزش تلقی نکردند. ولی باید سؤال کرد شما که می‌گویید جهان انبوهی و توده‌‏ای از ماده است و تمام هستی جز ماده و فعل و انفعالات مادی چیزی نیست پس این ارزش‌های انسانی در جهان مادی چیست؟

2

FaMoSa

FaMoSa

1403/11/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 123

انسان یک موجود متغیر و متحولی است. انسان نباید درجا بزند،بلکه باید متغیر و در حرکت باشد اما مدار انسان یک مدار خاص است،مدارش باید ثابت بماند.اگر بخواهد از مدار خودش خارج شود و در مدار حیوان قرار بگیرد هلاکت است وتباهی،و اگر مثلا بخواهد وارد شود در مدار ملائکه ومتشبّه به ملائکه بشود باز هم از مدار خود خارج شده است.افراط وتفریط‌ها همه خروج از مدار انسانیت است.مدار انسانیت مدار وسطیت و جامعیت است:و کذلک جعلناکم امة وسطا...[1]زهّاد و عبّاد وکسانی که به خیال خود می‌خواستند جلو بیفتند،می‌آمدند از پیغمبر اکرم اجازه بگیرند که خودشان را اخته کنند.می‌گفتند: هل لی ان اختصی؟اجازه می‌دهید خودم را اخته کنم؟می‌خواهم ریشه شهوت را در وجود خودم قطع کنم تا بهتر و فارغ‌بال‌تر بتوانم به عبادت پروردگار بپردازم.فکر می‌کرد که اگر بتواند خودش را از قید خوردن وخوابیدن هم رها کند،بکند. ولی پیغمبراکرم اجازه نمی‌داد و صریحاً نهی می‌کرد.پیغمبراکرم انسان را در مدار انسانیت به حرکت می‌آورد وهرگز نمی‌خواست انسان را از مدار انسانیت خارج کند.اسلام برای انسان مسیرتکوینی ومشخصی قائل است که ازآن به«صراط مستقیم»تعبیرمی‌کند.

1

FaMoSa

FaMoSa

1403/11/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

برخی کشورها دچار کمبود نفوس هستند. تبلیغاتی که در این زمینه‌ها می‌شود غالباً ریشه استعماری دارد. اروپاییها به حدّ نصاب جمعیتشان رسیده‌اند و چون از منابع و منافع کشورهای آسیایی و آفریقایی بهره می‌برند طرفدار تقلیل نفوس در آسیا و آفریقا هستند تا بهتر بتوانند بهره‌کشی کنند. آنها از اینکه جمعیت کشورهای آسیایی و آفریقایی به حدّ نصاب برسد، و از اینکه نعمتهای آنها نصیب خودشان نشود وحشت دارند. جراید و مجلّات، خیلی علیه ازدیاد نفوس تبلیغ می‌کنند ولی این را توجه داشته باشید که مسئله‌ ازدیاد نفوس که اسمش را می‌گذارند «بمب جمعیت» و آن قدر هم گفته‌اند که یک حسّ تنفر از بچه در این مردم ایجاد کرده‌اند، در کشورهای ما صادق نیست، یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حدّ نصاب جمعیت نرسیده است. این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار می‌برند. آنها خودشان از نظر سرزمین خودشان عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیله ایادی خود در میان ما تبلیغ می‌کنند و خیلی وحشت دارند از اینکه کشورهای اسلامی عددشان بالا برود، برای اینکه آن وقت نعمتهای خودشان را خودشان خواهند خورد.

1