بریدههای کتاب اکنون fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 67 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 39 هر که با من بود روزی دل برید از من ، تو نیز دل به رفتن می سپاری ، گرچه مایل نیستی گفت : روزی باز می گردم ، فراموشم نکن گفتمش : در بی وفایی نیز کامل نیستی 0 2 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 0 8 فهیمه ناصری 1403/4/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 71 زدیروزم پشیمانم، زفردایم هراسانم همین امروز میشد کاش بیرون رفت ازین برزخ 0 13 گُمشُـده در حَـرم 1403/12/11 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 1 روزی هر قضاوت کننده ای قضاوت میشود"اکنون برای حساب کشیدن از خود بسنده ای...". 0 21 Alireza Balouei 1403/8/17 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 35 0 8 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 77 0 3 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 27 مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/2/13 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 73 از عمر گران کاست و جز رنج نیفزود این منطق دنیاست ، زیان فلسفه اوست بر سردر بازارچه عمر نوشته ست اینجا خبری نیست، اگر هست هیاهوست 0 30 سارا خانوم 1403/9/1 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 به مردم چون پناه آوردم از تنهایی ام دیدم که از (تنها شدن) جانکاه تر(احساس تنهایی) ست 0 0 رویا نعیمیزاده 1403/9/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 30 تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو 2 20 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 69 0 2 امیر حسین رضازاده 1404/1/23 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 7 تا چهل پیمانه نوشیدم ولی معلوم نیست از شراب عمر در ساغر چه باقی مانده است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 67 روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند 0 6 گُمشُـده در حَـرم 1403/12/11 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 15 در کوشش گریختن از دست خویشتن چون برگ بی مزارم و چن باد بی وطن ... 0 21 گگاب 1403/7/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 88 ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه روید ز سنگفرش خیابان جوانهای 0 4 fatemeh 1403/6/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 29 عشقها داماند و دلها صید و گیسوها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه میبینی مبند .... با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه میآیند و هر آن میروند 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/2/13 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 به مردم چون پناه آوردم از تنهایی ام دیدم که از ((تنها شدن)) جانکاه تر ((احساس تنهایی)) ست 0 4 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 27 میان خضر و موسی چون فراق افتاد فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 43 باد در فکر رهایی روی آرامش ندید راه بیرون رفتن از زندان آزادی کجاست؟ 0 2
بریدههای کتاب اکنون fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 67 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 39 هر که با من بود روزی دل برید از من ، تو نیز دل به رفتن می سپاری ، گرچه مایل نیستی گفت : روزی باز می گردم ، فراموشم نکن گفتمش : در بی وفایی نیز کامل نیستی 0 2 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 0 8 فهیمه ناصری 1403/4/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 71 زدیروزم پشیمانم، زفردایم هراسانم همین امروز میشد کاش بیرون رفت ازین برزخ 0 13 گُمشُـده در حَـرم 1403/12/11 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 1 روزی هر قضاوت کننده ای قضاوت میشود"اکنون برای حساب کشیدن از خود بسنده ای...". 0 21 Alireza Balouei 1403/8/17 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 35 0 8 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 77 0 3 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 27 مرا محتاج رحم این و آن کردی ملالی نیست تو هم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/2/13 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 73 از عمر گران کاست و جز رنج نیفزود این منطق دنیاست ، زیان فلسفه اوست بر سردر بازارچه عمر نوشته ست اینجا خبری نیست، اگر هست هیاهوست 0 30 سارا خانوم 1403/9/1 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 به مردم چون پناه آوردم از تنهایی ام دیدم که از (تنها شدن) جانکاه تر(احساس تنهایی) ست 0 0 رویا نعیمیزاده 1403/9/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 30 تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو 2 20 fateme bolboli 1403/8/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 69 0 2 امیر حسین رضازاده 1404/1/23 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 7 تا چهل پیمانه نوشیدم ولی معلوم نیست از شراب عمر در ساغر چه باقی مانده است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 67 روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند 0 6 گُمشُـده در حَـرم 1403/12/11 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 15 در کوشش گریختن از دست خویشتن چون برگ بی مزارم و چن باد بی وطن ... 0 21 گگاب 1403/7/22 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 88 ای عشق! سر بزن به دل سنگ من که گاه روید ز سنگفرش خیابان جوانهای 0 4 fatemeh 1403/6/30 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 29 عشقها داماند و دلها صید و گیسوها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه میبینی مبند .... با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه میآیند و هر آن میروند 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/2/13 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 83 به مردم چون پناه آوردم از تنهایی ام دیدم که از ((تنها شدن)) جانکاه تر ((احساس تنهایی)) ست 0 4 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 27 میان خضر و موسی چون فراق افتاد فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است 0 1 امیر حسین رضازاده 1404/1/24 اکنون فاضل نظری 4.1 31 صفحۀ 43 باد در فکر رهایی روی آرامش ندید راه بیرون رفتن از زندان آزادی کجاست؟ 0 2